هرگز نگذارید دشمنان بین شما تفرقه بیندازند
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ «اسماعیل پاکزاد» فرزند «حمید» در یکم خرداد 1345 در روستای «تطف» از توابع شهرستان «صومعه سرا» به دنیا آمد و در تاریخ 23 تیر 1361 در «ماووت» عراق بر اثر اصابت تركش خمپاره به سينه، به شهادت رسيد.
وصیتنامه شهید:
«الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ»
آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند آنها را در نزد خدا مقامی بلند است و آنان رستگارند.
با سلام و درود بر منجی عالم بشریت مهدی موعود (عج الله) یگانه اختر آسمان ولایت و امامت و نائب بر حقش امام خمینی این پیر جماران، یاور مستضعفان، کوبنده ستمگران.
سلام و درود فراوان به تمامی شهدای صدر اسلام خصوصاً شهدای جنگ تحمیلی.
سلام و درود فراوان بر رزمندگان جبهه های نور علیه ظلمت؛ سلام و درود فراوان بر خانواده های معظم شهدا و امت حزب الله و همیشه در صحنه.
ای جوانان، مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد؛ مبادا در بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین (علیه السلام) با هدف شهید شد.
ای مادران، مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که در محضر خدا نمی توانید جواب زینب (سلام الله علیها) را بدهید که تحمل ۷۲ شهید را نمود؛ همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه های نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید، زیرا که مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده ام پس نمیگیرم.
ای برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان برای تسکین دردهاست؛ همیشه به یاد خدا باشید و در راه خدا قدم بردارید؛ هرگز نگذارید دشمنان بین شما تفرقه بیندازند و شما از روحانیت متعهد جدا کنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابر قدرتهاست.
حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل ثابت نگهدارید؛ در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید او را بیابید و خود را تسلیم او بسازید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید.
اگر فیض شهادت نصیبم گشت آنان که پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و به ولایت فقیه اعتقاد ندارند بر من نگریند، بر سر جنازه من حاضر نشوند؛ اما باشد که دعای شهدا آنان را نیز متحول سازد و به رحمت الهی نزدیکشان کند.
در پایان از پدر و مادر عزیزم می خواهم که اصلاً برای من گریه نکنند و سیاه نپوشند.
از برادران گرامی ام می خواهم که راه مرا ادامه دهید و اسلحه ای که از دستم افتاده به دست گیرید و با منافقان به پیکار درافتید.
از خواهرانم می خواهم که زینب گونه رفتار کنید و مثل حضرت زینب و زهرا (سلام الله علیها) باشید و حجاب را کاملاً رعایت کنید، هر چند شما از آن خواهرانی نیستید که بی حجاب باشید.
از همسایگان محترم می خواهم که هر گونه بدی از من حقیر دیده اید مرا مورد عفو قرار دهید.
اما تو ای همسر عزیزم می دانم که خیلی دوست داشتی با هم باشیم و درکنار هم زندگی خوشی را داشته باشیم، این را بدان که شهادت در راه خدا شیرین تر از همه چیز است و از تو همسر باوفایم می خواهم مثل دیگر همسران شهدا صبر پیشه کنید و اصلاً برای من ناراحت نباشید و اعظم کوچک مرا خوب تربیت کنید و او را با نماز و کارهای خوب آشنا سازید.