پیکر بیجانی که سالها زیر آفتاب سوزان جامانده بود!
پس از طی دوران کودکی، مقطع ابتدایی و سپس راهنمایی را در مدرسه محل خود گذراند و پس از آن، وارد دبیرستان گوراب شد و در رشتهی اقتصاد به ادامهی تحصیل پرداخت. این شهید بزرگوار به خاطر فعالیتهای بیش از حد انقلابی و اجتماعی، موفق به اتمام دوره متوسطه نگردید و فقط تا قبولی سال سوم نظری پیش رفت. پس از پیروزی انقلاب، به عضویت پایگاه مقاومت بسیج و همچنین انجمن اسلامی محل درآمد و فی سبیل الله در این نهاد به خدمت پرداخت. در سال ۱۳۶۰ با عدهای از برادران بسیجی، جهت دیدن دوره آموزش نظامی، به رامسر اعزام شد و پس از مدتی به زادگاهش بازگشت و به تعلیم آموزش نظامی جوانان همت گماشت.
در سال ۱۳۶۲ به عضویت رسمی سپاه فومن درآمد و تا پایان سال ۱۳۶۴، اغلب ماموریتهای سپاه به او محول میشد. در آن ایام، به عنوان مسئول اکیپی از نیروهای مخصوص سپاه، برای ضربه زدن به گروهکهای ضدانقلاب داخلی، در کمین دشمن قرار گرفت، مجروح گردید و مدتی را در بیمارستان باختران و تهران بسر برد. با جراحتی که به دست او وارد آمده بود و پزشکان نیز ایشان را به استراحت بسیار توصیه کرده بودند، وی با همان وضعیت، فعالیت در سپاه را ترجیح داد و در اعزامنیروهای سپاه رشت مشغول به کار گردید. پس از مدتی به فومن منتقل شد و در واحد بسیج بهعنوان مسئول بسیج اقشار، مشغول فعالیت شد و بعد از چندی، به عنوان مسئول ستاد مقاومت بسیجدهستان گوراب پس به فعالیت پرداخت.
با این همه، روزبهروز بیقراریش برای رفتن به جبهه افزونتر میگشت و سرانجام با جلب رضایتمسئولین وقت سپاه، در پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۶۲ همراه راهیان کاروان کربلای ۴، عازم جبههگردید. در جبهه وارد یکی از پیشتازترین گردانهای لشکر به نام «میثم» شد و در گروهی به نام «ضربت» مسئولیتی به او واگذار گردید.
در سال ۱۳۶۳ تصمیم به ازدواج گرفت که ثمره آن یک فرزند پسر میباشد. شهید محمدپناه نام پسرش را «سجاد» گذاشت و همواره آرزوی میکرد تا با تربیت صحیح او، فرزندی صالح و تقوا باشد. در آخرین مرخصیاش که به دیدار فرزند و انتخاب نام برای او همراه بود، پس از دوازده روزبه جبهه برگشت و در جبهه از اطرافیان، نام «ابوسجاد» را میشنید.
حدود سه ماه ازاین آخرین مرخصی و دیدار فرزندش گذشت که در دهم شهریور ۱۳۶۵ در منطقهی حاج عمران در طی عملیات کربلای دو، مفقود گردید و به آرزوی دیرینهاش که شهادت بود رسید. پیکرش سالها در زیر آفتاب سوزان غرب کشور ماند، تا اینکه در مهرماه ۱۳۷۲ شناسایی و به فومن منتقل و در نهایت در شانزدهم همان ماه در زادگاهش به خاک سپرده شد.