ستارگان درخشان(3) زندگینامه و خاطراتی از سردار شهید علی خلوص دهقان پور
دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۰۸
خاطره ای از سردار شهید علی خلوص دهقان پور: همیشه در جبهه بود یکبار به او گفتم پسرم وقتی صدای دلنوازت در این خانه نمی پیچد خانه ام بی رونق می شود. برای اینکه صدایت را بشنوم در یکی از نوارهایت سخنی بگو و یا مداحی ای بکن تا صدای تو نغمه جانم باشد و احساس تنهایی نکنم.با صدای حزین گفت: چه می گویی مادر فر می کنی می روم دیگر نمی آیم؟ هر جا باشم با تو هستم
به گزارش نویدشاهدگیلان شهيد عليرضا خلوص دهقان پور
علي در سال 1338 از يك خانواده مذهبي و مستضعف در روستاي ازگم از توابع
شهرستان صومعه سرا ديده به جهان گشود.
علي كه بسيار شيفته خدمت به انقلاب بود تو گويي او خستگي را هم شرمنده تلاش و زحمات خويش كرده است در تمامي تشكيلات انقلابي و اسلامي علي اگر از بانيانش نبود از پيشگامانش بود از بدو تشكيل انجمن اسلامي شهيد مطهري صومعه سرا او در آنجا فعاليت مي كرد وي از منافقين و مخصوصا توده اي ها كه آن زمان با آزاديهايي كه داشتند بسيار متنفر بوده دائما با آنها درگير بود در يكي از درگيريها از ناحيه ساق پا مجروح گرديد.
در سال 1359 كه جنگ بر ما تحميل شد وي با انواع و اقسام آموزشهاي تاكتيكي آشنا گرديد و راهي جبهه هاي جنگ تحميلي شد شجاعت و دلاوري هاي وي در حملات عليه دشمن نظر فرماندهان را بخود جلب كرد و در عمليات كربلاي 2 پس از شصت ساعت كه در محاصره دشمن بودند و او فرماندهي دسته اي را بعهده داشت كه پس از اين مدت با شهامت نيرو ها را از محاصره در آورد در عمليات رمضان بشدت مجروح شد.
علي در سال 1363 با يك خانواده مذهبي وصلت كرد حاصل اين وصلت ميمون و مبارك دو فرزند بنام هاي اسماعيل و زينب به يادگار مانده است كه بنا به وصيتش نام اسماعيل همچون اسماعيل حضرت ابراهيم (ع) براي قرباني به پيشگاه احديت بر وي نهاده بود و زينب را غمخوار و عزادار . در تاريخ 25 خرداد شصت و هفت در يك عمليات در ارتفاعات غرب كشور ماووت عراق قله قاميش دوستان خبر مفقودالاثر بودنش را به اطلاع خانواده رساندند كه پس از گذشت حدود 6 سال پيكر مطهرش كه در عمليات تفحص پيدا شده بود به وطن بازگشت.
خاطره ای از سردار شهید علی خلوص دهقان پور: همیشه در جبهه بود یکبار به او گفتم پسرم وقتی صدای دلنوازت در این خانه نمی پیچد خانه ام بی رونق می شود. برای اینکه صدایت را بشنوم در یکی از نوارهایت سخنی بگو و یا مداحی ای بکن تا صدای تو نغمه جانم باشد و احساس تنهایی نکنم.با صدای حزین گفت: چه می گویی مادر فر می کنی می روم دیگر نمی آیم؟ هر جا باشم با تو هستم
علي كه بسيار شيفته خدمت به انقلاب بود تو گويي او خستگي را هم شرمنده تلاش و زحمات خويش كرده است در تمامي تشكيلات انقلابي و اسلامي علي اگر از بانيانش نبود از پيشگامانش بود از بدو تشكيل انجمن اسلامي شهيد مطهري صومعه سرا او در آنجا فعاليت مي كرد وي از منافقين و مخصوصا توده اي ها كه آن زمان با آزاديهايي كه داشتند بسيار متنفر بوده دائما با آنها درگير بود در يكي از درگيريها از ناحيه ساق پا مجروح گرديد.
در سال 1359 كه جنگ بر ما تحميل شد وي با انواع و اقسام آموزشهاي تاكتيكي آشنا گرديد و راهي جبهه هاي جنگ تحميلي شد شجاعت و دلاوري هاي وي در حملات عليه دشمن نظر فرماندهان را بخود جلب كرد و در عمليات كربلاي 2 پس از شصت ساعت كه در محاصره دشمن بودند و او فرماندهي دسته اي را بعهده داشت كه پس از اين مدت با شهامت نيرو ها را از محاصره در آورد در عمليات رمضان بشدت مجروح شد.
علي در سال 1363 با يك خانواده مذهبي وصلت كرد حاصل اين وصلت ميمون و مبارك دو فرزند بنام هاي اسماعيل و زينب به يادگار مانده است كه بنا به وصيتش نام اسماعيل همچون اسماعيل حضرت ابراهيم (ع) براي قرباني به پيشگاه احديت بر وي نهاده بود و زينب را غمخوار و عزادار . در تاريخ 25 خرداد شصت و هفت در يك عمليات در ارتفاعات غرب كشور ماووت عراق قله قاميش دوستان خبر مفقودالاثر بودنش را به اطلاع خانواده رساندند كه پس از گذشت حدود 6 سال پيكر مطهرش كه در عمليات تفحص پيدا شده بود به وطن بازگشت.
خاطره ای از سردار شهید علی خلوص دهقان پور: همیشه در جبهه بود یکبار به او گفتم پسرم وقتی صدای دلنوازت در این خانه نمی پیچد خانه ام بی رونق می شود. برای اینکه صدایت را بشنوم در یکی از نوارهایت سخنی بگو و یا مداحی ای بکن تا صدای تو نغمه جانم باشد و احساس تنهایی نکنم.با صدای حزین گفت: چه می گویی مادر فر می کنی می روم دیگر نمی آیم؟ هر جا باشم با تو هستم
نظر شما