شهید کریمی، مانا بر آرمان های انقلابی
شنبه, ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۷
شهید ابوالحسن کریمی به زبانهای عربی و انگلیسی مسلط بود دو جلد کتاب «آموزشی زبان عربی و انگلیسی» و پنج جلد کتاب «فریاد مظلوم» که متن تعدادی از سخنرانیهای ایشان در محافل دینی و سیاسی است منتشر شده است.
به گزارش نویدشاهدگیلان شهید ابوالحسن کریمی معروف به سردار حزب الله گیلان در دوران عمر کوتاه ۳۸ سال خود پیش و در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی زندگی ناآرام و پر ماجرایی داشت؛ بسیاری از طرفداران و انقلابیون و همرزمان این شهید والامقام معتقدند که او هنوز مظلوم است و آنگونه که شایسته مجاهدت ها و مبارزات اسلامی اوست از این شخصیت تجلیل نشده و جایگاه ممتازش مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از ترور شهید کریمی درباره جایگاه این شهید نوشت: برادر ابوالحسن کریمی که عمر کوتاه و پرماجرایش به تلاش و مجاهدت دلسوزانه و صمیمانه در راه خدا سپری شد و در همان راه هم شربت شهادت نوشید.
داستان شهید کریمی در شرق و مرکز گیلان هنوز تمام نشده و در متن زندگی بخشی از مردم این مناطق جاری است ، هنوز از سکوت انقلابی و فریاد او ، از مبارزه او با ستم روادارندگان به مستضعفان، فعالیت های انقلابی، برخوردهای تند و قاطع و زندگی زاهدانه او سخن ها بر سر زبان هاست.
پس از ۳۲سال از حادثه ترور این شخصیت مبارز گرمای نفس او هنوز در جامعه حس می شود و ماجرای ترور و ترورکنندگان او نقل هر مجلس و محفلی است و در بطن و متن جامعه جریان دارد. بی گمان شهید کریمی بخشی از تاریخ مبارزات مردم گیلان در دوره معاصر و در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی است و بدون بررسی نقش و مبارزات او نمی توان حوادث ، جریان ها و حرکت های موافق و معاند انقلاب در گیلان را ارزیابی کرد.
کریمی آرمانگرای انقلابی ای بود که بر سر آرمان های اسلامی و انقلابی با احدی عقد اخوت نبست و باور درونی او این بود که باید رفت تا ارزش ها بمانند و تا آخرین لحظه حیاتش بر این اعتقاد استوار ایستاد.
با قرار گرفتن او در جایگاه اولین فرماندار پس از انقلاب در گیلان و لاهیجان، مرام ساده زیستی و جانبداری از محرومان را پیشه ساخت و زندگی و مرگ او این ارزش ها و منش ها را به عنوان یک الگو در خطه گیلان نهادینه کرد.
او در تلاطم حوادث و بحران های بعد از انقلاب، نقش رهبری و هدایت جوانان حزب اللهی گیلان را در عبور انقلاب از گذرگاه ها و گردنه های سخت و پر خطر انقلاب برعهده داشت و به سردار حزب الله گیلان معروف شد، هرجا بحران و حادثه از جریان های معاند و مخالف در حال وقوع بود، کریمی در آن صحنه حضور می یافت و رعب و وحشت در دل مخالفان می انداخت.
** زمامداری ساده زیست؛
شهید کریمی از افرادی بود که آنچه می گفت بدان عمل می کرد و در عقایدش پایمردی و استواری دیده می شد، مردم لاهیجان از او به نیکی و با عنوان یک زمامدار عادل و پاک اسلامی یاد می کنند، فرمانداری که درب مقر فرمانداری اش به روی همه باز بود و رفتارهای ساده و خالصانه او در برخورد با مردم و تفاوت این برخوردها با زمامداران رژیم گذشته، از او اسطوره ای اخلاقی و رفتاری در لاهیجان بر سر زبان ها جاری ساخت.
