زندگينامه شهيد عليرضا فتحي دوخت
يکشنبه, ۰۷ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۰:۴۲
آنچه از شهادت عليرضا فتحي دوخت بيادگار مانده است يک دفترچه پر از دعا و مرثيه و يک کتابچه توبه نامه و 80تومان پول که همه اين وسائل آغشته بخون او بود از جيبش برداشت.
نویدشاهدگیلان: هر روز که از عمرمان ميگذرد عاشقان پاکباخته ديگري به کاروان شهدا مي پيوندد و حسين وار از هستي خود براي رضاي خدا ميگذرند . رزمندگاني که ياوران حسين بن (علي) (ع) هستند در مکتب افتخار آفرين اينان شهادت پايان مرگ و بردگي هاست. پايان يک حرکت تکاملي بسوي الله و آغاز حيات جديدي است .شهدا خون خود را پاي درخت انقلاب نثار مي کند تا اسلام زنده بماند . آنها شهيدند.
بعد از مدتي به جوانان محل درس قرآن ميداد و آ نان را ارشاد مي کرد شهيد فتحي دوخت مبارزات را از سال 56-57 آغاز کرد و در کلاس ايدئولوژي که توسط برادران ديني قانع و مرتضوي تشکيل شده بود شرکت فعالانه داشت و از سال 55 به موسسات ديني در راه حق - سيمان درود - دارا تبليغ اسلامي مکاتبه داشت و کتابهاي ديني دريافت مينمود از سال 57 وقتي که انقلاب چهره تابناک خود را روشن مينمود مبارزات خود را آشکارا شروع کرد.
در راهپيمايي ها و مساجد جهت فراگيري احکام اسلام شرکت مينمود , در سال 58 در انجمن اسلامي محل شرکت مي کرد و در تقسيم نفت و ارزاق عمومي سعي فراوان داشت تا حق يک روستائي ضايع نشود در سال 60 به ياري برادران ديگر در روستا هسته مقاومت تشکيل داده و به عضويت هسته درآمد و در اين پايگاه علاوه بر کارهاي نظامي هسته مطالعاتي تشکيل دادند. وي به کتاب هاي استاد مطهري خصوصا" جاذبه و دافعه علي(ع) خيلي تاکيد داشت همچنين اولين کسي بود که خواندن دعاي روزانه در ماه مبارک رمضان بعد از نماز جماعت مخصوص روز را ميخواند و بر آن تاکيد مي کرد و نيز اولين کسي بود که خواندن دعاي کميل در روستاي خود را بنا گذاشت و بعلت صداي خوبش براي علاقمندان دعاي کميل ميخواند شهيد روي حرفهاي امام خيلي تاکيد مي کرد و امام را واقعا درک کرده بود و دوست ميداشت.
در سال 59 بعلت شوق فراوان به کارواني که از لاهيجان حرکت کرده به ديدار امام رفت , او ميگفت با حرفهايي که امام ميفرمايد نميشود در خانه نشست بايد وارد عمل شد , در مورد منافقين خيلي عکس العمل نشان ميداد بارها در روستا با گروه منافقين در گيري داشت و بارها او را تهديد کردند که دست از انجمن اسلامي بردارد اما او همچون کوه استوار بر عقيده اش بود , او خيلي با ايمان و قوي بود شبها که نگهبان بود تنها ميرفت و بر ميگشت چون خانه ما تا هسته کمي فاصله داشت بارها از طرف مادرش بهش توصيه ميشد چرا تنها و دست خالي نيمه شب رفت و آمد مي کنيد امکان دارد منافقين شما را مورد حمله قرار دهند. اما ميگفت ما در سلاح وسيله است من چيزي بزرگتر از سلاح دارم و آن ايمان است من از شهادت نميترسم شهادت از انبيا، به ما ارث رسيده است وقتي شهيد مظلوم و ياران او شهيد شدند , گفت خوشا به سعادتشان اي کاش من هم شهيد ميشدم , و بالاخره در سال 29 ماه مبارک رمضان , شب قدس مصادف با 9 مرداد در هسته مقاومت لفمجان جهت تهيه پرده شعار- پوستر در حال فعاليت بودند در هنگام سحر همراه با 4 نفر از ياران باوفاي امام بنام هاي محمد شاداب- اسماعيل صادقي- محمد بختياري -عزيز غلامي بدست ديو صفتان منافق به درجه رفيع شهادت نائل آمدند و به لقا، الله... پيوستند.
آنچه از شهادت عليرضا فتحي دوخت بيادگار مانده است يک دفترچه پر از دعا و مرثيه و يک کتابچه توبه نامه و 80تومان پول که همه اين وسائل آغشته بخون او بود از جيبش برداشت.
در سال 59 بعلت شوق فراوان به کارواني که از لاهيجان حرکت کرده به ديدار امام رفت , او ميگفت با حرفهايي که امام ميفرمايد نميشود در خانه نشست بايد وارد عمل شد , در مورد منافقين خيلي عکس العمل نشان ميداد بارها در روستا با گروه منافقين در گيري داشت و بارها او را تهديد کردند که دست از انجمن اسلامي بردارد اما او همچون کوه استوار بر عقيده اش بود , او خيلي با ايمان و قوي بود شبها که نگهبان بود تنها ميرفت و بر ميگشت چون خانه ما تا هسته کمي فاصله داشت بارها از طرف مادرش بهش توصيه ميشد چرا تنها و دست خالي نيمه شب رفت و آمد مي کنيد امکان دارد منافقين شما را مورد حمله قرار دهند. اما ميگفت ما در سلاح وسيله است من چيزي بزرگتر از سلاح دارم و آن ايمان است من از شهادت نميترسم شهادت از انبيا، به ما ارث رسيده است وقتي شهيد مظلوم و ياران او شهيد شدند , گفت خوشا به سعادتشان اي کاش من هم شهيد ميشدم , و بالاخره در سال 29 ماه مبارک رمضان , شب قدس مصادف با 9 مرداد در هسته مقاومت لفمجان جهت تهيه پرده شعار- پوستر در حال فعاليت بودند در هنگام سحر همراه با 4 نفر از ياران باوفاي امام بنام هاي محمد شاداب- اسماعيل صادقي- محمد بختياري -عزيز غلامي بدست ديو صفتان منافق به درجه رفيع شهادت نائل آمدند و به لقا، الله... پيوستند.
آنچه از شهادت عليرضا فتحي دوخت بيادگار مانده است يک دفترچه پر از دعا و مرثيه و يک کتابچه توبه نامه و 80تومان پول که همه اين وسائل آغشته بخون او بود از جيبش برداشت.
نظر شما