سرداری که برای خدایی شدن به دنبال بهانه نبود
يکشنبه, ۰۹ تير ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۴۶
شهید مهدی خوشسیرت خود را وامدار خون شهدا میدانست و بعد از عملیاتهای مختلف، با حضور در خانه شهدا به خانواده شهیدان دلگرمی میداد و هرکسی که با او برخورد میکرد به علت خدایی بودن مجذوب این شهید میشد و بعد از شهادت دو برادر خود بعد از عملیات به مرخصی نمیآمد.
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ سردار شهید مهدی خوشسیرت در نوزدهمین روز از شهریورماه سال 1339 در خانوادهای متدین و مذهبی در روستای چور کوچان از توابع شهرستان آستانهاشرفیه، دیده به جهان گشود.
او ششمین فرزند خانواده بوده و با برادران خود با خندهرویی خاصی رفتار میکرد و به وابسته این خصلت، در بین اعضا خانواده بسیار محبوب بود.
مهدی به لحاظ تحصیلی جزو دانش آموزان زرنگ و تیزهوش محسوب میشد و تحصیلات ابتدایی خود، راهنمایی و متوسطه خود را در زادگاه پدرش یعنی آستانهاشرفیه پشت سر گذاشت و در سال 1358 با معدلی بالا موفق به کسب دیپلم شد.
مهدی خوشسیرت خدمت به کشور و مردم را فقط در درس خواندن نمیدید و پس از دیپلم، خود را آماده حضور در سربازی کرد و لباس مقدس سربازی خود را بر تن کرده و آماده خنثی کردن توطئههای دشمن شد.
مهدی سرد و گرم جبهه را چشیده بود و دوست داشت به هر طریقی با رزمندگان چه در شهر خود و چه در جبهههای نبرد حق علیه باطل ارتباط برقرار کرده و درس عشق و ایثار را به آنها بیاموزد.
وی از زمانی که در جبهههای دفاع مقدس حضور پیدا کرد علاقه بسیار زیادی داشت تا در تمام عملیات شرکت کند زیرا آماده جهاد درراه خدا بود و اگر در یک عملیات نمیتوانست شرکت کند غمی بزرگ در چهره و رفتارش نمایان بود و تا آغاز عملیات بعدی آرام و قرار نداشت.
یکی از خصوصیات بارز شهید خوشسیرت خوشرفتاری و خدایی بودن است بهطوری هر رزمنده و فردی یکبار با این شهید بزرگوار برخورد میکرد عاشق رفتار و باطن معنویاش میشد و این ویژگی هر فردی را مجذوب مهدی میکرد بهطوری خیلیها با او در مسائل مختلف درد و دل کرده و با او صحبت میکردند.
سردار شهید مهدی خوشسیرت در عملیاتهای مختلف ازجمله طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس، فتح خرمشهر، رمضان، مسلم ابن عقیل، محرم، والفجر 4، والفجر 6، هورالعظیم، قدس، بدر، والفجر 8، کربلای 2، کربلای 5 و نصر 4 حضور پیدا کرد و نقش مهمی در این عملیاتها داشته و 13 بار مجروح شد.
هر بار که مهدی در این عملیاتها دچار مجروحیت میشده است با ایمانی راسخ، شجاعتی مثل زدنی و اعتقاد به مکتب امام راحل (ع) و امام حسین بدون گذراندن کامل دوران نقاهت در جبههها حضور و دوباره در عملیاتهای مختلف شرکت میکرد.
مهدی، خود را شرمنده و وامدار خون شهدا میدانست و هر بار که به مرخصی میآمد در منزل خانواده شهدا حضور و با آنها دیدار کرده و با صحبت و رفتار خود باعث قوت قلب این عزیزان میشد. هرچند که در اواخر عمر باعزت خود به دلیل شهادت دو برادرش حسین و رضا خوشسیرت، به مرخصی نمیآمد و در جبههها حضور پررنگتری داشت.
خوشسیرت به دلیل لیاقت و شایستگی که از خود نشان داده بود ابتدا فرماندهی دسته و سپس به فرماندهی گروهان و گردان منصوب شد و با مدیریتی که از خود در جبههها نشان داده بود به فرماندهی تیپ دوم محرم و معاونت فرماندهی لشکر قدس گیلان منصوب شد تا بتواند بیشتر بهنظام و انقلاب اسلامی خدمت کند.
