پیکر فرمانده گیلانی پس از 11 سال به وطن بازگشت
يکشنبه, ۰۵ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۴۳
شهید غلامرضا پور رجبی، در تاریخ 15 فروردین 1364 پس از پایان مأموریت عملیات بدر در جزیره مجنون توسط دشمنان بعثی به شهادت رسید و پیکرش 11 سال جاویدالاثر ماند و در آبان سال 1375 به وطن برگشت.
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ پاسدار شهید غلامرضا پور رجبی در 30 دیماه 1341 در بخش سنگر از توابع شهرستان رشت در خانوادهای مسلمان دیده به جهان گشود.
وضعیت اقتصادی خانواده با توجه به شغل پدر که کارخانه شالیکوبی داشت از وضعیت خوبی برخوردار بود و در بعد اعتقادی نیز مذهبی و متعهد و متدین بودند.
مادر مکرمه شهید غلامرضا باهمت والایی که داشت سالانه در ایام رمضان المبارک اقدام به برپایی کلاس قرآن و احکام در منزل مسکونی خود میکرد و از این طریق در بالا بردن بنیه مذهبی و دینی بانوان و دختران منطقهشان بسیار تلاش میکرد و اینچنین مادری بود که توانست فرزندی مثل شهید غلامرضا را تعلیم و تربیت دهد و تقدیم جامعه اسلامی کند.
غلامرضا تحصیلات ابتدایی تا اخذ دیپلم را در مدارس سنگر با موفقیت به پایان رساند و از سالهای 55 با شرکت در کلاسهای مذهبی و قرآنی با افکار و اندیشههای حضرت امام خمینی (ره) آشنا و ایشان را مرجع تقلید خود انتخاب کرد.
او سپس وارد جریانات سیاسی آن زمان و مبارزات ضد ستمشاهی شد و برای آشنا کردن مردم با اندیشههای حضرت امام (ره) ماشین تایپی تهیه کرد و اقدام به تایپ و تکثیر اعلامیهها و نیز تکثیر نوارهای سخنرانی حضرت امام با بودجه شخصی خود و پخش در بین مردم میکرد.
غلامرضا که فعالیتش را در مهدیه سنگر با جمع اندکی نوجوانان و جوانان آغاز کرده بود باتدبیر و اخلاصی که داشت، توانست بر تعداد دوستانش بیفزاید.
با توجه به مرکز خطری که برای حکام ستمشاهی شناختهشده بود، محل تجمع آنان (مهدیه سنگر) درحالیکه مملو از جمعیت مرد و زن بود ابتدا محاصره و سپس به آتش کشیده میشود، اما به لطف و عنایت خداوند تبارکوتعالی توانست مردم را به همراهی دوستانش از آتش برهاند و جانشان را نجات دهند.
او پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برای تداوم بخشیدن اهداف الهی خود به عضویت سپاه پاسداران درآمد و لباس سبز سربازان امام و انقلاب را بر تن کرد زیرا ارزش ویژهای برای آن قائل بلکه به نیروهای سپاه پاسداران مباهات میورزید.
غلامرضا در کارهای خیر و عامالمنفعه از سایرین همیشه پیشی میگرفت و تعجیل در انجام کارهای مانند خانهسازی برای مستمندان و ایتام و رسیدگی به مشکلات آنان سرلوحه برنامههایش بود و علاوه بر کمک مادی، خود بهشخصه کارهای ساختمانی آنان را انجام میداد و دیگران را نیز به این امر خداپسندانه تشویق و ترغیب میکرد.
غلامرضا با برپایی مسابقات گلکوچک اقدام به جذب نوجوانان و روشنگری و هدایت آنها به کلاسهای قرآن و تفسیر و احکام که به کمک دوستانش در مهدیه سنگر راهاندازی کرده بودند میکرد.
جوانی که الگوی بردباری، صبر، حوصله، متانت، تواضع، خلوص نیت، ایثارگری، عدم توقع، ایمانی خللناپذیر و اطاعتپذیری محض از ولایت مطلقه فقیه از صفات ایشان بود.
