میرزا یونس استاد سرایی کیست !؟ + فیلم
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ در تاریخچه مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران، قیام میرزا کوچک خان جنگلی ازجمله نهضتهایی است که با اندیشه اسلامی و ضد استعماری شکل گرفت، امّا با نیرنگ و خیانت کمونیستها به انحراف، تجزیه و نفاق داخلی دچار گشت و نهایتاً همسویی اعلامنشده روسهای بلشویک با رژیم استبدادی قاجار و سپس نظامیگری سرکوبگرانه رضاخان آن را به شکست کشاند.
در کتاب تاریخ معاصر درباره زندگینامه او اینگونه آمده: یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ در سال ۱۲۵۷ ه. ش. در محله قدیمی استادسرا شهر رشت در خانوادهای متوسط چشم به جهان گشود. پدر و مادر وی از خاندان رشوندهای الموت قزوین بودند. وی سنین آغاز عمر را در مدرسه حاجی حسن واقع در صالحآباد شهر رشت و مدرسه جامع به آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی گذرانید. پسازآن به قزوین رفته و در مدرسهٔ صالحیه تحصیل دروس حوزوی را ادامه داد و چندی هم در مدرسه محمودیهٔ تهران به همین منظور اقامت گزید.
پایه آموزش حوزوی، میتوانست وی را در سلک یک روحانی تربیت کند، امّا حوادث و انقلابهای کشور مسیر افکارش را تغییر داد و او را به راهی دیگر کشاند. میرزا کوچک خان دارای دو خواهر به نامهای کربلایی خانم و سارا خانم و دو برادر به نامهای میرزا محمدعلیخان و میرزا رحیم خان بود که هر دو بعد از میرزا وفات یافتند.
بنا به گفته اطرافیان، او مردی قویبنیه، زاغچشم و دارای سیمایی متبسم بود و ازنظر اجتماعی مردی باادب، فروتن، خوشبرخورد، مؤمن به اصول اخلاقی، صریحاللهجه، طرفدار عدل و آزادی و حامی مظلومان بود.
نقش وی در انقلاب مشروطه میرزا و دکتر حشمت میرزا در واقعه مشروطیت به انقلابیون پیوست و در فتح قزوین شرکت کرد. او رهبر جنبش جنگل بود و در تاریخ ۱۲۹۳ ه. ش. مبارزه مسلحانه خود بر ضد ارتش خارجی داخل خاک ایران و بریگاد قزاق، (که زیردست افسران روسی تعلیم و تربیتشده بودند) را آغاز کرد.
نهضت جنگل (از رجب ۱۳۳۳ ه. ق برابر با اردیبهشت-خرداد ۱۲۹۴ ه. ش تا دوم ربیعالثانی ۱۳۴۰ برابر با ۱۱ آذر ۱۳۰۰ و سوم دسامبر ۱۹۲۱) که مرحلهای بسیار درخشان از تلاش برای دستیابی به آزادی و استقلال به معنای رهایی از استبداد و ستمهای سیاسی و طبقاتی در درون جامعه ایرانی و رهایی از نفوذ و غارتگری دولتهای استعماری بیگانه بود، ازجمله دید سیاسی و اجتماعی و بهطورکلی جامعهشناسی دنباله نهضت مشروطه به شمار میرود.
میرزا یونس معروف به «میرزا کوچک» در ۱۲۹۸ هـ در رشت متولد شد. در نوجوانی برای تحصیل علوم دینی قدم به مدارس مذهبی گذاشت و مدارج علمی را طی کرد.
در ۱۳۲۶ هـ در گیلان به صفوف آزادیخواهان پیوست و برای مقابله با محمدعلی شاه روانه تهران شد. در ماجرای اولتیماتوم روسیه که منجر به تعطیلی مجلس شد (۱۷ اردیبهشت ۱۲۹۰) میرزا در شمار مخالفان پذیرش اولتیماتوم بود و مدتی نیز بازداشت شد.
در جریان جنگ جهانی اول و در هنگامیکه دستهای از نمایندگان و رجال سیاسی به خاطر وضع بحرانی کشور و حضور نیروهای بیگانه دست به مهاجرت زدند، کوچک خان با گرویدن به اندیشه «اتحاد اسلام» درصدد برآمد تا با راه انداختن تشکیلات نظامی به مبارزه علیه استبداد رضاخانی و سرسپردگیها، پیمانهای ننگین و تحمیلی بیگانگان و مداخلات آنان در امور داخلی کشور بپردازد.
