نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - زندگی شهید
شهید «غلامرضا ترابی» آخرین روز تابستان ۱۳۴۲ در بندرگز متولد شد. او بر بستری از مهر و صفا و ایمان بالید و بالغ شد. در رشته شیمی دانشگاه زاهدان پذیرفته شد. دانشجوی ممتاز دانشگاه بود. سرانجام در عملیات کربلای پنج، منطقهٔ شلمچه، در بیستمین روز از زمستان سرد ۱۳۶۵ بر اثر اصابت ترکش به رسم عاشقان، سر فدای دوست کرد.
کد خبر: ۵۵۷۸۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۳۰

شهید «احمد فوادیان» پانزدهم دی‌ماه ۱۳۴۵ در دامغان به دنیا آمد. خانواده‌اش می‌گویند: «شاگرد زبر و زرنگی بود. وقتی تصمیم گرفت به جبهه برود، سرِ پا بند نمی‌شد. تند خداحافظی کرد و رفت. بیست و ششم شهریور ۱۳۶۲ در منطقه سردشت با برخورد گلوله به سر به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۵۷۷۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۲

خواهر شهید «محمدرضا طوسی» نقل می‌کند: «می‌پرسیدم: سر قبر خالی برای کی فاتحه می‌خونی؟ همیشه همان‌جا می‌رفت. می‌گفت: برای خودم فاتحه می‌خونم و دعا می‌کنم! همین‌جا خونه آخرت منه!»
کد خبر: ۵۵۷۷۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۰

شهید «محمدرضا خسروی» بیست و پنجم آبان ۱۳۳۱ در دامغان به دنیا آمد. از همان آغاز پیروزی انقلاب و ورود امام (ره) به ایران در جماران به کار گمارده شد. هشت سال هم محافظ امام بود. پانزدهمین روز شهریور ۱۳۶۷ در جزیره خارک مجروح گردید که منجر به شهادتش در بیمارستان شد.
کد خبر: ۵۵۷۶۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۹

شهید «عربعلی جشن» اول فروردین ۱۳۴۳ در روستای بادله دامغان چشم به جهان گشود و کنار خواهر و برادر‌ان در دامن پرمهر پدر و مادر بزرگ شد. با دختری از بستگان مادری وصلت کرد. چنان زندگی ساده و یکرنگی را ترتیب داد که مایه حسرت دنیای رنگ‌به‌رنگ خدا بود. به جبهه رفت. بیست و شش شهریور ۱۳۶۴ هنگامه عروج عربعلی از ارتفاعات کلاشین به آسمان رفیع سعادت و شهادت است.
کد خبر: ۵۵۷۶۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۲

شهید «حسن یحیایی» سیزدهم آذرماه ۱۳۴۶ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. هنگامی که در جبهه حضور پیدا کرد، هفده ساله بود. در فرصت‌های مناسب در سالن کشتی حاضر می‌شد و راه و رسم فتوت و جوانمردی را فرا می‌گرفت. سرانجام هشتم شهریور ۱۳۶۳ در غرب کشور منطقه سردشت به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۵۷۵۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۶

شهید «سید عباس راسخی» هفتم بهمن‌ماه ۱۳۴۷ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. شجاعت و خودباوری از بارزترین شاخصه‌های زندگی سید عباس است. وی در خط پدافندی ملخ‌خور در بیست و سوم تیرماه ۱۳۶۷ براثر اصابت ترکش به فیض شهادت نایل آمد.
کد خبر: ۵۵۷۴۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۱

یازدهم تیرماه ۱۳۴۳ «شهید مجید قدس» در شهرستان سمنان متولد شد. عضو رسمی سپاه پاسداران بود. در لشکر هفده علی‌بن‌ابیطالب رزمید. وقتی نیمه‌های شب به نماز می‌ایستاد، با چفیه سر و صورتش را می‌پوشاند. می‌خواست شناخته نشود. وی در عملیات بدر به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۵۶۹۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۲

شهید «حسن شیرآشیانی» هشتمین روز خرداد سال ۱۳۱۶ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. کودکی بیش نبود که سایه مهربان پدر را از دست داد. در ایام سوگواری سالار شهیدان در ماه محرم برای عزاداران حسینی در مسجد و حسینیه آشپزی می‌کرد. با شروع جنگ، داوطلبانه به‌عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم تیر ۱۳۶۳ با سمت راننده تانکر سوخت در بستان به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۵۶۷۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷

«شهید محمد حبیبی» اولین روز خرداد ۱۳۳۲ در شهر دیباج دامغان به دنیا آمد. کودکی خود را در کنار پدر و مادر و دیگر مردمان روستا سپری کرد. در نمازهایش خوشنامی‌اش را در گمنامی، از خدا می‌خواست. او بهترین راه را برای دیدار یار برگزید. شهادت بهترین پاداش بود برای تمام سختی‌هایی که او به‌خاطر رضای خالق تحمل کرده بود. سرانجام چهارم تیرماه ۱۳۶۱ به شهادت رسید. هنوز اثری از پیکرش به دست نیامده است.
کد خبر: ۵۵۶۶۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

