شهید بابک نوری هریس متولد ۲۱ مهر سال ۱۳۷۱ در شهر رشت، کوچکترین عضو خانواده و دانشجوی ارشد حقوق در دانشگاه تهران بود که پس از اعزام به سوریه در ۲۸ آبان سال ۱۳۹۶ در منطقه بوکمال به فیض شهادت نائل آمد و در یک آذر در شهر رشت با حضور پر شور مردم ولایتمدار و شهیدپرور گیلان تشییع شد.

شهید بابک نوری هریس؛ دانشجوی ارشد حقوق

به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید «بابک نوری هریس» تاریخ بیست و یکم مهر سال ۱۳۷۱ در رشت به دنیا آمد. در تحصیل زرنگ و باهوش بود. علاقه زیادی به گوش دادن خاطرات جبهه پدر داشت و برای یافتن پاسخ سوالات زیاد خود، دفتر خاطرات و آلبوم رزمندگان دفاع مقدس پدر که مملو از عکس شهدای والا مقام دفاع مقدس بود را بار‌ها مرور کرد. در مقطع کارشناسی ارشد رشته حقوق پذیرفته شد، اما لحظه‌ای از فکر دفاع از میهن و حرم حضرت زینب (س) غافل نبود، اخبار سوریه را دنبال می‌کرد، شش ماه پس از ثبت نام در ارتش منتظر ماند تا مجوز رفتنش را اخذ کرد. به ظاهرش اهمیت می‌داد امام به باطنش بیشتر...

سرانجام در روز ۲۸ آبان ماه سال ۱۳۹۶ در منطقه البوکمال سوریه به دست تکفیری‌های داعش به شهادت رسید.

شهید بابک نوری هریس؛ دانشجوی ارشد حقوق

در وصیت نامه این شهید سرافراز اینگونه آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب بابک نوری هریس فرزند محمد، به تو حسادت می‌کنند، تو مکن. تو را تکذیب می‌کنند، آرام باش. تو را می‌ستایند، فریب مخور. تو را نکوهش می‌کنند، شکوه مکن. مردم از تو بد می‌گویند، اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک می‌خوانند، مسرور مباش... آنگاه از ما خواهی بود. حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت از (امام پنجم)

خدایا همیشه خواستم به چیز‌هایی که از آن‌ها آگاه هستم، عمل کنم، ولی در این دنیای فانی به قدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمیدانم لیاقت قرب به خداوند را دارم یا نه؟ خدایا گناه‌های من را ببخش، اشتباهاتم را در رحمت و مغفرت خودت ببخش و تا وقتی‌که مرا نبخشیدی از این دنیا مبر. تا وقتی که راهم راه حق هست مرا بمیران. خدایا کمکم کن تا در راه تو قدم بردارم و در راه تو جان بدهم.

مادرم، جانم به قربان پاهایت که به خاطر دویدن برای به کمال رسیدن فرزندانت آسیب دیده می‌شود، در نبود من اشک‌هایت را سرازیر مکن. من با خدای خود عهدی بسته‌ام که تا مرا نیامرزید، مرا از این دنیا مبرد.

مادرم برای من دعا کن، ولی اشک‌هایت را روان مکن که به خدای من قسم راضی به اشک‌هایت نیستم.

خواهران خوبتر از جانم، من نمی‌دانم وقتی حسین (ع) در صحرای کربلا بود چه عذابی می‌کشید، ولی می‌دانم حس او به زینب (س) چه بوده.

عزیزان من حال دست‌هایی بلند شده و زینب‌هایی غریب و تنها مانده‌اند و حسینی در میدان نیست.

امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینب‌های زمانه و حرم او دفاع کنیم.

برادرانم در نبود من مسئولیت شما سنگین‌تر شده، حال شما عشق و محبت مرا به دیگران باید بدهید؛ زیرا من عاشق خانواده‌ام، اطرافیانم، شهرم، وطنم و... بوده‌ام و شما خود من هستید در جسمی دیگر.

پدرم، تو هم روزی در جبهه حق علیه باطل از زینب‌های مملکت دفاع کردی، شما دعا کن که با دوستان شهیدت محشور شوم.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده