فرزندم با ولایت باش
به گزارش نوید شاهد گیلان، شهید مدافع حرم «محمد اتابه» از پاسداران لشکر ۱۶ قدس گیلان است که به صورت داوطلبانه راهی جبهه سوریه شد. شهید اتابه متولد سال ۱۳۶۶، اهل گورابزرمیخ شهرستان صومعهسرا و ساکن رشت بوده است. وی اولین شهید مدافع حرم شهرستان صومعهسرا میباشد.
از این شهید بزرگوار یک پسر نه ساله به نام امیرحسین به یادگار مانده است. شهید محمد اتابه در نهمین روز از آبان ماه سال ۱۳۹۵ در جریان نبرد در منطقه آکادمی نظامی شهر حلب که توسط نیروهای متحد گروههای تروریستی تکفیری مورد حمله واقع شده بود به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
در ادامه این مطلب بخشهایی از متن وصیتنامه شهید اتابه آماده شده است که تقدیم حضورتان میگردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی، ولی الله
با تقدیم درود و سلام به محضر مقدس حضرت، ولی عصر ارواحنا فدا و نایب بزرگوار و عزیزش خورشید تابان امید محرومان، پدر یتیمان، جاندهنده به این تنهای بیجان امام خامنهای و درود و سلام به شهدا و خانواده گرانقدرشان و بر رزمندگان پرتوان اسلام.
شهادت در قاموس اسلام کاریترین ضربات را بر پیکر ظلم و شرک و الحاد میزند و خواهد زد و تاریخ اسلام این را ثابت کرده است، من نیز در پوست خود نمیگنجم و پاهایم به امر من نمیباشند و خویش را در قفس محبوس میبینم و میخواهم از قفس به درآیم، جنگ در سوریه «جنگ ما» جنگ علیه کفر است و ملت ما باید خودش را آماده هرگونه فداکاری نمایند و در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی جان دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیشپا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام و با خلوص نیت پیدا کنیم.
خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض میکنم و از آن بزرگواران طلب بخشش میکنم وای عزیزان شما حق بزرگی بر گردن من داشتید و باید ببخشید که نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم و جبران آن همه محبتها را بکنم، اما چه کنم که همین مقدار امانت در دست شما بودم و قول میدهم انشاءالله اگر شهید شدم و خداوند این حقیر را جزء شهدا قرار داد حتما شما را شفاعت خواهم کرد و زبان ناقص و قاصرم توانایی تشکر از شما بزرگان را ندارد امیدوارم خداوند متعال صبر و اجر به شما عنایت فرماید. یاد و خاطره مادربزرگ عزیزم گرامی باد.
سخنی با همسر عزیزم و فرزند دلبندم امیرحسین:
همسر گرامی و فداکارم مرا حلال نما و این را بدان که بسیاری از توفیقات معنوی و دنیوی که نصیب من شده همهاش از لطف و دعا و صبر و استقامت تو بود. همانا که گفتهاند مرد در دامن زن به عرض میرود گویای سیما و اعمال و رفتار توست و این را هم میدانم که بهترین تعلیم و تربیت را به فرزندم خواهی آموخت و از تو میخواهم که به تمامی حساب و کتابهای من که از آن کاملاً آگاهی رسیدگی کن انشاءالله به لطف پروردگار حقی بر گردن من در این دنیا نباشد و باقی نماند.
همسر عزیز و فداکارم بارها برایت گفتهام که در تمام لحظات زندگیام خصوصاً پیادهروی اربعین و حرم اربابم اباعبدالله الحسین و حضرت عباس برایت دعا کردهام که انشاءالله بهترین سعادتهای دنیوی و اخروی نصیبت گردد و باز در این سفر پر از عشق و معرفت در جوار حرم پر از رحمت و معرفت حضرت زینب و حضرت رقیه برایت دعا میکنم که در این لحظههای تنهایی و در آن عالم محشر با بهترین و عزیزترین زنان عالم هستی که همنام توست و مادر همه ماهاست که انشاءالله من هم در لحظه مرگم به دیدارشان نائل شوم همنشین باشی و در روز قیامت از تو شفاعت نمایند. انشاءالله
پسرم و عزیزدلم امیرحسین جانم، بابایی من:
خیلی دوستت دارم زیبایی نگاهت و چشمانت هیچگاه فراموشم نمیشود. پسرم بابا رفت که حضرت زینب تنها نماند. خانم زینب در کربلا تنها ماند و در کربلا ماها نبودیم، ولی حالا چی، اکنون کربلای دیگر آغاز شده اگر من بازم جا بمانم در آن روز حساب در برابر مولایم و پروردگارم و معبودم چگونه سر بالا بگیرم، آن هم با دستی خالی و بدون توشه …
امیدوارم انشاءالله در این راه توشهای باشد برایم در آن روز حسرت و شرمندگی …
فرزندم امیرحسین بابا تا میتوانی به مادرت محبت کن و به او توجه نما و از حرفها و رفتارها و کردارش پند بگیر و آنگونه رفتار کن که خداوند دوست دارد و میپذیرد و تابع ولایت باش که انسان بیولایت پوچ است و توشهای به همراه ندارد. به نماز و واجباتت توجه کن و بدان همیشه و همهجا خدا حاضر و ناظر بر اعمالت هست، برایم دعا کن و بدان که من هم برایت دعا میکنم.