برادر این شهید می گوید: از ویژگی های ایشان نبوغ و استعدادش بود؛ با داشتن دیپلم ریاضی، لیسانس اقتصاد سیاسی از دانشگاه تهران گرفت، از طرفی هم فردی مقاوم ، پرتلاش و خوش فهم بود و در زندگی آدم با برنامه ای بود و از وقت خود بدرستی استفاده می کرد و در کنار همه این ها ذهن خلاقی داشت.
خانواده از او بعنوان فردی پرکار یاد می کنند و می گویند: وقتی هم فرماندار شد، شب دیر وقت به خانه می آمد و زمان کوتاهی سربه بالین می گذاشت و با اندکی استراحت دو باره به سرکار بر می گشت.
امروز تصویری هرچند اجمالی از حرکت های قاطع انقلابی ، ستیز بی امان شهید کریمی با استکبار و مدافع جدی مستضعفان، مبارز پیشتاز و نستوه ، دولتمردی انقلابی با مدیریت جهادی همراه با سلوک متواضعانه در برخورد با مردم در اذهان مردم گیلان به ویژه شهرستان لاهیجان باقی مانده است.
** اصالت خانوادگی؛
برای مصاحبه با خانواده این شهید موفق شدیم دیداری با حجت الاسلام محمدجواد کریمی برادر شهید کریمی در خانه پدری و در اتاقی که محل سکونت و زندگی شهید بود داشته باشیم؛ خانه ای به سبک سنتی گیلان و به صورت تخت کوبی ، با درب و پنجره چوبی و قدمت نزدیک به یک قرن در محله خمیر کلایه، یکی از هفت محله قدیمی لاهیجان که هنوز به همان صورت بدون تغییر باقی مانده است. این مکان، اتاق کار و مطالعه شهید کریمی بوده، حسی به آدمی دست می دهد که انگار هیاهو دوران مبارزه و فعالیت های پر جنب و جوش آن زمان را می توان از دیوارهای قدیمی آن شنید و گویی هیجان انقلابی آن دوران هنوز با صدای لرزش کف چوبی اتاق هنگام راه رفتن، درهم می آمیزند.
این خانه نشان از عمل به زندگی زاهدانه و باور عمیق خانواده به آنچه که می گویند، دارد و گویای شیوه زندگی جوان انقلابی پرشوری است که بر سر آرمان های انقلاب حاضر به تغییر در شیوه زندگی ساده و زاهدانه خود نبود.
پدر شهید کریمی دلبستگی مذهبی داشت و مردی کاسب بود. اجداد پدری شهید کریمی از اصفهان به عنوان تاجر ابریشم در لاهیجان سکونت گزیدند. مادربزرگ پدری شهید کریمی ۲ پسر و یک دختر داشت که پدر شهید کریمی فرزند دوم بود.
آشنایی و همنشینی او با یک عالم راستین به نام آیت الله آشیخ عبدالحسین کوشالی زاهدی دارای ایمانی پایدار و با تقوا و زهد ، در اعتقاد و حفظ ایمانش موثر بود.
حجت الاسلام محمدجواد کریمی می گوید: پدر یکی از صحابیون این روحانی جلیل القدر بود، آقا شیخ عبدالحسین از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی و مجتهد مطلق بود و در لاهیجان ساکن شد؛ هرچند عالم منبری نبود ولی مردم از رفتار و اخلاق ایشان درس می گرفتند.
** دوران دانشجویی، مبارزه و آرمانگرایی؛
شهید کریمی در خرداد سال ۱۳۴۶ موفق به اخذ دیپلم شد و در همان سال هم پس از توفیق در امتحانات نهایی خرداد در کنکور دانشگاه ها در رشته ریاضی دانشگاه تهران پذیرفته شد و بعد با شرکت در امتحانی دیگر در رشته اقتصاد سیاسی در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد.
زمان دانشجویی او در دانشگاه با تشدید تحرکات دانشجویی در دانشگاه ها و تشکیل هسته های چریکی و مبارزاتی در جامعه همراه بود، در این دوران پرمخاطره بود که تفکر مذهبی و تحرک اجتماعی شهید کریمی در دانشگاه از او یک عنصر فعال، انقلابی و پیشرو در جریان های دانشگاهی ساخت.
