مادر شهيد مجتبی شهبازی گروسی از فرزند خود چنین میگوید: مجتبي مقيد به انجام فرايض ديني بود. حتي يك بار هم نشد كه بعد از رسيدن به سن بلوغ شرعي نماز يا روزهاش را ترك كند.
کد خبر: ۴۲۷۲۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۵
شهید حسن عربی
با آزاد سازی خرمشهر جنگ تمام شده است و همین پندار شادی مردم را مضاعف کرده بود. مادر اما بی قرار بود. نه پای تلویزیون بند می شد و نه توی کوچه و خیابان. چند بار من را فرستاد سپاه. می گفت:«بپرس ببین رزمنده ها کی برمی گردن!»
کد خبر: ۴۲۷۱۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۵
یادها و خاطره ها
هنوز تا اذان ظهر چند دقیقه ای مانده بود . حمید دستور داد تا نماز جماعت برپا کنیم. بچه ها نماز ظهر را به امامت خودش خواندند. بعد از نماز شروع کرد به سخنرانی بحث کوتاهی در مورد جبهه و کار نیروهای رزمنده به میان آورد...
کد خبر: ۴۲۷۱۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۵
سيدجواد موسوي هم كلاسي شهيد خليل عزت شوكتي میگوید: او در اكثر عزاداريهاي امام حسين(ع) در حسينيه اعظم شركت مي کرد و به گفتن « رباعي» با دسته عزاداري علاقه خاصي داشت.
کد خبر: ۴۲۷۰۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۴
بهنام معيني هم كلاسي و دوست شهيد شهید جواد گلشني منفرد میگوید: خلوص و صفاي او و تقيدش به مسائل شرعي نمي گذاشت كه او فرجامي نيك نداشته باشد.
کد خبر: ۴۲۷۰۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۴
مصطفي بهراميون از دوستان صميمي شهيد ابوالفضل پاکداد میگوید: شهيد پاكداد در زندان بر روي عقايد زندانيان سياسي كار مي كرد تا بلكه پس از اصلاح بتواند آن ها را به جبهه ببرد و عاقبت به خيرشان كند.
کد خبر: ۴۲۷۰۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۴
عباس راشاد یکی از همرزمان شهید ابراهیم اصغری میگوید: آشنايي اوليه با شهيد ابراهيم اصغري در عرصه ورزش بود. من عضو تيم بسكتبال و ابراهيم عضو تيم هندبال بود.
کد خبر: ۴۲۷۰۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۴
کتاب «آمبولانس شتری» حاوی ۱9 داستان کوتاه از مجموعه طنز دارودسته علی در حوزه دفاع مقدس است که به قلم اکبر صحرایی و با تصویر سازی مسعود کشمیری به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۴۲۷۰۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۳
شهید عمید(حمید) عبدوس
می گفتم:«مادرجان! تو هنوز به تکلیف نرسیدی، اگر نماز نخونی مؤاخذه نمیشی».
کد خبر: ۴۲۷۰۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۴
نويد شاهد مازندران، همسر شهید مدافع حرم مهدی قره محمدی در مورد نذر خود در مورد فرزندش و حضور همسرش به سوريه اينگونه بيان مى كند.
کد خبر: ۴۲۷۰۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۴
یادها و خاطره ها( به مناسبت گرامیداشت شهدای معلم)
بعد از آغاز عملیات مرصاد و حمله منافقین کوردل به اسلام آباد و تصرف این شهر شهید به همراه یکی دیگر از دوستان خود جهت کمک و امداد رسانی بصورت خود جوش به این شهرستان می روند...
کد خبر: ۴۲۶۹۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۱
یادها و خاطره ها
با پای بدون کفش در کوه ها و درد خار و خاشاک ها را به خاطر عشق به وطن تحمل می کنند...
کد خبر: ۴۲۶۹۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۱
شهید مهدی (حیدر) عبدوس
چاره ای نداشتیم. میان چند تخته سنگ مخفی شدیم. لب هایمان از شدّت گرما خشک شده و قمقمه هایمان خالی بود. تنها دل خوشی مان لباس سربازان عراقی بوده به تن داشتیم. شاید وقت خطر نجات مان می داد و شناسایی نمی شدیم.
کد خبر: ۴۲۶۹۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۱
یادها و خاطره ها
راستگو و درستكار بود و موضوعی را كتمان نمي كرد؛ حتي اگر به ضرر خود يا دوستانش مي بود...
کد خبر: ۴۲۶۸۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
برادر شهید «مجید عبدوس» نقل میکند: «شب عملیات متوجه شدم یکی از بچهها حال خیلی عجیبی داره. نماز میخونه و گریه میکنه. نزدیک رفتم. مجید بود کمی کنارش ایستادم. لذت میبردم. نمازش که تموم شد، بلند شد و من رو توی بغلش گرفت و گفت: امشب شهید میشم.»
کد خبر: ۴۲۶۸۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
نويد شاهد مازندران، خاطره اى از شهيد سيد مصطفى گلگون فرمانده تيپ 4 لشگر 25 كربلا در فاو، به نقل از آزاده سيد باقر عبداللهى(همرزم شهيد) در شب عمليات
کد خبر: ۴۲۶۷۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
خاطرات آقاي حسين ابراهيم زاده برادر شهيد محمدرضا ابراهيم زاده
بعد از شنيدن خبر شهادتم برايم گريه نكنيد، اگرخواستيد گريه كنيد، به مصيبت بزرگ كربلا گريه كنيد كه ما هر چه داريم از كربلا داريم. در مجلسم نیز نقل و خرما پخش كنيد.
کد خبر: ۴۲۶۷۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
در آستانه روز پاسدار در گفتگوی اختصاصی با همسر فرمانده شهید «مقتدا رضاخانی» چنین مطرح شد؛
امثال مقتدا پاسدار واقعی انقلاب و میهن بودند. مقتدا خیلی به سپاه پایبند بود و به خاطر دارم که روزی که داشت برای آخرین بار اعزام می شد یک چمدانی را آورد که لباس های فرم سپاه توی اون بود. گفت: این لباس ها مستعمل است اگر این ها رو دور ریختی حواست باشد آرم سپاه رو بیرون نیندازی. به شدت این ارگان و اهدافش برای مقتدا با ارزش و مقدس بود. این تقدس ظاهری نبود ما حتی عقدمون با لباس فرم سپاه بود.
کد خبر: ۴۲۶۶۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
خاطره
هر گاه درخواستی به او ارجاع می شد، تا وسایل مورد درخواست را تأمین نمی کرد، آرام نمی گرفت. در حفظ بیت المال بسیار کوشا بود و مانع از بین رفتن وسایل و تجهیزات می شد...
کد خبر: ۴۲۶۶۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۸
در سالروز شهادت شهید «قربانعلی بورقی» منتشر می شود؛
برادرم روي سعيد را كنار زد و گفت: خواهر ببين سعيدت چه شده و من همين كه سعيد راديدم گفتم: سعيدجان! خسته نباشي و بعد صورتم را كنار صورتش گذاشته و روي او را بوسيدم و بعدخداي راشكركرده وگفتم: خدايا! اين هديه را ازخانواده مابپذير.
کد خبر: ۴۲۶۵۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۷