نوید شاهد - «خودشان هم باورشان نمیشد که چنین حقهای را به عراقیها زده باشند. چند لحظه بعد دیگر نمیتوانستند خنده خود را نگه دارند و تا رسیدن به مرز خودی قاهقاه میخندیدند و میگفتند: عجب سربازهای بعثی شجاعی، عجب دل و جراتی! اینطوری میخواستید تهران را تصرف کنید و قاهقاه میخندیدند ...» این روایت جذاب و خواندنی از زبان برادر شهید بزرگوار را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۴۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
نوید شاهد - مادر شهید "رضا میرزاخانی" نقل میکند: «بعد از رفتن رضا، همیشه با خودم میگفتم در قبال شهیدی که برای رضای خدا دادیم هیچ عوضی نمی گیریم. اما یک روز بزرگان شهر به دیدنمان آمدند تا یادی از رضا و خاطرات خوبش کنند. هدیهای نیز تهیه کرده بودند، من نپذیرفتم. در میان آن جمع، سید بزرگواری حضور داشت که گفت: من سیدم! دستمو رد نکنید! من هم به احترام ایشان پذیرفتم و بلافاصله سکه را روی طاقچه اتاق قرار دادم. همان شب اتفاقی برایم افتاد ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در سه بخش خاطراتی از این شهید والامقام را برای علاقمندان منتشر میکند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۴۸۲۴۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
نوید شاهد خراسان جنوبی، عکسهای یادگاری از شهید "جواد اسداللهی" را منتشر میکند. وی روز یکم آبان ماه 1341 در روستای چک نوزاد متولد و روز بیست دوم تیرماه1360 در منطقه عملیاتی مهران به فیض شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۲۴۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
نوید شاهد خراسان جنوبی خاطره گویی از زندگی شهید "جواد اسداللهی" را منتشر میکند که در ادامه از علاقمندان به دیدن این فیلم دعوت میکنیم.
کد خبر: ۴۸۲۴۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
نوید شاهد- «کارکنان بیمارستان اصلا به برادرم رسیدگی نمیکردند، ما هم نگران بودیم تا اینکه به حاجآقای ابوترابی زنگ زدیم و موضوع را مطرح کردیم، به طوری که توقع داشتیم ایشان پارتی ما بشوند. حاجآقا فرمودند: سادات احتیاج به پارتی ندارد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات سید آزادگان، شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" از زبان یکی از نزدیکان این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۲۳۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۹
نوید شاهد - «در طول عمر با برکتش اصلا ندیدم مشکلی را مطرح کند و یا از کسی گلهای داشته باشد. هیچگاه از جانبازیاش نمیگفت. کسی نشنیده بود که او بگوید من جانبازم! ...» ادامه این خاطره از همرزم شهید جانباز "مجید نبیل" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۳۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
نوید شاهد - «در دریاچه مریوان با هر قلابی که میانداختی بعد از چند دقیقه یک ماهی کپور بزرگ به قلاب میآمد. وقتی که وارد پادگان حر مقر جندالله مریوان، میشدی بوی ماهی همه جا را پر کرده بود ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس «کامبیز فتحیلوشانی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۲۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
نوید شاهد - شهيد "عطاءالله مرادی" در دفتر خاطرات خود مینویسد: «امشب که از آنجا برگشتم متوجه شدم که به علت شوخي يکي از برادران به نام سيد محسن صالحي، يکي از انگشتان دست چپش شکسته شده بود...» متن خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۰۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۶
نوید شاهد - شهيد "عطاءالله مرادی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «امروز ساعت 1:30 بعد از ظهر 12 دی ماه بود که براي اولين بار به خرمشهر رفتيم براي آوردن و روشن کردن ماک کاوه، هنگامي که به آنجا رسيديم صداي خمپاره از همه اوقات بيشتر بود....» متن خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۰۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۵
نوید شاهد - شهيد "عطاءالله مرادی" در دفتر خاطرات خود مینویسد: «نور ضدهوائیها هم چون ستاره هاي بسيار به آسمان پرتاب ميشد، بسيار هيجان زده بوديم، در ضمن نور سرخي از پالايشگاه بدن ما را رنگي مي کرد...» متن خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۰۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۵
نوید شاهد - «گفتم یکی از بچهها برود و ترتیب خدمه آن تانک را بدهد. منتظر بودم که چه کسی این کار را انجام میدهد، با کمال ناباوری برادرت که لنگ لنگان داشت به سمت پشت جبهه میرفت، برگشت و به طرف تانک رفت ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید "علیاکبر مسگری " است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۲۰۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
نوید شاهد - چشم گشودن او به جهان در سال 1347، در روستاي كريت از توابع شهرستان «طبس» در خانوادهاي مذهبي و اهل تقوي بود. سالهاي ابتدایي و راهنمایي را با موفقيت در زادگاهش گذراند، هوش و استعداد سرشار او بارها مورد تشويق و تحسين معلمان قرار گرفته بود. روایتی کوتاه از شهید "باقر ضرابی" در قالب عکس و تصویر شناسنامه منتشر میشود.