انگیزه دینی و احساس مسئولیت الهی که در خانواده پی ریزی و از رهگذر آشنایی با افکار و اهداف امام خمینی بارور شده بود، او را برآن داشت تا علاوه بر دروس دانشگاه، با شرکت در کلاس های درس شهید مطهری ، سخنرانی های دکتر علی شریعتی در حسینه ارشاد ، جلسات تفسیر آیت الله طالقانی در مسجد هدایت تهران و درس خصوصی آیت الله بهشتی با موضوع اقتصاد اسلامی بر ظرفیت علمی و معرفت دینی خود بیافزاید.
تاسیس و پایه گذاری انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران و کتابخانه آن تا تحمل زندان در سال های ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ از جمله فعالیت های اجتماعی و سیاسی کریمی بود و تدریس زبان انگلیسی در مدرسه حقانی قم به دعوت شهید بهشتی و تحصیل همزمان علوم دینی در حوزه علمیه قم نیز بخش دیگری از فعالیت های علمی او به شمار می رود.
** منادی انقلاب در کسوت معلمی؛
شهید کریمی با اتمام تحصیلات دانشگاهی در سال های قبل از پیروزی انقلاب یک معلم بود، بر خلاف تصور عمومی، رشته تدریس ایشان، زبان عربی، فقه و معارف دینی و قرآن نبود بلکه علوم پایه و زبان انگلیسی رشته اصلی تدریس ایشان را تشکیل می داد.
در دبیرستان مهرگان تنها دبیرستان ریاضی شهرستان لاهیجان به تدریس ترسیم رقومی و در دبیرستان های ملی محمدی و علوی به تدریس زبان های انگلیسی و عربی اشتغال داشت و در دبیرستان های بندرکیاشهر نیز به تدریس ریاضی مشغول بود.
اندیشه و فرهنگ، شاکله اصلی شخصیت فردی و اجتماعی این انسان با اعتقادات عمیق دینی را تشکیل می داد و بعد از انقلاب نیز با وجود اشتغالات اجرائی و قضائی از اهمیت و اولویت امور فرهنگی غافل نبود و خود را در درجه اول یک معلم می دانست.
رمز پیروزی کریمی و تاثیر کلامش عمدتاً ناشی از جایگاه معلمی او بود و به عنوان یک معلم با جامعه ارتباط می گرفت و فقط به درس ریاضی اکتفا نمی کرد و در بیرون از کلاس با بعضی از دانش آموزان ارتباط برقرار می کرد و به آنها کتاب های دینی و انقلابی می داد.
در اسناد ساواک لاهیجان گزارشی به ساواک استان وجود دارد با این مضمون: ما ابوالحسن کریمی را آوردیم و به او تذکر دادیم که کلاس درس جای تبلیغات مذهبی نیست و از او کتبا تعهد گرفتیم که از این به بعد به تبلیغات مذهبی خاتمه دهد.
حجت الاسلام محمدجواد کریمی می گوید: او در کنار تدریس در مدارس در منزل نیز کلاس خصوصی ریاضیات، فیزیک و زبان انگلیسی برگزار می کرد و دانش آموزان شرکت کننده نیز زیاد بودند؛ او از دانش آموزان خانواده های متمول پول می گرفت و در مقابل از دانش آموزان خانواده های بی بضاعت و کم بضاعت نه تنها پولی نمی گرفت بلکه گاهی هزینه تحصیلی آنان را پرداخت می کرد.
انقلاب اسلامی وقتی پیروز شد بسیاری از جوانانی که در لاهیجان، آستانه اشرفیه و سیاهکل سمت های مدیریتی را بر عهده گرفتند؛ از شاگردان شهید کریمی بودند، همان دانش آموزانی که در مدرسه با این شهید بزرگوار آشنا و از طریق او تربیت شدند.
** کریمی در زندان های رژیم پهلوی؛
شهید کریمی از جمله نیروهایی بود که با ایمان به راه امام(ره) وارد میدان مبارزه شد؛ در سال ۱۳۴۶ به جرم شرکت در تظاهرات وسیع دانشجویی در تهران به مناسبت تشییع جنازه جهان پهلوان تختی توسط ساواک بازداشت و در زندان قزل قلعه تهران محبوس شد.
