شهيد رجايي در راه حفظ آرمان هاي انقلاب به شهادت رسيدند
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید «عليرضا اسماعيلي» دوم خرداد 1339، در روستاي طاهرگوراب از توابع شهرستان صومعهسرا ديده به جهان گشود. پدرش معين و مادرش فاطمه جاهدي نام داشت. تا پايان مقطع راهنمايي تحصيل كرد. هنگام وقوع انقلاب اسلامي در تظاهرات و راهپيمائي شركت فعال داشت. سپس براي انجام خدمت نظام وظيفه از طرف پايگاه هشتم شكاري نيروي هوايي اصفهان عازم مناطق جنگي شد. چهارم فروردين 1361، در خرمشهر بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد و به ديدار محبوب شتافت.
بخشي از نامه شهيد به خانوادهاش:
«... درود به رهبر كبير انقلاب و درود به روان پاك شهيدان و درود به طالقاني كه در سخنراني خود فرمود، آنها خيال ميكنند اسلام كاپيتاليسم و سوسياليسم و كمونيست است، نه اسلام، همان اسلام است. درود به رجائي ما و درود به رهبر ما و بهشتي ما و ...آنها همگي از خدمتگزاران اسلام بودند. رجائي ما از دست ما رفت. باهنر ما از دست ما رفت. بهشتي مظلوم زيست و از دست ما رفت. به قول امام باز هم شهيد ميدهيم كه ملت ما بداند اسلام هرگز شكست نميخورد و نخواهد خورد. به قول امام: بكشيد ما را اسلام زندهتر و ملت ما بيدارتر ميشود. رجایی ما مكتبي بود و به خاطر اسلام و به خاطر ملت به شهادت رسید. سلام به پدر و مادر عزيزم. انشاءالله كه حال شما خوب باشد و هيچ ناراحتي نداشته باشيد. از خداوند متعال ميخواهم كه هميشه شما را ياري كند و در پرتو دين اسلام سنگر بگيريد. از شما پدر و مادر عزيزم ميخواهم در سر نماز رهبر كبير انقلاب، امام خميني را دعا كنيد. اين بمبي كه در دفتر حزب جمهوري و نخستوزيري كار گذاشته شده بود و بهشتي و رجائي و باهنر و چندين تن ديگر از برادران ما در آنجا شهید شدند به پدر و مادر و خانوادهام تبريك و تسليت ميگويم. دعا كنيد برادراني كه در جبهه هستند، هر روز شهید و هر روز زخمي ميدهيم. اگر شنيده باشيد در جبهه بوي خون و بوي شهید شدن ميآيد. هر دقيقه و هر ثانيه مرگ به سراغ آدم ميآيد. هر دقيقه و هر ثانيه گلوله از سر برادران ما ميگذرد. خدايا به برادراني كه در جبهه هستند روحيهاي نو و روحيهاي قوي بده. تا اين جنگ را به پيروزي برسانند و هر چه زودتر حق را بر باطل پيروز كنند. انشاءالله كه ميبخشيد كه اين نامه را دير نوشتم خودم گيج هستم نميدانم اين نامه را براي چه بنويسم فقط بايد بنويسم كه انشاءالله حال شما خوب است جز اين ديگر چيزي ندارم بنويسم. خدايا چه رهبري ما داريم كه آمريكا و شوروي و اسرائيل از دست اين رهبر كبير انقلاب ما به تنگ آمدهاند. خدايا عمر اين رهبر، زجر كشيدة ما را زياد كن كه دهان اين كافران را بزند. اگر از حال من خواسته باشيد خوب هستم، بد نيستم، فقط دعا كنيد كه من به جبهه خط اول مقدم بروم و مثل برادراني كه در جبهه هستند بجنگم...» والسلام