زندگینامه امدادگر شهید محسن ایلبیگی
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهيد محسن ایلبیگی در سال 1342 در شهر احمدسرگوراب به دنیا آمد و دوران تحصيلات ابتدايي و راهنمایی رادرمدرسه نصیر محله گذراند محسن فرزند دوم خانواده بود تحصيلاتش را تاسوم راهنمايي ادامه داد بعد ازان بيشتر دنبال كار بود كه به دنبال رانندگي و نجاري و كار كشاورزي مي رفت به كارهاي فني خيلي علاقه داشت وخيلي هنرمند بود هركاري ازدستش برمي امد براي خانواده خيلي كمك حال بود و در همه كارها به پدر ومادر كمك مي كرد.
ازانجائيكه خانواده شلوغ و پرجمعيتي داشتيم و محسن از همه بزرگتر بود و بخش بزرگي از زندگي را اداره مي كرد بخاطر همين نتوانست به موقع به خدمت سربازي برود بعد از آن براي گرفتن گواهي نامه راهنمايي ورانندگي اقدام كرد بعد ازگرفتن گواهي نامه درسال 65 خودش را به هلال احمر فومن معرفي كرد بلافاصله موافقت كردند هفته قبل خواب ديده بود كه شهيد شده و در بهشت است خوابش را تعريف كرد و بعداز آن اقدام كرد روزي كه خواست اعزام شود صبح زود بدون خداحافظي رفت كسي را از خواب بيدار نكرد ولي خواهر بزرگش را صدا كرد و شناسنامه اش را از او گرفت وخداحافظي كرد.
سراسر زندگي محسن درطول 23 سال پرازخاطره بود محسن از نظر
شخصيت اخلاقي بسيار عالي بود خوش اخلاق و خوش رفتار بود با افراد خانواده دوستان
وفاميل ارتباط خوب و دوستانه داشت محسن خيلي مهربان بود به همه كمك مي كرد هيچ وقت
كسي راناراحت نمي كرد با همه خوش برخورد بود يكي ازشيرين تر خاطراتش اين بود كه براي
زيارت به امام زاده ايحاق رفته بود و پياده برمي گشت در راه باخانواده اي برخورد مي
كند كه خيلي فقير و بي چيز بودند محسن با ديدن آن ها خيلي ناراحت مي شد و تمام لباس ها
و جوراب و كفش خود را به انها مي دهد وقتي به خانه برگشت مادرم محسن رادرحالي ديد كه
پابرهنه و لخت در يك هواي باراني و سرد زمستان به طرف خانه مي آمد از او پرسيد
لباسهايت را چه كار كردي گفت مادر به خدا تو هم اگر جاي من بودي همين كار را مي كردي
الان هرچه لباس اضافي درخانه داري بده براي انها ببرم همه لباس ها راجمع كرد براي
انها برد.