در سال ۱۳۵۰ بخاطر تکثیر و توزیع اعلامیه های امام خمینی در تحریم جشن های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی در خوابگاه امیرآباد تهران دستگیر و به زندان منتقل شد و در این زندان با چهره های انقلابی آشنا شد.
سومین بار نیز در سال ۵۷ در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به دنبال ایراد خطابه شورانگیز و افشاگرانه در کانون ولیعصر مسجد جامع آستانه اشرفیه توسط ماموران ساواک دستگیر و به زندان رشت منتقل شد؛ او در این سخنرانی به شدت سلطنت، رژیم پهلوی و شخص شاه را هدف حملات خود قرار داد.
** فعالیت های انقلابی در لاهیجان؛
کریمی قبل از انقلاب فقط به فعالیت های معلمی اکتفا نمی کرد و شب های چهارشنبه انجمن قرائت قرآن و احکام در مدرسه علمیه لاهیجان برگزار می کرد و آیت الله شیخ مهدی مهدوی که ریاست حوزه علمیه لاهیجان را برعهده داشت، رییس آن بود.
شهید کریمی در کانون ولیعصر آستانه اشرفیه نیز سخنرانی می کرد. شیخ محمدرضا مهدی پور یکی از روحانیان فعال در بازکیاگوراب لاهیجان نیز کریمی را برای تدریس دروس دینی به آنجا دعوت می کرد و در روستای قاضی محله لاهیجان حضور می یافت.
گزارش هایی از حضور و سخنرانی شهید کریمی در دیگر شهرهای استان با نزدیک شدن ایام پیروزی انقلاب اسلامی وجود دارد.
** ترور شهید کریمی؛
حجت الاسلام کریمی می گوید: شهید کریمی به عنوان اولین دادستان انقلاب اسلامی در گیلان تا سوم آبان سال ۶۱ که کناره گیری کرد، یک ریال حقوق نگرفت و همه مبالغ را به حساب ۱۰۰ امام واریز می کرد.
شهید کریمی در ۱۳ فروردین ماه سال ۶۵ درخیابانی که هم اکنون به نام این شهید در لاهیجان نام گذاری شده ، درحالی که از محل کتابفروشی خود برای اقامه نماز به مسجد گلشاهی می رفت، در مقابل درب مسجد مورد هدف منافقین قرار گرفت و در محراب خون، سر به سجده شکر گذاشت.
منبع:ایرنا
رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از ترور شهید کریمی درباره جایگاه این شهید نوشت: برادر ابوالحسن کریمی که عمر کوتاه و پرماجرایش به تلاش و مجاهدت دلسوزانه و صمیمانه در راه خدا سپری شد و در همان راه هم شربت شهادت نوشید.
داستان شهید کریمی در شرق و مرکز گیلان هنوز تمام نشده و در متن زندگی بخشی از مردم این مناطق جاری است ، هنوز از سکوت انقلابی و فریاد او ، از مبارزه او با ستم روادارندگان به مستضعفان، فعالیت های انقلابی، برخوردهای تند و قاطع و زندگی زاهدانه او سخن ها بر سر زبان هاست.
پس از ۳۲سال از حادثه ترور این شخصیت مبارز گرمای نفس او هنوز در جامعه حس می شود و ماجرای ترور و ترورکنندگان او نقل هر مجلس و محفلی است و در بطن و متن جامعه جریان دارد. بی گمان شهید کریمی بخشی از تاریخ مبارزات مردم گیلان در دوره معاصر و در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی است و بدون بررسی نقش و مبارزات او نمی توان حوادث ، جریان ها و حرکت های موافق و معاند انقلاب در گیلان را ارزیابی کرد.
کریمی آرمانگرای انقلابی ای بود که بر سر آرمان های اسلامی و انقلابی با احدی عقد اخوت نبست و باور درونی او این بود که باید رفت تا ارزش ها بمانند و تا آخرین لحظه حیاتش بر این اعتقاد استوار ایستاد.