شهید «عین‌الله حامدی» دوم بهمن‌ماه ۱۳۱۹ در روستای قلعه چهارده شهرستان دامغان به دنیا آمد. عین‌الله تا پایان عمرش در دسته‌جات عزاداری امام حسین (ع) با پای برهنه سقا بود. وی در بیست و پنجم تیرماه ۱۳۶۰ مصادف با چهاردهم ماه مبارک رمضان به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۵۶۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳

مادر شهید «محمد بهاران» نقل می‌کند: «آخرین باری که قرار بود اعزام شود، موقع خداحافظی چندبار پیشانی مادر را بوسید و گفت: «مادر! خواهش می‌کنم شیرت رو حلالم کن که این سفر بازگشتی نداره.»
کد خبر: ۵۵۶۳۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۳۱

شهید «محمد پایون» یکم فروردین سال ۱۳۴۷ در شهرری به دنیا آمد. او در طفولیت جزء سی قرآن را حفظ کرد. سرانجام در بیست‌و‌هفتم خرداد سال ۱۳۶۵ در خط پدافندی مهران، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شکم، به مقام رفیع شهادت رسید. محمد برای دانشگاه ثبت‌نام کرده بود اما زمان کنکور بر روی صندلی او دسته‌گلی گذاشتند تا یادش در اذهانِ هم درسی‌ها همواره زنده بماند.
کد خبر: ۵۵۶۱۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۹

شهید «محمدرضا کلائی» عاشق شهادت بود و قلبش به عشق آلاله‌های میهنش می‌تپید. با آوردن جنازه شهدا و تشییع‌ آن‌ها در دامغان، حال محمدرضا دگرگون می‌شد. شوق و اشتیاقش به شهادت دو چندان می‌گشت و عشق به جبهه و شهادت در راه خدا، آرام و قرار را از او می‌گرفت. یکی از برنامه‌هایش دیدار با خانواده‌های شهدا و دل‌جویی از آن‌ها بود و این رابطه‌اش را همیشه حفظ می‌کرد.
کد خبر: ۵۵۶۱۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۸

دوست شهید «احمدرضا گیلوری» می‌گوید: «دوستی من و احمدرضا برمی‌گردد به دوران نوجوانی و جوانی. او دو سال از من بزرگتر بود. بچه آرام و خوش اخلاقی بود و برای من حکم معلم را داشت. به خواندن نماز اهمیت می‌داد. او به سن تکلیف رسیده بود ولی من سیزده چهارده سالم بود. موقع ظهر که کار تعطیل می‌شد سفارش می‌کرد اول نماز بخونیم.»
کد خبر: ۵۵۶۱۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۷

شهید «محمدرضا خدابنده‌لو» اولین روز بهار سال ۱۳۴۲ در شهرستان مشهد به دنیا آمد. محمدرضا که دلش مملو از ایمان و حقیقت بود، در سایه لطف پروردگار و الطاف ائمه معصومین(ع) در مسیر نور حقیقت قرار گرفت. بیست‌و‌دوم خرداد سال ۱۳۶۵خط پدافندی مهران ترکش‌های سُربی داغ در پهلو و پای او جای گرفتند و او آرام لبخند زد.
کد خبر: ۵۵۵۹۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۴

شهید «اسماعیل حدادی» در عید قربان به دنیا آمد و والدینش به یمن ورودش و برپا نگه‌داشتن عَلَم ایمانشان، نامش را اسماعیل گذاشتند. بیست و سوم خرداد سال ۱۳۶۷ عید قربان اسماعیل فرا رسید و او آماده قربانی بود. در سومار با ترکش‌های خمپاره به دیدار خدای ابراهیم شتافت و مشتاقانه شهادت را در آغوش کشید.
کد خبر: ۵۵۵۹۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۵

مادر شهید «ناصر تفضلی» نقل می‌کند: «بعد از شهادتش، واقعاً فقدان حضورش را شدید احساس کردم. هر وقت مشکلی دارم، به مزارش می‌روم و بعد از زیارت و قرائت فاتحه، با او درددل می‌کنم. مطمئنم او نیز به حرف‌هایم گوش می‌دهد. سپس مرا با الهام قلبی که به من می‌شود، راهنمایی می‌کند.»
کد خبر: ۵۵۵۸۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۲

برادر شهید «حسن خدامی» نقل می‌کند: «حسن بیشتر از ما به پدر خدمت می‌کرد. در خانه به کارهایش می‌رسید و بیرون از خانه هم کار می‌کرد و درآمد اندکش را خرج خانه می‌کرد. به همین دلیل پدر راضی نبود که حسن از او جدا شود. آن شب را فراموش نمی‌کنم که نگاه حسن به صورت پدر گره خورده بود. وقتی به او نزدیک شد، آن‌قدر پدر را بوسید و در آغوش کشید که همه تعجب کردیم. انگار طاقت گریه‌های حسن را نداشت. پدر بالاخره رضایت‌نامه را امضا کرد.»
کد خبر: ۵۵۵۶۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۱

دخترخاله شهید «محمدرضا گیلوری» نقل می‌کند: «خبر آمد که می‌خواهند دو شهید به کهن‌آباد بیاورند. دو قبر آماده کردند اما یک شهید آوردند. سر مزار شهید بودیم که محمدرضا بعد از فاتحه‌خوانی رو کرد به ما و گفت: این قبر خالی مال منه. مدتی بعد همان قبر نصیب محمدرضا شد.»
کد خبر: ۵۵۵۶۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۰