نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطره شهيد حبيب الله کريمی «3»
شهيد حاج «حبيب الله کريمی» در دفتر یادداشت خود از خاطرات روزهای حج می‌نویسد: «قدرت الهی و جذابيت رسول الله(ص) به انسان می‌گويد که ای انسان غرق در گناه به هوش باش که به مدينه آمدی به جایی آمدی که قدم‌های استوار مرد خدا رسول الله از کوچه‌های آن به گوش می‌رسد و...» قسمت سوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۷۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۸

خاطره شهيد حبيب الله کريمی «2»
شهيد حاج «حبيب الله کريمی» در دفتر یادداشت خود از خاطرات روزهای حج می‌نویسد: «روز 31 تیر سال 1365 برای جلسه در ستاد مرکز حضور به هم ‌رسانديم و در آنجا گفتند که سپاه امسال دو کاروان به مکه معظمه می‌فرستد بالاخره اسم ما و بيشتر برادران که می‌شناختم در اين کاروان خواندند و رئيس کاروان...» قسمت دوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۷۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷

خاطره شهيد حبيب الله کريمی «1»
شهيد حاج «حبيب الله کريمی» در دفتر یادداشت خود از خاطرات روزهای حج می‌نویسد: «خداوندا شکر تو را به‌جای می‌آورم که مرا به سفری دعوت کردی که اسمش و فکر در مورد او بی‌اراده به‌ياد رسول الله(ص) به ياد فاطمه زهرا(س) و به ياد علی(ع) بياد... می‌افتد و خداوندا از تو می‌خواهم که در اين سفر مرا به کمال والای انسانی برسانی زيرا اگر مرتبه‌ای و درجه‌ای کسب نکنم به خاندان نبوت که دريای معرفت هستند و هم به خودم ظلم کرده‌ام...» قسمت اول خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۷۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷

خاطره‌نگاری جانبازان و آزادگان
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با آزاده و جانباز سرافراز «حسین رضایی» به مصاحبه پرداخته است. این آزاده و جانباز سرافراز چنین روایت می‌کند: «در دوران اسارت نیروهای عراقی از هرگونه شکنجه کوتاهی نمی کردند و از ما با صندلی داغ، برق و کشیدن ناخن پذیرایی می کردند.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۵۶۷۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷

«منافقین دائماً به بهانه‌هایی مشکل ایجاد می‌کردند مثلاً در بند زنان که یکی از خواهر‌ها مسئول زندانشان بود. طوری این بنده خدا را اذیت می‌کردند که حالت جنون به ایشان دست داده بود ...» ادامه این خاطره از جانباز «حمزه‌علی قربانی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۷۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷

پدر شهید «حسن کاسبان»:
پدر شهید «حسن کاسبان» نقل می‌کند: «وقتی پسرم برای خداحافظی آمد، یاد لحظه وداع حضرت علی‌اکبر با امام حسین (ع) افتادم. امام حسین گفت: خدایا همه زندگی‌ام را به تو می‌سپارم. من هم به خدا گفتم: حسن را به تو می‌سپارم.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت دوم این گفتگو جلب می‌کند.
کد خبر: ۵۵۶۷۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷

برگی از خاطرات؛
«حمایت شهید چگینی از شخصیت شهید بهشتی شدت بیشتری داشت خصوصاً اینکه معاندین و منافقین علیه این شهید بزرگوار جوی را به راه انداخته بودند که افکار عمومی و اذهان مردم علیه او بدبین باشد ...» ادامه این خاطره از شهید ترور معلم «قدرت‌الله چگینی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۶۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷

برگی از خاطرات شهید ترور «رجایی»؛
«روزی معلمی به دفتر آقای رجایی مراجعه کرده و می‌گفت من قبلاً نامه‌ای به شما نوشته‌ام و درخواست انتقال کرده‌ام. حتماً باید این کار را انجام دهید ...» ادامه این خاطره از شهید ترور «محمدعلی رجایی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۶۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

همسر شهید «محمد حبیبی» نقل می‌کند: «بعضی از روز‌ها آنقدر دلم برای او می‌گرفت و دل‌تنگ حرف‌هایش می‌شدم که توان راه‌رفتن نداشتم. آن شب به محمد گفتم: یا تو یا هیچ چیز دیگر! با یاد محمد به خواب رفتم.»
کد خبر: ۵۵۶۶۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