سردار شهید مهدی خوشسیرت پس از حضوری مستمر و طولانی در جبهههای نبرد حق علیه باطل در عملیات نصر 4، فتح ماووت عراق در شش تیرماه 66 دعوت حق را لبیک و به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت رسید و باعث افتخار گیلان و شهرستان آستانهاشرفیه شد.
مردم شهرستان آستانهاشرفیه با حضور پرشکوه خود در مراسم تدفین این شهید بزرگوار، وفاداری و قدردانی خود را از شهدا نشان داده و یکی از پرشکوهترین مراسم تدفین شهدا در آستانهاشرفیه را رقم زدند.
بخشی از وصیتنامه این شهید بزرگوار:
حال ای خدای مهربانم عاصیام و گمراهم و آلودهام ... و با همه بیآبروئی خود بهسوی تو برگشتم و واسطهای ندارم به همه بدی کردم و از خودم رنجاندم و اینک جز لطف و کرم تو واسطهای نمییابم پس ای خدای مهربان مرا پذیرا باش و در دریای رحمت و کرم خود مرا غرق کن تا نجاتم دهی، خدایا اینک که لحظاتی بیش به عملیات نمانده است بغض گلویم را گرفته و نمیدانم چه اشکی بریزم، خدایا اشک ندامت و شرمندگی بر گونهام روان است و درحالیکه مقربان صالح درگاهت در این زمانها که لحظه وصل است اشک شوق (شوق وصال محبوب) میریزند. خدایا فردایم چگونه است، خدایا روز حساب چه بر من مقدر کردهای، خدایا با این آلودگی و روسیاهی شرم دارم که پیشگاه تو حاضر شوم برای حساب و بازپرسی پس ای مهربان مرا به کرم خود ببخش و رسوایم مگردان خداوند اینک که مدت 5 سال و اندی از عمر این جهاد مقدس میگذرد بهجز عده قلیلی از دوستان کسی را با خود در سنگر نمیبینم زیرا عدهای به لقای تو آمدند و عدهای بر روی تختهای بیمارستان و منزل بستری هستند و عدهای نیز با توجیهات مختلف خود را به کارهای پشت جبهه مشغول نمودند و درد من از گروه سوم است و گویا اصلاً در این دنیا نیستند و فریاد استمداد طلبی انقلاب را از حلقوم امام نمیشوند، خدایا تو خودت به کرم خود دلها و گوشهایشان را بیدار و بینا و شنوا گردان و توفیق پوشیدن لباس رزم مجاهدانت را به آنان بده.
حال ای خدای مهربانم عاصیام و گمراهم و آلودهام ... و با همه بیآبروئی خود بهسوی تو برگشتم و واسطهای ندارم به همه بدی کردم و از خودم رنجاندم و اینک جز لطف و کرم تو واسطهای نمییابم پس ای خدای مهربان مرا پذیرا باش و در دریای رحمت و کرم خود مرا غرق کن تا نجاتم دهی، خدایا اینک که لحظاتی بیش به عملیات نمانده است بغض گلویم را گرفته و نمیدانم چه اشکی بریزم، خدایا اشک ندامت و شرمندگی بر گونهام روان است و درحالیکه مقربان صالح درگاهت در این زمانها که لحظه وصل است اشک شوق (شوق وصال محبوب) میریزند. خدایا فردایم چگونه است، خدایا روز حساب چه بر من مقدر کردهای، خدایا با این آلودگی و روسیاهی شرم دارم که پیشگاه تو حاضر شوم برای حساب و بازپرسی پس ای مهربان مرا به کرم خود ببخش و رسوایم مگردان خداوند اینک که مدت 5 سال و اندی از عمر این جهاد مقدس میگذرد بهجز عده قلیلی از دوستان کسی را با خود در سنگر نمیبینم زیرا عدهای به لقای تو آمدند و عدهای بر روی تختهای بیمارستان و منزل بستری هستند و عدهای نیز با توجیهات مختلف خود را به کارهای پشت جبهه مشغول نمودند و درد من از گروه سوم است و گویا اصلاً در این دنیا نیستند و فریاد استمداد طلبی انقلاب را از حلقوم امام نمیشوند، خدایا تو خودت به کرم خود دلها و گوشهایشان را بیدار و بینا و شنوا گردان و توفیق پوشیدن لباس رزم مجاهدانت را به آنان بده.
منبع: فارس
نظر شما