جهاد بر کسی که حق را شناخته واجب است
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید «امیر کوچکی» فرزند «حسین» در دوازدهم فروردين 1343 در روستای «ماچيان» رحیم آباد از توابع شهرستان «رودسر» به دنیا آمد و در تاریخ 3 آذر 1366 در «ماووت» عراق بر اثر اصابت تركش به صورت، به شهادت رسيد.
وصیت نامه شهید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
ای اهل ایمان با کافران از هر که با شما نزدیک تر است شروع به جهاد کنید و باید کفار در شما درشتی و نیرومندی و قوت پایداری حس کنند تا از سپاه اسلام بیمناک شوند (و شما مؤمنان هیچگاه نترسید) و بدانید که خدا همیشه با پرهیزکاران است.
با سلام و درود بر حضرت مهدی (عج) و نایب برحقش خمینی بت شکن و با سلام و درود بر شهیدان گلگون کفن که با خون خود نهال اسلام را آبیاری کردند.
اکنون چند کلامی وصیت دارم که بر این صفحه سفید می نگارم.
امروز مملکت اسلامی در موقعیتی حساس قرار گرفته و من نیز به نوبه خود در قبال این تکلیف بزرگ الهی خود را موظف می دانم به جبهه بروم و به یاری رزمندگان سلحشور بشتابم.
اما سخنم با آنانی است که امروز حقانیت اسلام و ایران را شناخته اند ولی از جبهه رفتن بیم دارند؛ جهاد بر کسی که حق را شناخته واجب است و این فریضه ای عینی است که همه روزه در هر مکان با دشمن حق بستیزند.
ای مردم و ای جوانان عزیز برخیزید که وقت تنگ است، چه خسران بزرگی است که انسان به زندگی انگل وار راضی بشود و آخرت را که در انتظار مجاهدان است به دنیا بفروشد و عزت و سرافرازی را که تنها به نیروی سلاح به دست می آید با ذلت و خواری عوض کند. بشتابید به سوی جبهه ها؛ اینقدر به فکر این دنیای فانی نباشید مگر تا کی بایستی ظلم و تجاوز بیگانه را ببینیم، آیا نمی بینید ظالمان را چگونه بر مردم مستضعف ظلم می کنند، از یک طرف با هواپیماهای خود مردم بیگناه را، از طرف دیگر زائران بیت الحرام و از طرف دیگر مردم مسلمان کشورهای دیگر را چگونه به خاک و خون می کشند؛ چگونه مسلمانی هستیم که ندای مسلمان مظلوم را می شنویم ولی لبیک نمی گوییم؛ آیا وقت آن نرسیده که به یاری رزمندگان بشتابیم.
تاریخ نشان می دهد که زبونی و تسلیم خطرناک است، نه جنگیدن در راه حق. اگر واقعاً در قبال خون شهیدان احساس مسئولیت می کنیم و اگر واقعاً معتقدیم که مسلمانیم پس اکنون نشستن در کنج خانه و فقط و فقط به درس خواندن اکتفا کنیم واجب نیست. اگر امام سفارش کرد درس بخوانید درس خواندن را از اهم واجبات نگفتند بلکه جبهه را از اهم واجبات دانستند. با آنانی هستم که وقتی گفته می شود جبهه می گویند ما درس داریم؛ وقتی دشمن در خانه تو کمین زد و وقتی مملکت از پایه ویران شد دیگر نقش ایران برای چیست.
نزدیک ۵۰ سال شاید بیشتر مملکت در دست بیگانه بود و این همه عالمان به دست فراموشی سپرده شده بودند، به فکرتان نرسیده همان علم را دیگر برای چه می خواهید؟ خداوند از ما شکرگذاری می طلبد و خلافت خود را بر زمین به ما می سپارد، فرصت ما محدود است پس باید به جهاد برخاست؛ تا بدین وسیله شکرگذاری خداوند را به جای آوریم و شایستگی خود را برای کسب خلافت او و نیل به بهشت نشان دهیم. پس در هر جا عمل مهم تر است و می دانید عالم بدون عمل همچون درخت بدون ثمر است.
اما چند کلامی با خانواده ام درد دل دارم:
پدر و مادر عزیزم ، می دانم شما برایم زحمات زیادی کشیده اید و اگر من هر قدر نیز برایتان زحمت بکشم نمی توانم زحمات شماها را جبران نمایم چرا که بهشت زیر پای مادران است؛ اما ما در مکتبی بزرگ شده ایم که سرمنشأ مکتب با ریختن خون رهبران راستین چون حسین بن علی (علیه السلام) رشد کرده و بدانید تا آخرین لحظه بایستی با ریختن خون پیروانش تحقق یابد و من نیز این راه را می پذیرم چون شهادت برایم از عسل شیرین تر است. ان شاء الله که خداوند اجر و ثواب اخروی را به شما پدر و مادر عزیز عنایت بفرماید.
از شما می خواهم پس از شنیدن شهادتم صبر و استقامت به خود راه دهید و افتخار کنید که فرزندتان در راه اسلام به شهادت رسیده است.
برادران من از خط حزب الله خارج نشوید و سعی کنید تمام کارتان برای رضای خدا باشد و جهاد بر علیه کفر را فراموش نکنید؛ این نباشد که پس از شهادت من دیگر به جبهه نروید، وظیفه شماست که پس از شهادت من سلاحم را بردارید و به میادین رزم بشتابید.
به خواهرانم سفارش می کنم که حجاب خود را حفظ نمایند که با حفظ حجاب مشت محکمی بر دهان دشمنان انقلاب و اسلام خواهند زد. در شهادتم زیاد ناله و شیون نکنید چون دشمن انقلاب و اسلام در کمین نشسته است. فرزندانتان را رهروان راه حزب الله بگردانید و با قرآن و مسائل اسلامی آشنا سازید.»