با شهدای رمضان گیلان
دوشنبه, ۲۸ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۵۵
شهيد هادي رمضاني
گروهبان يكم تكاور شهيد هادي رمضاني به سال 1343 در روستاي شمسه بيجار ديده به جهان گشود. دوره ابتدايي را در دبستان اسلام پيربازار و دوره راهنمايي تحصيلي را درمدرسه محمدعلي پيربازاري سپري كرد و بعد از پايان دوره راهنمايي چند سال به كاركشاورزي پرداخت
شهيد هادي رمضاني
گروهبان يكم تكاور شهيد هادي رمضاني به سال 1343 در روستاي شمسه بيجار ديده به جهان گشود. دوره ابتدايي را در دبستان اسلام پيربازار و دوره راهنمايي تحصيلي را درمدرسه محمدعلي پيربازاري سپري كرد و بعد از پايان دوره راهنمايي چند سال به كاركشاورزي پرداخت و بعد از آن در سال 1361 در ارتش جمهوري اسلامي ايران استخدام شد ومراحل آموزشي را در پادگانهاي تهران به پايان رساند و بعد از مراحل آموزش به كردستانمنتقل گرديد و سرانجام در بيستم خرداد سال 64 در "بانه"در ماه مبارک رمضان به شهادت رسيد و پيكر پاكش رادر گلستان شهداي مسجد جامع پيربازار به خاك سپردند.
شهيد رمضاني اخلاقي نيكو داشت با تمامي اهل خانواده با روي گشاده سخن ميگفت وبا همه خوش رفتاري ميكرد هيچ وقت خشمگين نميشد زيرا معتقد بود كه خشم در انسان ،عصيان به ذات مقدس پروردگار است دوستانش را دعوت به خوشاخلاقي مينمود و ميگفت:اگر انسان خوشاخلاق و خوش سيرت باشد مردم او را دوست خواهند داشت. خانواده خود رادر همه حال به توكل به خدا فرا ميخواند و ميگفت: اين دنيا زودگذر است دنياي ما آخرتماست خوشا به حال آن كس كه عملي نيكو و شرافتمندانه داشته باشد.
شهيد رمضاني در وصيتنامه خود مينويسد: "پروردگارا شهادت ميدهم كه عالمبرزخ و قيامت و بهشت و جهنمي وجود دارد و اين عالم عالمي است زودگذر، پروردگارا تنهااز تو ياري و مدد ميجويم و از تو ميخواهم كه مرا در انجام وظايف شرعي و اسلامي ياريرساني، به جبهه ميروم تا انتقام خون شهيدان اين انقلاب را كه رهبري آن به عهده آن پيربزرگوار است بگيرم و به باطل ثابت كنم كه در مقابل حق و حقيقت هيچ قدرتي در وجود پليدخود ندارد. ميروم تا به آن بزرگ مردان خدا كه خون پاك خود را در راه معبود خويش فداكردهاند بپيوندم. به رهبرم بگوييد كه من درس قرآن را همراه با جهاد و شهادت در مكتب اسلام آموختمو به آموزگار آموزگارانم بگوييد كه من اين گونه در كلاس درس حاضر و ناظر بودهام و بههمكلاسهايم بگوييد كه من تكليفم را تا آخرين لحظات حساس نيز نوشتهام نه با قلم بر رويكاغذ بلكه بر خاك كارنامه قبولي خود را با امضاء خون در نزد سرور شهيدان حسين(ع)گرفتهام."
گروهبان يكم تكاور شهيد هادي رمضاني به سال 1343 در روستاي شمسه بيجار ديده به جهان گشود. دوره ابتدايي را در دبستان اسلام پيربازار و دوره راهنمايي تحصيلي را درمدرسه محمدعلي پيربازاري سپري كرد و بعد از پايان دوره راهنمايي چند سال به كاركشاورزي پرداخت و بعد از آن در سال 1361 در ارتش جمهوري اسلامي ايران استخدام شد ومراحل آموزشي را در پادگانهاي تهران به پايان رساند و بعد از مراحل آموزش به كردستانمنتقل گرديد و سرانجام در بيستم خرداد سال 64 در "بانه"در ماه مبارک رمضان به شهادت رسيد و پيكر پاكش رادر گلستان شهداي مسجد جامع پيربازار به خاك سپردند.
شهيد رمضاني اخلاقي نيكو داشت با تمامي اهل خانواده با روي گشاده سخن ميگفت وبا همه خوش رفتاري ميكرد هيچ وقت خشمگين نميشد زيرا معتقد بود كه خشم در انسان ،عصيان به ذات مقدس پروردگار است دوستانش را دعوت به خوشاخلاقي مينمود و ميگفت:اگر انسان خوشاخلاق و خوش سيرت باشد مردم او را دوست خواهند داشت. خانواده خود رادر همه حال به توكل به خدا فرا ميخواند و ميگفت: اين دنيا زودگذر است دنياي ما آخرتماست خوشا به حال آن كس كه عملي نيكو و شرافتمندانه داشته باشد.
شهيد رمضاني در وصيتنامه خود مينويسد: "پروردگارا شهادت ميدهم كه عالمبرزخ و قيامت و بهشت و جهنمي وجود دارد و اين عالم عالمي است زودگذر، پروردگارا تنهااز تو ياري و مدد ميجويم و از تو ميخواهم كه مرا در انجام وظايف شرعي و اسلامي ياريرساني، به جبهه ميروم تا انتقام خون شهيدان اين انقلاب را كه رهبري آن به عهده آن پيربزرگوار است بگيرم و به باطل ثابت كنم كه در مقابل حق و حقيقت هيچ قدرتي در وجود پليدخود ندارد. ميروم تا به آن بزرگ مردان خدا كه خون پاك خود را در راه معبود خويش فداكردهاند بپيوندم. به رهبرم بگوييد كه من درس قرآن را همراه با جهاد و شهادت در مكتب اسلام آموختمو به آموزگار آموزگارانم بگوييد كه من اين گونه در كلاس درس حاضر و ناظر بودهام و بههمكلاسهايم بگوييد كه من تكليفم را تا آخرين لحظات حساس نيز نوشتهام نه با قلم بر رويكاغذ بلكه بر خاك كارنامه قبولي خود را با امضاء خون در نزد سرور شهيدان حسين(ع)گرفتهام."
نظر شما