ماجرای پزشک گیلانی که از بیمارستان صحرایی به خط مقدم رفت
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید «دکتر مظفر مهرقربانی» در هشتم دی ماه سال 1334 در خانوادهای معتقد و متوسط در شهرستان هشتپر تالش به دنیا آمد. دبیرستان را با موفقیت و نمرات عالی گذراند. پس از اخذ دیپلم دبیرستان در کنکور سراسری دانشگاهها شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته شد. در دوران دانشجویی، در فعالیتهای ضد رژیم شاهنشاهی شرکت کرده و نیز در راهپیماییها و تظاهرات حضور فعال داشت.
با آن که دانشجوی پزشکی بود اما با افتخار به مزرعه میرفت تا در کار کشاروزی به خانواده کمک کند. هر چقدر پدر و مادرش اصرار میکردند که تو برای خودت کسی شدهای! وی در جواب میگفت: درخت هر چقدر پر بارتر شود باید سر به زیرتر باشد و من نیز باید تکبر را از خود دور کنم تا بتوانم همان مظفری که همه دوست دارند، باشم.
در سال 1361 با نمرات عالی دکترای خود را گرفت. پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه به خدمت سربازی رفت و به جبهه دهلران اعزام شد، یکی از بارزترین خصوصیات او خدمت به محرومین بود. به کشور خود عشق میورزید و از هیچگونه تلاش و فداکاری در راه به ثمر رسیدن اهداف انقلاب دریغ نمیکرد. خدمت در جبهههای نبرد حق علیه باطل و دفاع از این سرزمین اسلامی را ادای وظیفه به این ملت میدانست. به اینکه در بیمارستان صحرایی بماند و در آنجا به مداوای مجروحین و رزمندگان رسیدگی کند بسنده نمیکرد و به همراه دیگر رزمندگان در خط مقدم حاضر میشد.
دکتر مهرقربانی به دلیل تخصصش در گردان بهداری تیپ 40 سراب در منطقه مهران مشغول به خدمت و مبارزه با دشمن بعثی شد و در تاریخ هفتم اردیبهشت 1362 که به جهت پاکسازی میدان مین رفته بودند به درجه رفیع شهادت نائل آمد. آرامگاه او در گلزار شهدای هشتپر تالش قرار دارد.
فرازی از وصیت نامه شهید «دکتر مظفر مهرقربانی» را می خوانیم:
امروز که دشمن به خدا و مرزوبوم کشور عزیزمان حملهور شده است، بر هر مسلمانی واجب است تا به تکلیف خود عمل کرده و از کیان، آرمان و ارزشهای دینی و اعتقادی خود دفاع کند.
شاید هرگز چنین فرصتی پیش نیاید تا توفیق خدمت به اسلام و انقلاب حاصل شود پس خوشا به حال کسانی که این روزها را قدر دانسته و با تمام داشتههای خود حاضر میشوند در مقابل دشمن زبون ایستادگی کنند و نگذارند خدشهای بر پیکر اسلام وارد شود.