چترباز ارتش شاه که دلباخته انقلاب بود
شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۵۲
شهید عینالله تجددی پس از رشادتهای فراوان در جبهههای نبرد حق علیه باطل در تاریخ 19 اردیبهشت 1361 در منطقه عملیاتی شلمچه با درجه استواری به شهادت رسید و آسمانی شد.
به گزارش نویدشاهدگیلان شهید عینالله تجددی در 17 شهریور 1338 در یک خانواده مؤمن و مذهبی در یک از روستاهای شهرستان شفت دیده به جهان گشود.
پدر عینالله از کشاورزان منطقه بود و عینالله وقتیکه به سن پنجسالگی رسید پدرش او را در ملا خانهای که توسط مرحوم کربلایی علیاکبر پاکدل اداره میشد برای فراگیری قرآن مجید فرستاد و عینالله پس از یادگرفتن سواد قرآن وقتیکه به سن هفتسالگی رسید در تنها دبستان شالما یعنی دبستان اقبال سفید که حدوداً سه الی چهار کیلومتر با خانهایشان فاصله داشت برای تحصیل رفت.
عینالله دوران ابتدایی را در مدرسه اقبال سفید به اتمام رساند و در جنب دبستان مدرسه راهنمایی تأسیسشده بود آنگاه به مدرسه راهنمایی شالما رفت و پس از دوران دوره راهنمایی میبایست برای ادامه تحصیل به یکی از شهرستانهای رشت و یا فومن میرفت.
او اتاقی دریکی از خانههای فومن اجاره و در دبستان امیرکبیر فومن مشغول تحصیل شد و پس از یک سال به دبیرستان فردوسی رفت و در آنجا ادامه تحصیل داد اما متأسفانه موفق به دریافت مدرک دیپلم نشد و با مدرک دیپلم ردی وارد هوابرد ارتش شیراز شد و فن چتربازی را آموخت.
وی در پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) نقشی به سزایی در پادگان داشت و اعلامیهها را مخفیانه وارد پادگان میکرد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی مکرراً میگفت که ما از چنگ ارتش آمریکا نجات یافتیم و ارتش ایران استقلال پیداکرده است و از بازدیدهای سیستماتیک آمریکایی خلاص شدیم.
او در سال ۱۳۵۸ با دختری در روستای نصیر محله ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دو دختربچه به اسامی میترا و افسانه تجددی هستند.
عینالله در ابتدای جنگ تحمیلی به منطقه عملیاتی جهت دفاع از میهن اسلامیمان رفت در اواخر سال ۱۳۶۰ براثر سقوط با چتر در منطقه یکپایش شکست و مدت ده روز در بیمارستان مراغه بستری شد.
وی پس از عمل و گرفتن گچ به پایش مدت یک ماه به مرخصی آمد و سپس دوباره برای باز کردن گچ پایش عازم بیمارستان شیراز شد و دوباره 20 روز به مرخصی آمد و درحالیکه هنوز پایش ورم داشت و خوب نشده بود زن و بچههایش را از شالماء بهسوی خانهاش در شیراز حرکت داد.
در موقع رفتن پدرش اسرار میکند مدتی در خانه استراحت کن و سعی کن به جبهه نروی تا پایت خوب شود اما شهید عینالله تجددی با ناراحتی به پدرش میگوید: اگر شما به منطقه عملیاتی بیایید ببینید چه بر سر مردم آمده است شما هم حتماً به دنبالم خواهید آمد.
او به پدرش میگوید: اگر ما جلوی آنها را نگیریم آنها به هیچکس حتی به زن و بچه مردم هم رحم نمیکنند و روزی فرا خواهد رسید تا پایشان به این روستا هم کشیده شود، آیا بعداً میتوانید تحمل نمایید؟
وی علاقه زیادی به تلاوت قرآن داشت و مخصوصاً شبهای ماه مبارک رمضان مرتب قرآن میخواند و نمازش را همیشه بهموقع بهجای میآورد تا آنجا که دوستانش با او به شوخی میگفتند تو بجای ارتش میبایست درس طلبگی میخواندی!
شهید عین اله تجددی در تمام دوران تحصیلاتش در موقع کار کشاورزی چه در مزرعه برنج و چه در باغ چای دوشادوش پدرش کار میکرد و هرگز از کاری که به ایشان محول میشد، شانه خالی نمیکرد.
شهید عینالله تجددی پس از رشادتهای فراوان در جبهههای نبرد حق علیه باطل در تاریخ 19 اردیبهشت 1361 در منطقه عملیاتی شلمچه با درجه استواری به شهادت رسید و آسمانی شد.
