شهیدی جسوری که خدا خریدارش شد
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید «سید محمدرضا زمانی» پنجم آذرماه سال ۱۳۴۰ سال در خانواده مذهبی و متعهد رشت که از نظر مالی وضعیت خوبی نداشتند به دنیا آمد و در همان سال کودکی همراه خانواده خود به تهران آمد و در غرب و جنوب این شهر ساکن شد و با مادر و پدر خود در نزدیکترین مساجد محل خود در برپایی نماز یا عزاداریها شرکت میکرد و تمایل داشت نماز و احکام دین را فرا گیرد.
مادر شهید زمانی میگوید: محمدرضا رشد کرد و کودکی زرنگ و هوشیار، کم حرف و بیآزار و قانع بود و با کاغذ، مداد و نوشتن و شکل کشیدن و شکل در آوردن که بیشتر گفتار و رفتاری وی با دین و معصومین (ع) مادرش دریافته بود بازی میکرد که بیشتر اشعار وی روی مذهب دور میزند.
وی درباره کودکی محمدرضا افزود: تا سوم ابتدایی در مدرسه عاصمی قدیم «انقلاب» درس خواند و بقیه درس را از غرب تهران به جنوب تهران با شایستگی و با تشویق نام به پایان برد و با اخلاق و رفتار عالی که همه آموزگاران از وی بسیار راضی بودند با نمرات ۲۰ و صد آفرین پسر خوبم پسر عزیزم به خانه میآمد و اول به مادرش سلام میکرد و همواره ساکت بود و میدانستم تا حرف نپرسم جواب ندارم تا اینکه از بچگی به نوجوانی رسید و در آن صورت ما ساکن شمال تهران شده بودیم انتهای پاسداران.
مادر شهید زمانی با اشاره به آغاز مبارزات محمدرضا بیان کرد: از سال ۱۳۵۶ و ۵۵ تحصیلات دبیرستانی خود را همراه با شرکت در انقلاب با موفقیت و نمرات عالی به پایان رساند و در خرداد سال ۱۳۵۹ دبیرستان را با معدل ۱۸.۷۵ قبول شد و رتبه اول را احراز کرد و نام وی از طرف مدرسه به نظام وظیفه نیروی اسلامی داده شد و خودش بسیار تمایل داشت در سپاه یا بسیج ثبت نام کند و یا در دانشگاه ادامه تحصیل دهد و برای آینده کشور اسلامی ایران مثمرثمر باشد که در این راستا دانشگاهها به دلیل فساد و نابسامانی از طرف مردم انقلابی بسته شد و در این زمان جنگ تحمیلی صدام لعین و بیخرد علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.
وی افزود: پسرم وظیفه خود دانست برای برقراری جمهوری اسلامی به جبهه رود و ۶ ماه طول کشید و در این مدت از نظر من که مادرش هستم خدا را شاکرم که اگر به ما سرمایه مالی نداد، اما فرزندان سالم، درسخوان و با ادب و با حجاب به زندگی مشترک ۴۵ ساله من و پدرش داد که هرگز خلاف ادب از آنها ندیدیم و حتی فرزندان پسر آنها پاسدار و جهادی هستند.
خدا خریدار محمدرضا شد
مادر شهید با اشاره به اینکه محمدرضا با شهادتش به عالیترین رتبه الهی رسید، گفت: خداوند مهربان خریدار فرزندم شد و این بالاترین درجه در زندگی یک انسان است که خداوند خریدارش باشد، فرزندم بیسیمچی گردان و با فرمانده گروهان قرهباقی، افسری با ایمان و فداکار و انقلابی بود و بارها محمدرضا از جدیت کار وی در جبهه نام میبرد.
وی با ذکر خاطرهای از شهید محمدرضا زمانی اظهار کرد: زمانی که محمدرضا در جبهه گیلانغرب بود به من که مادرش هستم میگفت مادر جان دعا کن شهید شوم و اسیر نشوم، میگفت زبان تیز و تند است ممکنه شکنجه و یا اعدام شوم و دوست ندارم مرا در خاکی که معلوم نیست کجای خاک دشمن است دفن شوم.