وی توانست افراد زیادی را جذب و سازماندهی و راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل کند و به نقل یکی از دوستان و همرزمان و هم شهریاش جانباز پاسدار دکتر باغبانی: معمول بود که بچههای حزباللهی جمعهها عملکرد یکهفتهای خود را ارزیابی میکردند و حتی در این رابطه عملکرد خود را با غلامرضا پور رجبی مقایسه و ارزیابی میکردند و درصدد اصلاح ضعفهای عملکرد خود برمیآمدند.
غلامرضا بارها به جبهههای نبرد حق علیه باطل به مناطق جنگی غرب و جنوب کشور عزیمت کرد و در عملیات مختلف شجاعت بینظیری از خود نشان داد، لذا مسئولین وقت به دلیل شایستگی وی را در واحد اطلاعات و عملیات قرار دادند.
ابعاد وجودی غلامرضا چنان بود که بهعین خود را در محضر خدا میدید و این حالت عملاً در خصوصیات اخلاقی و رفتاری وی مشاهده میشد.
شهید غلامرضا پور رجبی، جوان ولایتمدار، رزمنده، دلیر و شجاع اسلام در تاریخ 15 فروردین 1364 پس از پایان مأموریت عملیات بدر در جزیره مجنون که فرماندهی دسته اطلاعاتی را بر عهده داشت و میبایست نیروهای تحت امرش را با قایق به مقر موردنظر انتقال میداد و چون قایق بهاندازه کافی نداشت، لذا نیروها را تا آنجا که گنجایش داشت سوار کرد و حرکت داد و خود منتظر بلم بعدی ماند، اما گویا پایان مأموریت بود و زمان انتظار به پایان و وقت دیدار و ملاقات یار و وصال پروردگار یگانه فرارسیده بود و دور از چشم دوستان و همرزمانش توسط دشمنان بعثی به شهادت رسید و 11 سال جاویدالاثر ماند.
پیکر پاک و مطهر شهید غلامرضا پور رجبی در آبان سال 1375 به وطن برگشت و در میان انبوه جمعیت امت حزبالله تشیع باشکوه ای انجام گرفت و سپس به زادگاهش سنگر انتقال و در کنار سایر شهدا به خاک سپرده شد.
وضعیت اقتصادی خانواده با توجه به شغل پدر که کارخانه شالیکوبی داشت از وضعیت خوبی برخوردار بود و در بعد اعتقادی نیز مذهبی و متعهد و متدین بودند.
مادر مکرمه شهید غلامرضا باهمت والایی که داشت سالانه در ایام رمضان المبارک اقدام به برپایی کلاس قرآن و احکام در منزل مسکونی خود میکرد و از این طریق در بالا بردن بنیه مذهبی و دینی بانوان و دختران منطقهشان بسیار تلاش میکرد و اینچنین مادری بود که توانست فرزندی مثل شهید غلامرضا را تعلیم و تربیت دهد و تقدیم جامعه اسلامی کند.
غلامرضا تحصیلات ابتدایی تا اخذ دیپلم را در مدارس سنگر با موفقیت به پایان رساند و از سالهای 55 با شرکت در کلاسهای مذهبی و قرآنی با افکار و اندیشههای حضرت امام خمینی (ره) آشنا و ایشان را مرجع تقلید خود انتخاب کرد.
او سپس وارد جریانات سیاسی آن زمان و مبارزات ضد ستمشاهی شد و برای آشنا کردن مردم با اندیشههای حضرت امام (ره) ماشین تایپی تهیه کرد و اقدام به تایپ و تکثیر اعلامیهها و نیز تکثیر نوارهای سخنرانی حضرت امام با بودجه شخصی خود و پخش در بین مردم میکرد.
غلامرضا که فعالیتش را در مهدیه سنگر با جمع اندکی نوجوانان و جوانان آغاز کرده بود باتدبیر و اخلاصی که داشت، توانست بر تعداد دوستانش بیفزاید.