با قرار گرفتن او در جایگاه اولین فرماندار پس از انقلاب در گیلان و لاهیجان، مرام ساده زیستی و جانبداری از محرومان را پیشه ساخت و زندگی و مرگ او این ارزش ها و منش ها را به عنوان یک الگو در خطه گیلان نهادینه کرد.
او در تلاطم حوادث و بحران های بعد از انقلاب، نقش رهبری و هدایت جوانان حزب اللهی گیلان را در عبور انقلاب از گذرگاه ها و گردنه های سخت و پر خطر انقلاب برعهده داشت و به سردار حزب الله گیلان معروف شد، هرجا بحران و حادثه از جریان های معاند و مخالف در حال وقوع بود، کریمی در آن صحنه حضور می یافت و رعب و وحشت در دل مخالفان می انداخت.
** زمامداری ساده زیست؛
شهید کریمی از افرادی بود که آنچه می گفت بدان عمل می کرد و در عقایدش پایمردی و استواری دیده می شد، مردم لاهیجان از او به نیکی و با عنوان یک زمامدار عادل و پاک اسلامی یاد می کنند، فرمانداری که درب مقر فرمانداری اش به روی همه باز بود و رفتارهای ساده و خالصانه او در برخورد با مردم و تفاوت این برخوردها با زمامداران رژیم گذشته، از او اسطوره ای اخلاقی و رفتاری در لاهیجان بر سر زبان ها جاری ساخت.
برادر این شهید می گوید: از ویژگی های ایشان نبوغ و استعدادش بود؛ با داشتن دیپلم ریاضی، لیسانس اقتصاد سیاسی از دانشگاه تهران گرفت، از طرفی هم فردی مقاوم ، پرتلاش و خوش فهم بود و در زندگی آدم با برنامه ای بود و از وقت خود بدرستی استفاده می کرد و در کنار همه این ها ذهن خلاقی داشت.
خانواده از او بعنوان فردی پرکار یاد می کنند و می گویند: وقتی هم فرماندار شد، شب دیر وقت به خانه می آمد و زمان کوتاهی سربه بالین می گذاشت و با اندکی استراحت دو باره به سرکار بر می گشت.
امروز تصویری هرچند اجمالی از حرکت های قاطع انقلابی ، ستیز بی امان شهید کریمی با استکبار و مدافع جدی مستضعفان، مبارز پیشتاز و نستوه ، دولتمردی انقلابی با مدیریت جهادی همراه با سلوک متواضعانه در برخورد با مردم در اذهان مردم گیلان به ویژه شهرستان لاهیجان باقی مانده است.
** اصالت خانوادگی؛
برای مصاحبه با خانواده این شهید موفق شدیم دیداری با حجت الاسلام محمدجواد کریمی برادر شهید کریمی در خانه پدری و در اتاقی که محل سکونت و زندگی شهید بود داشته باشیم؛ خانه ای به سبک سنتی گیلان و به صورت تخت کوبی ، با درب و پنجره چوبی و قدمت نزدیک به یک قرن در محله خمیر کلایه، یکی از هفت محله قدیمی لاهیجان که هنوز به همان صورت بدون تغییر باقی مانده است. این مکان، اتاق کار و مطالعه شهید کریمی بوده، حسی به آدمی دست می دهد که انگار هیاهو دوران مبارزه و فعالیت های پر جنب و جوش آن زمان را می توان از دیوارهای قدیمی آن شنید و گویی هیجان انقلابی آن دوران هنوز با صدای لرزش کف چوبی اتاق هنگام راه رفتن، درهم می آمیزند.
این خانه نشان از عمل به زندگی زاهدانه و باور عمیق خانواده به آنچه که می گویند، دارد و گویای شیوه زندگی جوان انقلابی پرشوری است که بر سر آرمان های انقلاب حاضر به تغییر در شیوه زندگی ساده و زاهدانه خود نبود.
پدر شهید کریمی دلبستگی مذهبی داشت و مردی کاسب بود. اجداد پدری شهید کریمی از اصفهان به عنوان تاجر ابریشم در لاهیجان سکونت گزیدند. مادربزرگ پدری شهید کریمی ۲ پسر و یک دختر داشت که پدر شهید کریمی فرزند دوم بود.
