شهید آبان ماه
دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۰۰
شهید محمد بیطرفان قمی فرزند غلامحسین در سال 1345 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او در تاریخ 11/8/61 در منطقه غرب کشور بر اثر اصابت ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت نائل و به لقاءالله پیوست.

 
بسم رب الشهداء و الصدیقین

اذا جاء نصر الله و الفتح و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا فسبح بحمد ربک و استغفره انّه کان توابا.

آری آنها که ترک دیار کرده­اند و از خانه و آشیانه خود و از محبوبترین و عزیزترین چیزها چون جان خود گذشتند و رفتند، آری آنها که شبها تا صبح بیدار نشستند و هر لحظه مرگ را جلوی دیدگان خود نظاره می­کردند و به سوی آفریننده خود پر کشیده و همچون عقابان به هوا پرواز کردند و به قول یکی از امامان که می­فرماید: «در آن دنیا خدا از دو کس در شب اول قبر بازخواست نمی­کند». پرسیدند کیست؟ فرمود: «اول کسی که به خاطر خدا قلمی برداشته و می­نویسد و دوم کسی که صدای پایش در جبهه حق علیه باطل شنیده می شود.»

آری مادر و برادران و خواهران عزیزم، اینها همیشه آسوده خاطر از همه چیز هستند و از هیچ چیز جز خدا هراس ندارند و اینها جمعا میهمان بهشت هستند. مادر جان و همچنین خواهران و برادران عزیزم، اگر شهادت نصیب من شد و روحم به ملکوت اعلا پیوست برای من نگران نباشید که از دار دنیا رفته­ام و خیال نکنید که مرگ آخر زندگی است. خیر، مرگ حیاتبخش است، مرگ آخر زندگی نیست بلکه تبدیل صورت زندگی از زندگی آمیخته به بلا و رنج به زندگی طیبه و خوب است.

آری مادر جان یک انسان نمی­داند که چه موقعی و چه لحظه­ای می­میرد و بهتر این است که همیشه وصیت کند. یک مسلمان مومن، متعهد و متقی چون خواست لباس عوض کند و به آن دنیا برود باید از آنچه که به او متعلق می­باشد وصیت کند و به قول رسول خدا که می­فرماید: «وصیت جزئی از عبادت معبود است و این وصیت نیز به کار آن دنیا مفید می­باشد» بگذریم در دنیا دو نوع وصیت است: عقیدتی و مالی. از مال دنیا پولی ندارم. بر سر وصیت اصلی که عقیدتی است می­رسیم: خواهشی که از ملت غیور و همچنین اعضای خانواده­ام دارم این است که تا می توانند از روحانیون پشتیبانی کنند و همیشه این امام، امامی که جوانیش و جانش را به خاطر اسلام و شما عزیزان اسلام فدا کرده و می­کند را یاری کنید و همیشه دعایش کنید و خلاصه پیرو و پشتیبان آنکس باشید که پیرو و پشتیبان امامان بوده­اند و هستند.

خدایا! بارالها این بنده ضعیف و مطیع و فرمانبردار خود را و پدر و مادر و برادران و خواهرانی که در ایمان، بر من سبقت گرفته­اند را بیامرز و آنها را از خاندان حضرت محمد (ص) محسوب بگردان و در آخر وصیت سخن کوچکی با اهل خانواده­ام دارم که عنوان میکنم: مادر جان، نمی­دانم چطور از تو به خاطر رنجهائی که برایم کشیده­ای و می­کشی تشکر کنم فقط امیدوارم که خدا یک قدرت و ایمان قوی عطا فرماید و مادر امیدوارم که مرا به مهر مادریت ببخشی. همچنین از برادران و خواهرانم به خاطر آزار و اذیتهایی که به آنها  کرده­ام پوزش بسیار می­طلبم و از برادرانم می خواهم که از تمام فامیل و اهل محل حلالیت بطلبند و از بردرانم حسن، حسین و علی و خواهرانم می خواهم که با آخرین نفس و تا آخرین قطره خون از امام امت پیروی کرده و جز راه اسلام راه دیگری را برای خود انتخاب نکنند.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده