از فومن تا سومار
شنبه, ۰۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۰۹
مرخصي پدرم پايان رسيد و قبل از اينكه دوباره به خدمت برود به بابابزرگ و مامانم گفت فکر نمی کنم بتوانم برگردم يعني توي دلم يك چيزي است كه اين را به من مي فهماند كه تو شهيد مي شي!
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهيد حسين محسننژاد در سال 1339 در روستاي آبرود شهر فومن قدم به جهان گذارد. پس از گذران دوران كودكي وارد مدرسه شد و به آموختن علم و دانش پرداخت. پس از تحصيل و كار، بهخدمت مقدس سربازي فراخوانده شد و در طي يك تقسيمبندي، در استان كرمانشاه جاي گرفت و درمنطقهي سومار به خدمت پرداخت. سرانجام در تاريخ سوم مرداد 1364 در منطقهي جنگي سوماربه شهادت رسيد و آسماني شد.
خاطراتی از دختر شهید؛ مرخصي پدرم پايان رسيد و قبل از اينكه دوباره به خدمت برود به بابابزرگ و مامانم و مامان بزرگم گفت كه فكر بكنم من بتوانم برگردم يعني توي دلم يك چيزي است كه اين را به من مي فهماند كه تو شهيد مي شي شما گريه نكنيد خدا بكند كه من شهيد بشم چون شهيد شدن كار هر انساني نيت من ترديد دارم كه شهادت نصيب من نشود و من لياقت آن را نداشته باشم اين را گفت و به جبهه رفت وقتي كه رفت يك چند مدتي گذشت و عصر يك روز به ما خبر دادند كه يك شهيد دارند مي آورند و آن پدرم بود مادرم از اين خبر اطلاع داشت اما به پدر بزرگم هنوز نگفته بودند اما پدر بزرگم خودش گفت كه من مي دونم شما و تمام مردم يك چيزي را داريد از من پنهان مي كنيد من مي دونم كه پسرم تا اين را گفت همگي شروع به گريه كردند.
نظر شما