پيرو خط رهبر و ولايت فقيه باشيد
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید «حامد هوشمند» در تاریخ چهاردهم مرداد 1344، در روستاي اباتر از توابع شهرستان صومعهسرا به دنيا آمد. نام مستعار او اردشير بود. پدرش اسماعيل، كارگر شركت بود و مادرش زيور عزّتپناه اباتري نام داشت. تا پايان مقطع متوسطه تحصيل كرد و ديپلم اقتصاد گرفت. سپس جهت انجام خدمت نظام وظيفه و دفاع از ارزشها و آرمانهاي مقدس انقلاب اسلامي و حفظ و حراست از مرزهاي ميهن خود از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامي صومعهسرا عازم مناطق جنگي شد. بيست و ششم دي 1365، به عنوان آرپيچي زن در شلمچه استان خوزستان عمليات كربلاي 5 براثر اصابت تركش خمپاره به سر و گردن، شهيد شد. مدفن وي در زادگاهش واقع است.
بخشي از وصيتنامه شهيد: «... با سلام و صلوات به خاتم الانبياء محمدبنعبدالله(ص) و فرزند گرانقدرش حضرت مهدي(عج) و نائب بر حقش و سلام و درود بر همة خدمتگزاران صديق اسلام و انقلاب اسلامي خصوصاً مظلومين بسيج مستضعفين... بارالها! تو را شكر ميكنم كه به من اين بنده عاصي و عصيانگر تو توفيق جهاد در راه خودت و در صف مبارزان فيسبيلالله قرار دادي امّا من اي خدا نميدانم چگونه و با چه زباني جواب اين همه نعمتهاي تو را بدهم. خداوندا! عمري در اين دنياي فاني زندگي كردم جز گناه چيزي از من سر نزد. خداوندا! تو ستار العيوبي و در اين لحظات شيرين كه در اين سرزمين مقدّس جهت اهداف حقيقي تو ميجنگم، گناهانم را بريز تا در فرداي قيامت به پيشگاه مقدّس تو خجالت زده نباشم. چند كلمهاي ميخواهم با امّت حزبالله محل خودمان بگويم سعي كنيد هميشه پيرو خط رهبر و ولايت فقيه باشيد زيرا تنها خط ولايت فقيه است كه ما را به صراط مستقيم هدايت ميكند و از كساني كه وعدههاي دنيوي ميدهند دوري كنيد و مواظب دوستان نادان باشيد زيرا اسلام هميشه از همين دوستان نادان ضربه خورده و اين گروه از كساني هستند كه كمر علي(ع) را شكستند. پس از اينها دوري جوئيد حال در هر لباس و در هر مقامي باشند و من عاشقانه اين راه را انتخاب كردم و هيچگونه زور و جبري در كار نبوده، چون بدنم طاقت سوختن در آتش را ندارد چرا كه شيعة دلباختة امام حسينم(ع) كه او فرموده «الموت و خير و من ركوب العار» مرگ بهتر است از زندگي در ذلت.
سخني با مادرم: امّا تو مادرم ميدانم رنجهاي فراوان كشيدي، خود نخوردي و به من از شير جانت خوراندي. نميدانم چگونه و با چه كلماتي زحمات شما را بيان كنم. فقط ميگويم مادرم به تو فخر ميورزم كه چنين تربيتم كردي. مادرجان! اكنون زمان آن فرا رسيده كه از تو جدا شوم و تمام زحمات شما را چشم بپوشم ولي ميدانم تو نيز اين زحمات را به خاطر اسلام براي من كشيدي تو بايد مانند زني باشي كه در صحراي كربلا سربريده فرزندش را به طرف دشمن پرتاب كرد و گفت سري را در راه اسلام دادهام پس نميگيرم...
و امّا شما پدرم: پدر گرامي! شما برايم زحمات فراوان كشيدهاي اميد دارم كه مرا عفو كنيد و از حضرت امام حسين(ع) پاداش بگيري، چون كه من نتوانستم حتي يك هزارم از زحمات پدرانه شما را جبران كنم و از بابت من ناراحت نباشيد زيرا من از علياكبر امام حسين(ع) بالاتر نيستم. شما برادران و خواهران من شما نيز صبور باشيد و افتخار كنيد كه اين چنين برادري داشتيد و هميشه پيرو رهبر باشيد و در راه خدا هيچگونه واهمهاي نداشته باشيد و هميشه در خط الله و حزبالله باشيد. امّا دوستانم اميد از خدا دارم كه اسلام واقعي را درك كنيد و راهي كه حسين(ع) قدم گذاشته و تا اينجا به ما رسيده است شما نيز در اين راه قدم بگذاريد و رهرو واقعي او باشيد و در فكر امّت مسلمان و رنجيده باشيد و همچنين پشتيبان ولايت فقيه و بسيج مستضعفين باشيد و كمكهاي خود را از آن دريغ نداريد. امام را تنها نگذاريد.