شهید عین اله تجددی مانند شمعی در تاریکیها درخشید تا ظلمت و تاریکی دلها را روشن کند و باآنکه خود سوخت اما آرمان و اهداف انقلاب اسلامی را تداوم بخشید و با ایثار خویش به رهبر کبیر انقلاب اسلامی لبیک گفت و در جلوی دشمن مردانه ایستاد.
پدر عینالله از کشاورزان منطقه بود و عینالله وقتیکه به سن پنجسالگی رسید پدرش او را در ملا خانهای که توسط مرحوم کربلایی علیاکبر پاکدل اداره میشد برای فراگیری قرآن مجید فرستاد و عینالله پس از یادگرفتن سواد قرآن وقتیکه به سن هفتسالگی رسید در تنها دبستان شالما یعنی دبستان اقبال سفید که حدوداً سه الی چهار کیلومتر با خانهایشان فاصله داشت برای تحصیل رفت.
عینالله دوران ابتدایی را در مدرسه اقبال سفید به اتمام رساند و در جنب دبستان مدرسه راهنمایی تأسیسشده بود آنگاه به مدرسه راهنمایی شالما رفت و پس از دوران دوره راهنمایی میبایست برای ادامه تحصیل به یکی از شهرستانهای رشت و یا فومن میرفت.
او اتاقی دریکی از خانههای فومن اجاره و در دبستان امیرکبیر فومن مشغول تحصیل شد و پس از یک سال به دبیرستان فردوسی رفت و در آنجا ادامه تحصیل داد اما متأسفانه موفق به دریافت مدرک دیپلم نشد و با مدرک دیپلم ردی وارد هوابرد ارتش شیراز شد و فن چتربازی را آموخت.
وی در پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) نقشی به سزایی در پادگان داشت و اعلامیهها را مخفیانه وارد پادگان میکرد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی مکرراً میگفت که ما از چنگ ارتش آمریکا نجات یافتیم و ارتش ایران استقلال پیداکرده است و از بازدیدهای سیستماتیک آمریکایی خلاص شدیم.
او در سال ۱۳۵۸ با دختری در روستای نصیر محله ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دو دختربچه به اسامی میترا و افسانه تجددی هستند.
عینالله در ابتدای جنگ تحمیلی به منطقه عملیاتی جهت دفاع از میهن اسلامیمان رفت در اواخر سال ۱۳۶۰ براثر سقوط با چتر در منطقه یکپایش شکست و مدت ده روز در بیمارستان مراغه بستری شد.
وی پس از عمل و گرفتن گچ به پایش مدت یک ماه به مرخصی آمد و سپس دوباره برای باز کردن گچ پایش عازم بیمارستان شیراز شد و دوباره 20 روز به مرخصی آمد و درحالیکه هنوز پایش ورم داشت و خوب نشده بود زن و بچههایش را از شالماء بهسوی خانهاش در شیراز حرکت داد.
در موقع رفتن پدرش اسرار میکند مدتی در خانه استراحت کن و سعی کن به جبهه نروی تا پایت خوب شود اما شهید عینالله تجددی با ناراحتی به پدرش میگوید: اگر شما به منطقه عملیاتی بیایید ببینید چه بر سر مردم آمده است شما هم حتماً به دنبالم خواهید آمد.
او به پدرش میگوید: اگر ما جلوی آنها را نگیریم آنها به هیچکس حتی به زن و بچه مردم هم رحم نمیکنند و روزی فرا خواهد رسید تا پایشان به این روستا هم کشیده شود، آیا بعداً میتوانید تحمل نمایید؟
وی علاقه زیادی به تلاوت قرآن داشت و مخصوصاً شبهای ماه مبارک رمضان مرتب قرآن میخواند و نمازش را همیشه بهموقع بهجای میآورد تا آنجا که دوستانش با او به شوخی میگفتند تو بجای ارتش میبایست درس طلبگی میخواندی!
شهید عین اله تجددی در تمام دوران تحصیلاتش در موقع کار کشاورزی چه در مزرعه برنج و چه در باغ چای دوشادوش پدرش کار میکرد و هرگز از کاری که به ایشان محول میشد، شانه خالی نمیکرد.
شهید عینالله تجددی پس از رشادتهای فراوان در جبهههای نبرد حق علیه باطل در تاریخ 19 اردیبهشت 1361 در منطقه عملیاتی شلمچه با درجه استواری به شهادت رسید و آسمانی شد.
شهید عین اله تجددی مانند شمعی در تاریکیها درخشید تا ظلمت و تاریکی دلها را روشن کند و باآنکه خود سوخت اما آرمان و اهداف انقلاب اسلامی را تداوم بخشید و با ایثار خویش به رهبر کبیر انقلاب اسلامی لبیک گفت و در جلوی دشمن مردانه ایستاد.
نظر شما