مادر شهید محمدرضا گفت: فرزندم همراه تعدادی از سربازان برای شناسایی دشمن با راهبلد همان محل که پیچ و خم کوههای منطقه گیلانغرب را بلد بود رفتند که محل دشمن را شناسایی کنند که بعد محمدرضا بیسیمچی به همراه بقیه و فرمانده شجاعش در گیلانغرب تپه چرمیان یا تپه کچی به شهادت رسید.
وی محمدرضا را سربازی جسور و شجاع دانست و بیان کرد: او تنها برای خدا و دین خدا به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و برای پایداری جمهوری اسلامی نوپای ایران و ملت مسلمان به جبهه رفت و این امر در آخرین نامه که به دست ما رسیده بود مشهود است.
وصیتنامه شهید محمدرضا زمانی
برادران عزیز با اسلحه همسنگر شهیدتان با کل فتنه دنیا بجنگید و تابع ولایت باشید
شهید زمانی ابتدای وصیتنامه خود را با سخنی از امام راحل آغاز کرد که فرمود شهدا شمع محفل بشریتند، و در ادامه ذکر کرد: با سلام و درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی بزرگ و با درود به روان پاک ارواح مطهر شهدای اسلام از هابیل تا امام حسین (ع) و از امام حسین تا کربلای ایران، بهویژه شهدای حیطه مظلوم کردستان، اینجانب محمدرضا زمانی وصیتنامه خود را با اقرار به وحدانیت خداوند آغاز میکنم و شهادت میدهم که محمد فرستاده خداست و مهدی (عج) برپا کننده عدل و داد در جهان است و امام خمینی نایب بهحق امام زمان است.
برادران و خواهران گرامی امروز روزی است که ما باید به ندای هل من ناصر حسینی امام عزیزمان لبیک گفته و عاشقانه به سوی صحنههای نبرد بشتابیم، آگاه باشید که امروز جای وقفه و تعلل نیست دیگر جایی برای توجیه کردن خود نمانده و نمیتوانیم به بهانههای واهی مانند پدر و مادر و زن و فرزند از جنگ و دفاع دست برداریم و به جبههها نیاییم، شما برادران عزیز باید اسلحه خونین به زمین افتاده همسنگر شهیدتان را بردارید نه تنها با کفار بعثی بلکه با کل فتنه در جهان بجنگید و در این نبرد استوار باشید.
این شهید گرانقدر در ادامه وصیتنامه خود بیان کرد: دوستان و مردم قهرمان، شهید عزاداری نمیخواهد شهید دنبالهرو میخواهد، شهید ذکر کننده نمیخواهد چرا که تاریخ خود به یاد آورنده شهید است، عزیزان شهید فقط و فقط پیرو میخواهد همه را به اطاعت از رهبر دعوت میکنم و این را به همه میگویم که امروز اطاعت امام اطاعت از مهدی (عج) و فرمانبرداری محض از خداست پس برای اطاعت از فرمان خدا به سوی جبههها بشتابید و کار جنگ را یکسره کنید که امروز محبت بر همه تمام است.
یک بار دیگر تأکید میکنم که بر شما باد اطاعت از ولایت فقیه و در آخر سخنی با پدر و مادرم دارم که عمری را برای رفاه زندگیام تلاش کردند و پدر ارجمندم که رفاه را برای من در زندگی فراهم کرد، از هر دوی آنها کمال تشکر را دارم و تقاضا دارم اگر از این فرزند حقیر خود کوتاهی دیدند مرا عفو کنند و از مادر عزیزم که با تربیت صحیح خود اجازه دادند من در طریق امام حسین (ع) گام بردارم و لبیکگوی حسین زمان باشم حلالیت میطلبم، مادرجان تو خوب میدانی که این جهان فانی است و جهان باقی آن دنیاست وعده دیدار ما تا قیامت و تا آخرت که در دنیای پایدار است و از خواهرانم میخواهم که زینبگونه پاسدار حرمت خون شهدا باشند و از تنها برادر عزیزم میخواهم که پدرمان را تنها نگذارد و ادامهدهنده راه شهدا باشد.
از همه میخواهم که صبر کنند و با گریه خود پدرمان را تنها نگذارد و ادامه دهنده راه شهدا باشند و با گریه خود دشمنان اسلام و امام را شاد نکنند جان ناقابل همه ما فدای یک تار موی امام باد.
بیسیمچی محمدرضا زمانی ۱۷ تیرماه سال ۱۳۶۵ در جبهه سلیمانیه به شهادت رسید.