نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - زنجان
مادر شهید والامقام "فخرالدین رستمخانی" به علت بیماری و کهولت سن، دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۴۷۸۵۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۷

بیش از 30 رزمنده در "عملیات رمضان" به غافله شهدای استان زنجان پیوستند. در ادامه ویژه نامه شهدای "عملیات رمضان" را در نوید شاهد زنجان بخوانید.
کد خبر: ۴۷۸۵۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۷

با شیوع بیماری کرونا، بار دیگر حس همنوع دوستی بین مردم رونق گرفته است. مردمی که همواره نشان داده‌اند در هر شرایطی یار و یاور هم هستند. مردمی که روزی در پشت جبهه‌های جنگ، موادغذایی بسته‌بندی می‌کردند و حالا در دوران کرونا بار دیگر در صحنه حضور دارند و هر یک به نوعی داوطلب کمک کردن به هم‌نوع خویش هستند.
کد خبر: ۴۷۸۵۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۷

نوید شاهد پوستر شهدای ششم اردیبهشت ماه را با هدف گرامیداشت یاد و خاطره 3 هزار شهید گلگون کفن استان زنجان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۷۸۴۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۶

نوید شاهد زنجان فعالیت جمعی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس را در قالب گزارش تصویری تقدیم مخاطبان می کند.آنچه می بینید تلاش این عزیزان برای بسته بندی و توزیع اقلام بهداشتی جهت پیشگیری از بیماری کرونا است.
کد خبر: ۴۷۸۴۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۶

ورود ویروس کرونا به کشور عزیزمان بار دیگر ایثار اجتماعی را به رخ دنیا کشید و در این میان ایثارگران جبهه دیروز در جبهه امروز نیز حضور خود را با عملشان نشان دادند و مردم را با همتی چشمگیر همراهی کردند تا بگویند راه دوستان شهیدشان که مردانگی و فداکاری بود ادامه دارد.
کد خبر: ۴۷۸۴۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۶

مادر شهید خلبان "عبداله بشیری موسوی" به دلیل بیماری و کهولت سن در شهرستان زنجان دعوت حق را لبیک گفت.
کد خبر: ۴۷۸۳۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۴

نوید شاهد پوستر شهدای چهارم اردیبهشت ماه را با هدف گرامیداشت یاد و خاطر 3 هزار شهید گلگون کفن استان زنجان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۷۸۳۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۴

نوید شاهد زنجان شما را به تماشای کلیپ بسته بندی اقلام بهداشتی برای پیشگری از کرونا توسط رزمندگان دوران دفاع مقدس دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۸۳۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۴

جمعی از رزمندگان 8 سال دفاع مقدس استان زنجان در قالب "کمپین مردمی پیشگیری از کرونا" اقدام به تهیه و بسته بندی پک‌های بهداشتی کردند. در ادامه نوید شاهد زنجان شما را به مشاهده این تصاویر دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۸۳۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۴

نوید شاهد پوستر شهدای سوم اردیبهشت ماه را با هدف گرامیداشت یاد و خاطر 3 هزار شهید گلگون کفن استان زنجان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۷۸۳۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۳

نوید شاهد پوستر شهدای دوم اردیبهشت ماه را با هدف گرامیداشت یاد و خاطره 3 هزار شهید گلگون کفن استان زنجان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۷۸۳۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۳

پوستر شهدای استان زنجان با هدف گرامیداشت یاد و خاطر 533 تن از شهدا سپاه به همت نوید شاهد منتشر شد.
کد خبر: ۴۷۸۳۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۳

پوستر شهدای استان زنجان با هدف گرامیداشت یاد و خاطر 533 تن از شهدا سپاه به همت نوید شاهد منتشر شد.
کد خبر: ۴۷۸۳۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۳

پوستر شهدای استان زنجان با هدف گرامیداشت یاد و خاطر 533 تن از شهدا سپاه به همت نوید شاهد منتشر شد.
کد خبر: ۴۷۸۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۳

مدیرکل بنیاد استان زنجان گفت: امروز سپاه از تجربه ای گران‌سنگ برخوردار است، که دشمنان این مرز و بوم ‌با همه ترفندهای شیطانی خود‌ قادر نیستند روند رو به اعتلای این نهاد مقدس ‌را ‌متوقف سازند.
کد خبر: ۴۷۸۳۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۳

محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده های رملی" روایت می کند: پدرم به یکی از روستاهای مرند در آذربایجان شرقی منتقل شد. در آنجا به دلیل سرمازدگی پاهایم فلج و کبود شد. پاهایم گزگز می کرد. وقتی پدرم دستم را می گرفت و سرپایم می کرد، احساس می کردم بین زمین و آسمان معلّق هستم. زود دستم را دور گردن پدرم حلقه می کردم. کسی دلیل اینکه پاهایم را نمی توانستم تکان دهم، نمیدانست... ادامه این خاطره را در نوید شاهد زنجان بخوانید.
کد خبر: ۴۷۸۳۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۷

مرتضی حلاوت تبار دوست شهید "حمید احدی" در کتاب "چشمهایش می خندید" می‌گوید: حمید دستم را محکم گرفته بود و با نزدیک شدن آن‌ها، خودش را پشتم قایم می‌کرد. مردی که نامش مختار بود، قمه را بالا آورد و به فرق سرش زد. خون فواره کرد و ریخت روی لباس سفیدش. دلم ریش‌ریش شد. چشم‌هایم را بستم. یک‌دفعه صدای مصطفی را شنیدم که با گریه داد می‌زد. - حمید! حمید بلند شو. ... متن کامل این خاطره را در نوید شاهد زنجان مشاهده کنید.
کد خبر: ۴۷۸۳۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۵

برش دوم کتاب "جرعه آخر" روایت می کند: قهوه چی پشت به مشتری ها، در حال پوست کندن پیاز بود. جوانی که به دیوار تکیه داده بود، شیشه ای از جیب کُتش درآورد؛ درِ آن را باز کرد و چند جرعه از آن نوشید و داد زد: چرا اسمت رو نمیگی؟ میترسی بشناسیمت؟...ادامه این مطلب را در نوید شاهد زنجان دنبال کنید.
کد خبر: ۴۷۸۳۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۳

کریم محمد علیزاده هوشیار در کتاب «سیزده هزار گلوله» می گوید: کمبود آتش بود. از فرمانده محور جنوبی که فرمانده لشگر ۱۶ بود و فرمانده توپخانه لشگری آن، سرهنگ هوشیار، قبل از عملیات پرسیدم: شما چقدر مهمات دارید؟، گفت: خیلی کم... متن کامل این خاطره را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۷۸۲۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۲