آشنایی و همنشینی او با یک عالم راستین به نام آیت الله آشیخ عبدالحسین کوشالی زاهدی دارای ایمانی پایدار و با تقوا و زهد ، در اعتقاد و حفظ ایمانش موثر بود.
حجت الاسلام محمدجواد کریمی می گوید: پدر یکی از صحابیون این روحانی جلیل القدر بود، آقا شیخ عبدالحسین از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی و مجتهد مطلق بود و در لاهیجان ساکن شد؛ هرچند عالم منبری نبود ولی مردم از رفتار و اخلاق ایشان درس می گرفتند.
** دوران دانشجویی، مبارزه و آرمانگرایی؛
شهید کریمی در خرداد سال ۱۳۴۶ موفق به اخذ دیپلم شد و در همان سال هم پس از توفیق در امتحانات نهایی خرداد در کنکور دانشگاه ها در رشته ریاضی دانشگاه تهران پذیرفته شد و بعد با شرکت در امتحانی دیگر در رشته اقتصاد سیاسی در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد.
زمان دانشجویی او در دانشگاه با تشدید تحرکات دانشجویی در دانشگاه ها و تشکیل هسته های چریکی و مبارزاتی در جامعه همراه بود، در این دوران پرمخاطره بود که تفکر مذهبی و تحرک اجتماعی شهید کریمی در دانشگاه از او یک عنصر فعال، انقلابی و پیشرو در جریان های دانشگاهی ساخت.
انگیزه دینی و احساس مسئولیت الهی که در خانواده پی ریزی و از رهگذر آشنایی با افکار و اهداف امام خمینی بارور شده بود، او را برآن داشت تا علاوه بر دروس دانشگاه، با شرکت در کلاس های درس شهید مطهری ، سخنرانی های دکتر علی شریعتی در حسینه ارشاد ، جلسات تفسیر آیت الله طالقانی در مسجد هدایت تهران و درس خصوصی آیت الله بهشتی با موضوع اقتصاد اسلامی بر ظرفیت علمی و معرفت دینی خود بیافزاید.
تاسیس و پایه گذاری انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران و کتابخانه آن تا تحمل زندان در سال های ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ از جمله فعالیت های اجتماعی و سیاسی کریمی بود و تدریس زبان انگلیسی در مدرسه حقانی قم به دعوت شهید بهشتی و تحصیل همزمان علوم دینی در حوزه علمیه قم نیز بخش دیگری از فعالیت های علمی او به شمار می رود.
** منادی انقلاب در کسوت معلمی؛
شهید کریمی با اتمام تحصیلات دانشگاهی در سال های قبل از پیروزی انقلاب یک معلم بود، بر خلاف تصور عمومی، رشته تدریس ایشان، زبان عربی، فقه و معارف دینی و قرآن نبود بلکه علوم پایه و زبان انگلیسی رشته اصلی تدریس ایشان را تشکیل می داد.
در دبیرستان مهرگان تنها دبیرستان ریاضی شهرستان لاهیجان به تدریس ترسیم رقومی و در دبیرستان های ملی محمدی و علوی به تدریس زبان های انگلیسی و عربی اشتغال داشت و در دبیرستان های بندرکیاشهر نیز به تدریس ریاضی مشغول بود.
اندیشه و فرهنگ، شاکله اصلی شخصیت فردی و اجتماعی این انسان با اعتقادات عمیق دینی را تشکیل می داد و بعد از انقلاب نیز با وجود اشتغالات اجرائی و قضائی از اهمیت و اولویت امور فرهنگی غافل نبود و خود را در درجه اول یک معلم می دانست.
رمز پیروزی کریمی و تاثیر کلامش عمدتاً ناشی از جایگاه معلمی او بود و به عنوان یک معلم با جامعه ارتباط می گرفت و فقط به درس ریاضی اکتفا نمی کرد و در بیرون از کلاس با بعضی از دانش آموزان ارتباط برقرار می کرد و به آنها کتاب های دینی و انقلابی می داد.
