شهدای رمضان گیلانی
شهید معظم ماه مبارک رمضان سال 1360 علیرضا فتحی دخت
خاطراتي از شهيد (تحت عنوان پاي درس شهيد)
در نگارش اين خاطره به سراغ دست نوشته هاي برادر شهيد رفتم و از آن دست
نوشته ها كه تحت عنوان خاطره هاي شهيد نگاشته شده بود ياري جستم البته
اينها صرفا نمي تواند خاطره باشد بلكه حاكي و حكايت كننده روح بلند و ايمان
عالي آن بخدا پيوسته است و پند و درس و مشقي براي ما.
خاطره (ترجيح ديگران بر خود)
در زمان انقلاب و روزها و ماههاي نخست آن ارزاق عمومي و سوخت كم بود و تهيه
آن گاها با صف طولاني همراه مي شد . شهيد يكي از كساني بود كه با ساير
دوستان همرزم خود در توزيع عادلانه ارزاق بدون هيچگونه چشم داشتي همكاري
داشت حتي در بعضي مواقع در توزيع مقداري پول كم مي آوردند و شهيد از پول
توجيبي خود جبران مي نمود. در يك روز سرد زمستاني كه نفت را توزيع مي كردند
بنده بهمراه پدرم همراه ساير مردم چندين ساعت صف مانديم تا نفت دريافت
نمائيم با آنكه آن شهيد با ما زندگي مي كرد مي توانست سهميه نفت خانواده را
خود در آخر وقت با خودش بياورد ولي معتقد بود كه با خانواده او هم بايد
مثل ساير مردمبرخورد شود. اين نكته بايستي براي همه ما و مسئولان حكومتي از
خرد تا كلان آويزه گوش باشد كه نبايستي با ارائه كوچكترين خدمتي خود را
طلبكار نظام و مردم بدانيم و همه چيز را بر خود و خانواده مان حلال و همه
امكانات را در خدمت خود بگيريم بلكه اگر خدمتي مي كنيم آنرا وظيفه خود و
توشه و ذخيره اي براي آخرتمان بدانيم.
باشد كه در رهپويي آن انسان عاشق و جاودانه و همه شهيدان خدايي كمر همت
بسته و از خداوند سبحان طلب استعانت در اين راه نوراني و صعب را داريم.
خدا نکند که شهیدان زما روی برگردانند.........
اللهم صل علی محمد و ال محمد