با توجه به مرکز خطری که برای حکام ستمشاهی شناختهشده بود، محل تجمع آنان (مهدیه سنگر) درحالیکه مملو از جمعیت مرد و زن بود ابتدا محاصره و سپس به آتش کشیده میشود، اما به لطف و عنایت خداوند تبارکوتعالی توانست مردم را به همراهی دوستانش از آتش برهاند و جانشان را نجات دهند.
او پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برای تداوم بخشیدن اهداف الهی خود به عضویت سپاه پاسداران درآمد و لباس سبز سربازان امام و انقلاب را بر تن کرد زیرا ارزش ویژهای برای آن قائل بلکه به نیروهای سپاه پاسداران مباهات میورزید.
غلامرضا در کارهای خیر و عامالمنفعه از سایرین همیشه پیشی میگرفت و تعجیل در انجام کارهای مانند خانهسازی برای مستمندان و ایتام و رسیدگی به مشکلات آنان سرلوحه برنامههایش بود و علاوه بر کمک مادی، خود بهشخصه کارهای ساختمانی آنان را انجام میداد و دیگران را نیز به این امر خداپسندانه تشویق و ترغیب میکرد.
غلامرضا با برپایی مسابقات گلکوچک اقدام به جذب نوجوانان و روشنگری و هدایت آنها به کلاسهای قرآن و تفسیر و احکام که به کمک دوستانش در مهدیه سنگر راهاندازی کرده بودند میکرد.
جوانی که الگوی بردباری، صبر، حوصله، متانت، تواضع، خلوص نیت، ایثارگری، عدم توقع، ایمانی خللناپذیر و اطاعتپذیری محض از ولایت مطلقه فقیه از صفات ایشان بود.
وی توانست افراد زیادی را جذب و سازماندهی و راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل کند و به نقل یکی از دوستان و همرزمان و هم شهریاش جانباز پاسدار دکتر باغبانی: معمول بود که بچههای حزباللهی جمعهها عملکرد یکهفتهای خود را ارزیابی میکردند و حتی در این رابطه عملکرد خود را با غلامرضا پور رجبی مقایسه و ارزیابی میکردند و درصدد اصلاح ضعفهای عملکرد خود برمیآمدند.
غلامرضا بارها به جبهههای نبرد حق علیه باطل به مناطق جنگی غرب و جنوب کشور عزیمت کرد و در عملیات مختلف شجاعت بینظیری از خود نشان داد، لذا مسئولین وقت به دلیل شایستگی وی را در واحد اطلاعات و عملیات قرار دادند.
ابعاد وجودی غلامرضا چنان بود که بهعین خود را در محضر خدا میدید و این حالت عملاً در خصوصیات اخلاقی و رفتاری وی مشاهده میشد.
شهید غلامرضا پور رجبی، جوان ولایتمدار، رزمنده، دلیر و شجاع اسلام در تاریخ 15 فروردین 1364 پس از پایان مأموریت عملیات بدر در جزیره مجنون که فرماندهی دسته اطلاعاتی را بر عهده داشت و میبایست نیروهای تحت امرش را با قایق به مقر موردنظر انتقال میداد و چون قایق بهاندازه کافی نداشت، لذا نیروها را تا آنجا که گنجایش داشت سوار کرد و حرکت داد و خود منتظر بلم بعدی ماند، اما گویا پایان مأموریت بود و زمان انتظار به پایان و وقت دیدار و ملاقات یار و وصال پروردگار یگانه فرارسیده بود و دور از چشم دوستان و همرزمانش توسط دشمنان بعثی به شهادت رسید و 11 سال جاویدالاثر ماند.
پیکر پاک و مطهر شهید غلامرضا پور رجبی در آبان سال 1375 به وطن برگشت و در میان انبوه جمعیت امت حزبالله تشیع باشکوه ای انجام گرفت و سپس به زادگاهش سنگر انتقال و در کنار سایر شهدا به خاک سپرده شد.
نظر شما