در اسناد ساواک لاهیجان گزارشی به ساواک استان وجود دارد با این مضمون: ما ابوالحسن کریمی را آوردیم و به او تذکر دادیم که کلاس درس جای تبلیغات مذهبی نیست و از او کتبا تعهد گرفتیم که از این به بعد به تبلیغات مذهبی خاتمه دهد.
حجت الاسلام محمدجواد کریمی می گوید: او در کنار تدریس در مدارس در منزل نیز کلاس خصوصی ریاضیات، فیزیک و زبان انگلیسی برگزار می کرد و دانش آموزان شرکت کننده نیز زیاد بودند؛ او از دانش آموزان خانواده های متمول پول می گرفت و در مقابل از دانش آموزان خانواده های بی بضاعت و کم بضاعت نه تنها پولی نمی گرفت بلکه گاهی هزینه تحصیلی آنان را پرداخت می کرد.
انقلاب اسلامی وقتی پیروز شد بسیاری از جوانانی که در لاهیجان، آستانه اشرفیه و سیاهکل سمت های مدیریتی را بر عهده گرفتند؛ از شاگردان شهید کریمی بودند، همان دانش آموزانی که در مدرسه با این شهید بزرگوار آشنا و از طریق او تربیت شدند.
** کریمی در زندان های رژیم پهلوی؛
شهید کریمی از جمله نیروهایی بود که با ایمان به راه امام(ره) وارد میدان مبارزه شد؛ در سال ۱۳۴۶ به جرم شرکت در تظاهرات وسیع دانشجویی در تهران به مناسبت تشییع جنازه جهان پهلوان تختی توسط ساواک بازداشت و در زندان قزل قلعه تهران محبوس شد.
در سال ۱۳۵۰ بخاطر تکثیر و توزیع اعلامیه های امام خمینی در تحریم جشن های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی در خوابگاه امیرآباد تهران دستگیر و به زندان منتقل شد و در این زندان با چهره های انقلابی آشنا شد.
سومین بار نیز در سال ۵۷ در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به دنبال ایراد خطابه شورانگیز و افشاگرانه در کانون ولیعصر مسجد جامع آستانه اشرفیه توسط ماموران ساواک دستگیر و به زندان رشت منتقل شد؛ او در این سخنرانی به شدت سلطنت، رژیم پهلوی و شخص شاه را هدف حملات خود قرار داد.
** فعالیت های انقلابی در لاهیجان؛
کریمی قبل از انقلاب فقط به فعالیت های معلمی اکتفا نمی کرد و شب های چهارشنبه انجمن قرائت قرآن و احکام در مدرسه علمیه لاهیجان برگزار می کرد و آیت الله شیخ مهدی مهدوی که ریاست حوزه علمیه لاهیجان را برعهده داشت، رییس آن بود.
شهید کریمی در کانون ولیعصر آستانه اشرفیه نیز سخنرانی می کرد. شیخ محمدرضا مهدی پور یکی از روحانیان فعال در بازکیاگوراب لاهیجان نیز کریمی را برای تدریس دروس دینی به آنجا دعوت می کرد و در روستای قاضی محله لاهیجان حضور می یافت.
گزارش هایی از حضور و سخنرانی شهید کریمی در دیگر شهرهای استان با نزدیک شدن ایام پیروزی انقلاب اسلامی وجود دارد.
** ترور شهید کریمی؛
حجت الاسلام کریمی می گوید: شهید کریمی به عنوان اولین دادستان انقلاب اسلامی در گیلان تا سوم آبان سال ۶۱ که کناره گیری کرد، یک ریال حقوق نگرفت و همه مبالغ را به حساب ۱۰۰ امام واریز می کرد.
شهید کریمی در ۱۳ فروردین ماه سال ۶۵ درخیابانی که هم اکنون به نام این شهید در لاهیجان نام گذاری شده ، درحالی که از محل کتابفروشی خود برای اقامه نماز به مسجد گلشاهی می رفت، در مقابل درب مسجد مورد هدف منافقین قرار گرفت و در محراب خون، سر به سجده شکر گذاشت.
منبع:ایرنا
نظر شما