پشتيبان راه من باشيد/وصيت نامه شهید غلام رضا حیدری علی آبادی
سه‌شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۵۱
شهید غلام رضا حیدری علی آبادی در تاریخ 14 تیر 41 در شهرستان رودبار دیده به جهان گشود و پس از دلاوری های فراوان در تاریخ 25 اردیبشت1365 به درجه رفیع شهادت دست یافتند
وصيت نامه شهيد؛
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون.
مپنداريد آنهائيكه در راه خدا شهيد شده اند مرده اند بلكه زنده هستند و در نزد پروردگارشان روزي مي خورند.
ملتي كه بخواهد حكومت الله را در جامعه حکم فرماکند نمي تواند مگر با شهادت ، من با ميل و اختيار خود به جبهه اعزام شدم تا بتوانم خدمتي به اين انقلاب كرده باشم من مدتها انتظار اين فرصت را مي كشيدم ولي پدر و مادرم مانند سدي روبروي من بودند نه به اين صورت كه نمي گذاشتند بلكه نمي خواستند براي دومين بار آنها را دلخور كنم اما حالا كه اين فرصت به دست آمده مي خواهم ذره اي كار كرده باشم اي امت شهيد پرور قهرمان مديون شما هستيم كه با جان و مال خود رزمندگان و جبهه ها را تقويت مي كنيد و با همين كار مشت محكمي بر دهان ابر قدرتها و ياوه گويان شرق و غرب بزنيد و حاكميت اسلام را بر جهان ثابت كرده ايد امت شهيد پرور پيام من به عنوان يك بنده حقير به شما اين است كه امام امت را تنها نگذاريد و از كوشش و تلاش دست بر نداريد چون كه ما پيروزيم . امام سخني دارم با پدر و مادرم اي اوليا من كساني كه اختيار مرا داشتيد اي مهربان مادر واي زحمتكش پدر من حقيقتا خجالت مي كشم كه بدون اطلاع شما عازم سفر شدم اما ناراحت نباشيد چون كار خلافي براي اسلام نكرده ام پس اگر من شهيد شدم پشتيبان راه من باشيد مادر من براي دومين بار مي گويم كه خجالت مي كشم چرا كه در اين مدت زندگيم نتوانستم باري از دوش شما بردارم و همين طور پدر، كه براي روزي در آوردن ما چشمانت خواب به خود نديد اما مرا ببخش . و خواهران و برادرانم همچون زينب وار و علي اكبر وار زندگي كنيد و به پدر و مادر خدمت كنيد كه چرا من نتوانستم خدمتي برايشان كنم لااقل شما به درد آنان برسيد.
5/ 7/ 64
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون.
مپنداريد آنهائيكه در راه خدا شهيد شده اند مرده اند بلكه زنده هستند و در نزد پروردگارشان روزي مي خورند.
ملتي كه بخواهد حكومت الله را در جامعه حکم فرماکند نمي تواند مگر با شهادت ، من با ميل و اختيار خود به جبهه اعزام شدم تا بتوانم خدمتي به اين انقلاب كرده باشم من مدتها انتظار اين فرصت را مي كشيدم ولي پدر و مادرم مانند سدي روبروي من بودند نه به اين صورت كه نمي گذاشتند بلكه نمي خواستند براي دومين بار آنها را دلخور كنم اما حالا كه اين فرصت به دست آمده مي خواهم ذره اي كار كرده باشم اي امت شهيد پرور قهرمان مديون شما هستيم كه با جان و مال خود رزمندگان و جبهه ها را تقويت مي كنيد و با همين كار مشت محكمي بر دهان ابر قدرتها و ياوه گويان شرق و غرب بزنيد و حاكميت اسلام را بر جهان ثابت كرده ايد امت شهيد پرور پيام من به عنوان يك بنده حقير به شما اين است كه امام امت را تنها نگذاريد و از كوشش و تلاش دست بر نداريد چون كه ما پيروزيم . امام سخني دارم با پدر و مادرم اي اوليا من كساني كه اختيار مرا داشتيد اي مهربان مادر واي زحمتكش پدر من حقيقتا خجالت مي كشم كه بدون اطلاع شما عازم سفر شدم اما ناراحت نباشيد چون كار خلافي براي اسلام نكرده ام پس اگر من شهيد شدم پشتيبان راه من باشيد مادر من براي دومين بار مي گويم كه خجالت مي كشم چرا كه در اين مدت زندگيم نتوانستم باري از دوش شما بردارم و همين طور پدر، كه براي روزي در آوردن ما چشمانت خواب به خود نديد اما مرا ببخش . و خواهران و برادرانم همچون زينب وار و علي اكبر وار زندگي كنيد و به پدر و مادر خدمت كنيد كه چرا من نتوانستم خدمتي برايشان كنم لااقل شما به درد آنان برسيد.
5/ 7/ 64
نظر شما