جانباز گرانقدر ۷۰ درصد «عباس عباس پور» در اسفندماه سال ۶۶ عملیات والفجر ۱۰ در شاخ شمیران به درجه رفیع جانبازی نایل آمد. وی در بیان خاطره ای می گوید: وقتی امدادگر پاهایم را می‌بست، در ضمیر ناخودآگاهم احساس کردم پاهایم قطع شده است، اما دستم را نمی‌دانستم. و وقتی فهمیدم دستم هم قطع شده خندیدم. ادامه این خاطره در ادامه بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۶۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

پدر شهید «حسن کاسبان» نقل می‌کند: «وقتی رادیو اعلام کرد امام می‌خواهند بیایند، گفتم: برای چنین رهبری باید پسر قربانی کرد، حسن گفت: مرا قربانی کن.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت نخست این گفتگو جلب می‌کند.
کد خبر: ۵۵۶۶۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

خاطره‌نگاری والدین شهدا
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با مادر بزرگوار «احمد عسکر باغستانی» به مصاحبه پرداخته است. مادر این شهید بزرگوار چنین روایت می‌کند: «خبر شهادت فرزندم را که آوردند گفتند فرزندم سر در بدن ندارد. گفتم می خواهم قامت فرزند شهیدم را ببینم چه با سر، چه بی سر.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۵۶۶۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
جمیله علی‌قاسمی مادر شهید «رضا ذاکریان مشایی» می‌گوید: «رضا خیلی مهربان بود. تمام تلاشش را می‌کرد که به مردم کمک کند. او عضو بسیج بود. جنگ که شروع شد تصمیم گرفت به جبهه برود. و در راه دفاع از کشورش به درجه جانبازی نائل و بعد از مدتی به شهادت رسید. من نیز افتخار می‌کنم که مادر شهید هستم.»
کد خبر: ۵۵۶۵۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

اندر خاطرات اسارت؛
با توجه به اینکه در حوزه علمیه آیت‌الله یثربی کاشان درس می‌خواندم یکی از برنامه‌های مفید، کلاس‌های آموزش سخنوری بود همین طرح را من در آسایشگاه یک برگزار کردم و از همۀ افراد علاقمند خواستم بیایند برای کلاس آموزش سخنوری ثبت نام کنند. ادامه این خاطره را از آزاده ایلامی محمد سلطانی در ادامه بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۵۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

مادر شهید «علی اصغر محمدی» از فرزند خود چنین روایت می کند: پسرم فردی بسیار مومن و اهل نماز و خداجو بود. او از شدت مهربانی، دارایی اش را با دیگران شریک می شد و به دیگران نیز خیر می رساند.
کد خبر: ۵۵۶۵۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

خاطره‌نگاری جانبازان و آزادگان
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با آزاده و جانباز سرافراز «جواد علی عسکری» به مصاحبه پرداخته است. این آزاده و جانباز سرافراز چنین روایت می‌کند: «هنگامی که مجروح شدم سربازان سودانی برای اینکه از مرگم مطمئن شوند سرم را محکم به زمین می‌کوبیدند.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۵۶۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

همسر شهید «حسن سالاری» نقل می کند: شهید فرد بسیار مهربان و خانواده دوستی بود و مواقعی که از جبهه نزد ما مرخصی می آمدند سعی می کردند که نهایت همکاری را با ما داشته باشند.
کد خبر: ۵۵۶۴۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳

همسر شهید «عین‌الله حامدی» می‌گوید: «گفت: خانم جان! اگه غذایی سر سفره می‌آری، مطمئن شو که همسایه‌ات گرسنه نباشه، حتی اگه شده یک نون رو هم با اون‌ها نصف کن.»
کد خبر: ۵۵۶۴۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳

خاطرات شفاهی جانبازان دفاع مقدس؛
جانباز 70 درصد «عزت الله شریفی» در خاطرات ی از دوران دفاع مقدس گفت: «ما در طول دفاع مقدس بسیار شهید داده‌ایم، از بسیجیان جان برکف تا سپاهیان همیشه قهرمان و ارتش همیشه پیروز، تا این کشور امنیت خود را به دست آورد و دست هیچ متجاوزی به میهن اسلامی ما نرسد.»
کد خبر: ۵۵۶۴۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

خاطرات شفاهی جانبازان دفاع مقدس؛
جانباز 70 درصد «سعید فرهادی هزاوه» در خاطرات ی از دوران دفاع مقدس بیان کرد: «مردم در آن دوران از نان شب خود به جبهه‌‎ها می‌دادند و همه از هر آنچه که داشتند برای کمک به جبهه دریغ نمی‌کردند و همه با هم وحدت داشتند.»
کد خبر: ۵۵۶۴۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