طلبه شهید اسماعیل امانی سندی در عملیات بیت المقدس 7 در منطقه شلمچه
جمعه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۲:۱۶
شهید اسماعیل امانی سندی سرانجام در جريان كمكرساني به مردم زلزله زده در ساعت 14 بعدازظهر روز ششم تيرسال 1369، در روستاي كليشم رودبار براثر سانحهي سقوط هليكوپتر (بالگرد) جان به جان آفرين تسليم نمود و به مقام والاي شهادت دست يافت.
نویدشاهدگیلان: طلبه شهید اسماعیل امانی سندی در هشتم آذر سال 42 در محله سند شهرستان فومن در خانواده ای متدین پا به عرصه وجود گذاشت. با سپری کردن ایام خردسالی و آغاز کودکی پا به مدرسه گذاشت و تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش و تحصیلات راهنمایی و دبیرستان را در فومن سپری کرد.
آشنایی او با رزمندگان و همنشینی با مردان خالص رزمنده او را مصمم ساخت که حضور فعال در دو جبهه حوزه علمیه و صحنه کارزار با متجاوزین بعثی و مزدوران داخلی داشته باشد. در سال 1364 به حوزه علمیه رضویه شهرستان قم رفته و درس حوزه را ادامه دادند.در سال 65 در اعزام ویژه روحانیون از شهرستان قم، به جبهه جنوب کشور اعزام شدند. در عملیات آزاد سازی فاو حضور داشتند. عده ای از دوستان او به لقاء الله پیوسته و ایشان از ناحیه پا مجروح می شوند و به مدت 15 روز در بیمارستان فیروزگر تهران بستری بودند. بعد از بهبودی مختصر دوباره به جبهه جنوب می روند با پای مجروح که هنوز ترکش های زیادی در آن بود آرام و قرار نداشتند در حضور دوستان و آشنایان با حسرت بسیار اظهار تأسف می کردند که شهادت نصیب او شنده است.
با این که هر دو ماه به جبهه می رفتند از درس خواندن غافل نبودند و دروس حوزه را با نمرات عالی قبول می شدند. علاقه او به امام عجیب بود بارها می گفتند: خدا نکند که امام از دنیا برود و ما زنده باشیم شهادت دوستان و همرزمانش باعث شده بود که علاقه به دنیا در او به پایین ترین حد خود برسد. بعد از آزاد سازی فاو رفتار او بسیار قابل تأمل بود. همیشه از مظلومیت برادران رزمنده می گفت. علاقه به شهادت بیشتر در او جلوه می کرد ، نورانی شده بود. از خداوند متعال خواسته بود اگر به فیض شهادت نائل گشت به شکلی به شهادت برسند که وقتی روز قیامت در پیشگاه خداوند و سالار شهیدان امام حسین (ع) حاضر می شوند بدن سالم نداشته باشند .این گونه هم شد. در عملیات بیت المقدس 7 در منطقه شلمچه در تاریخ 19/7/1367 به شهادت می رسد و بعد از چهار ماه از بدن مبارکش تنها یک استخوان و یک پیراهن و شلوار باقی مانده بود .آری او به لقاء خداوند مهربان رسید و آرزویی جز آن نداشت.
خدایا اگر لیاقت شهادت در من موجود شد می خواهم آن گونه شهید شوم که وقتی پیش سالار شهیدان امام حسین(ع) می روم شرمنده نباشم، نبینم بنده در هنگام شهادت سر در بدن داشته باشم و مولایم نداشته باشد. نبینم بدنم سالم ولی بدن سالار شهیدان مثله،مثله شده است. خالقا، رحیما، از تو می خواهم آن گونه شهیدم کنی که نزد امام سربلند باشم، آن گونه شهید شوم که مثل امام لازم به غسل نباشم. آن گونه شهید شوم که امام کشته شده است.
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۲
عالی دست شما درد نکند که درباره ی عموی عزیزم نوشتین
عالی دست شما درد نکند که درباره ی عموی عزیزم نوشتین