کد خبر: ۴۸۲۰۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
روایتی خواندنی از فرمانده وقت سپاه سردشت- همرزم شهید موسی صمدی شجاع؛
نوید شاهد- سردار احمدی مقدم، فرمانده وقت سپاه سردشت و همرزم شهید "موسی صمدی شجاع" میگوید: «برای هماهنگی بعضی از امور و بررسی وضعیت منطقه رفته بودم که با شهید موسی صحبتهایی داشته باشم، ایشان در هنگام شنیدن دستورات بسیار آرام و سر به زیر بود و تنها تابع دستور مافوق خود بود.»
کد خبر: ۴۸۲۰۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
نوید شاهد خراسان جنوبی برنامه رادیویی بنام "یاد شقایق" از زندگی شهید "برات امینی" را در آستانه سالروز شهادتش منتشر میکند که در ادامه از علاقمندان به شنیدن این برنامه دعوت میکنیم .
کد خبر: ۴۸۲۰۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
نوید شاهد - مادر شهید "حسن نوبندگانی" در روایت خاطرات فرزندش میگوید: «از زمانی که انقلاب شد، تفنگ بر دوشش بود و میگفت: برای خدمت به جامعهام به جبهه میروم.» در ادامه از شهید "نوبندگانی" بیشتر بخوانید.
کد خبر: ۴۸۱۹۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۳
نوید شاهد - «رزمندگانی که با حجت بودند همه مایحتاج آنها در سنگرشان فراهم بود. وقتی میپرسیدیم: حجت! اینها را از کجا آوردی؟ میگفت شما خواب بودید. من رفتم از سنگرهای دشمن، همه وسایل مورد نیاز را جمع کردم و آوردم». ادامه این خاطره را از زبان همرزم شهید «حجتالله صنعتکار آهنگریفرد» در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۱۹۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۳
نوید شاهد - «محسن به همراه دوستانش، یکی از ماموران را در کوچه زرگر غافلگیر کردند. تفنگ و باتوم او را گرفتند. دوست دیگرش هم لباسهای نظامی مامور را از تنش بیرون آورد تا نتواند دیگر به دنبالشان بیاید ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید "سیدمحسن طباطبایی" است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۱۸۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
نوید شاهد - همرزم شهید "رضا جهانتیغ" نقل می کند: «رضا عشق و علاقه شدیدی به امام «ره» داشت و مدام زیر لب این جمله را زمزمه می کرد "خاک پاک امام «ره» سرمه چشمان من است."» در ا ادامه متن کامل این خاطره را در نوید شاهد گلستان بخوانید.
کد خبر: ۴۸۱۸۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۱
پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد خراسان جنوبی خاطره گویی از زندگی شهید "برات تقابی" را منتشر می کند که در ادامه از علاقه مندان دعوت میکنیم این صوت را گوش کنند.
کد خبر: ۴۸۱۷۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۱
نوید شاهد - همسر شهید "مهدی ظل انوار" در خاطره ای می گوید: «صدای گریه بچه از اتاق بلند شد. کتاب را بست و بلند گفت: چرا مرضیه گریه می کنه...!؟ زن، مرضیه را از گهواره بیرون آورد و گفت: تو درست رو بخون... حواسم هس!...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۱۷۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۳۱