میرزا در تهران اندیشه خود را با رجال دین و سیاست در میان نهاد و به نظرخواهی از آنان پرداخت. گروهی بهضرورت مبارزه مسالمتآمیز تأکید میکردند و مبارزه مسلحانه را نادرست میخواندند و گروهی دیگر نظر میرزا کوچک خان را تأیید میکردند.
سرانجام پس از یک سلسله بحث و گفتگو قرار شد تا در گوشهای از ایران کانونی ثابت، برای مبارزه ایجاد شود. میرزا کوچک خان پسازاین توافق عازم گیلان شد و شروع به تهیه مقدمات قیام کرد؛ اما، چون روسها قبلاً او را از منطقه تبعید کرده بودند، مجبور بود مخفیانه به فعالیت بپردازد.
او در سالهای قبل از به قدرت رسیدن رضاخان، موفق شد هستههای تشکیل نهضت مسلحانه را پیریزی کند. نیروهای اشغالگر روس که در سالهای قبل از انقلاب اکتبر، در سرکوبی این نهضت توفیق چندانی نیافتند، با وقوع انقلاب اکتبر از مناطق شمالی ایران بیرون رفتند و انگلیسیها یکهتاز میدان شده و تقریباً تمامی ایران را زیر سلطه خود درآوردند. آنان میرزا حسن خان وثوقالدوله را به ریاست دولت ایران گماشتند. دولت انگلیس با انعقاد قرارداد معروف ۱۹۱۹ با وثوقالدوله، ایران را تحتالحمایه خود درآورد و کلیه امور مالی، گمرکی و نظامی کشور را به دست گرفت.
پس اتفاق وقایع مختلف میرزا همراه با تنها یار وفادارش، گائوک آلمانی معروف به هوشنگ، جهت رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو که همیشه از میرزا حمایت میکرد، بهطرف کوههای خلخال حرکت کردند، ولی دچار بوران و طوفان گردیده و سرانجام زیر فشار سرما و برف در ۱۱ آذر ۱۳۰۰، هنگامیکه میرزا هوشنگ را به کول گرفته بود، از پای درآمدند.
فردی به نام کَرَم که از خلخال عازم گیلان بود آن دو را در میان برفها دیده و شناخت. پس خبر ماجرا را به روستای نزدیک آنجا رساند. اهالی به آنجا شتافتند و تن یخزده آنها را به روستا آوردند که فایدهای نداشت.
سر میرزا کوچک جنگلی مقبره قدیمی میرزا کوچک جنگلی در رشت خبر درگذشت میرزا، به گوش محمدخان سالار شجاع برادر امیر مقتدر طالش که از بدخواهان میرزا بود، رسید. نامبرده با هماره شماری تفگچی به خانقاه رفت و اهالی را از دفن اجساد منع کرد. سپس دستور داد یکی از طالشهای همراه وی که رضا اشکستانی بود، سر یخزده میرزا را از بدنش جدا کند. محمدخان سپس سر را نزد برادرش امیر مقتدر در ماسال برده و آنگاه به رشت برده و تسلیم فرماندهان نظامی کرد.
سر میرزا کوچک خان را در مجاورت سربازخانه رشت، درجایی که معروف به انبار نفت نوبل است تا مدتها در معرض تماشای مردم قرار داده و سپس خالو قربان که از یاران سابق میرزا و از هواداران سردار سپه بود، سر میرزا را به تهران به نزد سردار سپه فرستاد.
سر میرزا را به دستور سردار سپه در گورستان حسنآباد دفن کردند. بعد یکی از یاران قدیمی میرزا بنام کاس آقا حسام سر میرزا را محرمانه از گورکن تحویل و به رشت برده و در محلی موسوم به سلیمان داراب به خاک سپرد. در شهریور ۱۳۲۰ و هنگام استعفای رضاشاه آزادیخواهان گیلان قصد داشتند جسد بدون سر میرزا را با تشریفات شایسته از خانقاه طالش به رشت حمل کنند، ولی مأموران جلوگیری کردند.
درنتیجه به جهت پیشگیری از برخورد جسد میرزا را بهطور عادی به رشت حمل و در جوار سر دفن کردند. از آن تاریخ هرسال در روز ۱۱ آذر مراسمی در مزار او در سلیمان داراب رشت برگزار میشود.