شب حمله ی جنگنده های عراقی، شب از جان گذشتن بود
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ ما راهی را برگزیده ایم که «عباس بن شبیب شاکری» با تن برهنه خود از امواج تیغ و تیر کوپال، چون عاشقان بی قرار به سوی عشق راه گشود و به سر منزل مقصود رسید. ما طریقی را در پیشِ روی داریم که تنها به دو راه خاتمه می پذیرد و راه سومی وجود ندارد؛ شهادت و سرخ روی و سرافراز در رضوان و قربِ الله آرمیدن یا پیروزی بر تمامی مستکبران ددمنش جهان خوار در پهنه گسترده گیتی. قطره قطره خونِ پیکرِ گلگون کفنان همیشه جاویدان ما، به خون سر یحیای پیغمبر و رهبرِ آزادگانِ جهان حسین بن علی (علیهم السلام) می پیوندد و چون چشمه ساران می جوشد بسان سیل خروشان می غُرّد و موج می گیرد، پر تلاطم و ناآرام طوفان بر می انگیزد و کلّ عالم را فرا می گیرد. پرخروش و ناآرام تمامی خس و خاشاک عفن را به فنا و نابودی می کشاند.
شهید «کبری تقی زاده» در شامگاهي از شب هاي سال 1367 بر اثر بمباران جنگنده های بعثی به شهادت رسید. هنگامی که زنان همسایه از او سوال می کردند: «که چرا هنگام بمباران از خانه خارج نمی شوی؟» چرا به پناهگاه نمی روی؟ و بارها دیده بودند که او هنگام بمباران، آرام و باوقار مشغول خدمت به همسر و بچه هاست. در پاسخ سوال آنها می گفت: « دشمن چه خیال کرده است؟! سرشت ما را با سیرت زهرا (س) و صولت زینب کبری (س) سرشته اند. ما شیرزنان گیلانی، وقار و سکینه در بیشه ها و حمله و ستیز را از میرزا کوچک خان آموخته ایم. ما ببر برق پیمای جنگل های شمال هستیم که فضولی و تجاوز شغالان ترسو را به محدوده شرف و حریّت خود تحمل نتوانیم کرد، آری! سرشت ما را با نبّوت نبوی (ص) و صولت مرتضوی (ع) سرشته اند. ما تاریخ رشادت های تک سوار بدر و حنین و صاحب ذوالفقار، مرتضی (ع) خیبر شکن را چون آیینه ای شفاف در پیش روی داریم. گاهی با صمصام تبار خویش ناقه های مظالم را پی کرده و تیره دلان بد نام را در عالم انسانیت رسوا می سازیم و از بمباران خانه هایمان نیز خوفی به دل راه نمی دهیم.»دشمن به خیال خویش بذر خوف می پاشید!
برای شهید «کبری تقی زاده» شب حمله ی جنگنده های عراقی شب از جان گذشتن، شب میثاق بستن، خدا را دیدن و خود را ندیدن، بت وابستگی را شکستن بود. یادش گرامی باد.
شهيد «كبري تقي زاده» در سال 1302 در رشت متولد شد، دوران کودکی را در دامان پر از مهر و محبت خانواده سپری کرد. با شعف و شادمانی پای به مدرسه گذاشت ولی بنا به دلایلی از ادامه تحصیل بازماند، طولی نکشید که ازدواج کرد، صاحب فرزندانی شد و با جدّیت به پرورش همه جانبه آنها پرداخت. سالها بعد به تهران مهاجرت کرد و سرانجام در سال 1367 در بمباران هوایی مزدوران بعث عراق به شهادت رسید.