شهید «سیداسماعیل سیرتنیا» برای ادای سهم خود به اسلام و انقلاب مدافع حرم شد
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید «سیداسماعیل سیرتنیا» در تاریخ بیست و سوم تیرماه سال 1357 در رشت دیده به جهان گشود. وی پس از طی مراحل کودکی و نوجوانی در رشته علوم سیاسی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن مشغول به تحصیل شد.
به سبب فعالیتهای فرهنگی و رسانهای شهید سیرتنیا در استان گیلان به او لقب علمدار جبهه فرهنگی گیلان را دادند. وی برای انجام عملیات مستشاری به سوریه رفت و سرانجام 17 آبان سال 94 در نزدیکی حلب سوریه به شهادت رسید.
سیدحسین سیرتنیا، پدر شهید «سیداسماعیل سیرتنیا» با بیان اینکه شهید، پاسدار و عاشق انقلاب بود اظهار داشت: سیداسماعیل از نوجوانی در سپاه ثبت نام کرد و زمانی که شهید شد 21 سال سابقه خدمت در سپاه را داشت.
پدر شهید سیداسماعیل سیرتنیا با اشاره به ارادت این شهید بزرگوار به ولایت فقیه ابراز داشت: شهید سیرتنیا تحت امر مقام معظم رهبری بود و آرزو داشت برود در راه این انقلاب و اسلام جانفشانی کند و در این راه سهمی داشته باشد.
سیرتنیا با بیان اینکه سیداسماعیل عاشق حضرت زینب(س) بود و داوطلبانه برای دفاع از حریم ایشان رفت گفت: او را برای رفتن به سوریه ثبت نام نمیکردند اما آنقدر به دست و پای سرداران سپاه افتاد که بالاخره با اعزامش موافقت کردند.
شهربانو ناراضی، مادر شهید شهید «سیداسماعیل سیرتنیا» با بیان اینکه چند روز بعد از شهادت فرزندم ما به سوریه رفتیم افزود: آنجا بود که دیدیم واقعاً پسرم حق داشت که برای دفاع از حریم حضرت زینب(س) به سوریه بیاید.
مادر شهید سیرتنیا با اشاره به اینکه در سوریه غربت حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) را دیدیم تصریح کرد: دو روز بعد از شهادت اسماعیل، برادرش ابراهیم از ما اجازه گرفت که به سوریه برود و ما نیز به او گفتیم با رفتنش مخالفتی نداریم.
شهربانو ناراضی با بیان اینکه اگر مرد بودم خود نیز به جبهه میرفتم گفت: بعد از شهادت اسماعیل به همسرم گفتم اگر همین الان تو و ابراهیم هم به سوریه بروید با آغوش باز میپذیرم و اگر 6 فرزند هم داشتم همه را به آنجا میفرستادم.
وی با بیان اینکه اسماعیل همیشه به من توصیه میکرد که اگر شهید شدم گریه نکنید تا دشمنان سوء استفاده کنند افزود: برایم افتخار بود که پسرم در راه ائمه به شهادت برسد اما بیم آن را داشتم که به دست داعش نیفتد که خدا را شکر همان طور هم شد.
شهربانو ناراضی اظهار داشت: سیداسماعیل همیشه به من میگفت «اگر شهید شدم با من مثل یک شهید گمنام رفتار کنید و زیاد بر سر خاک من نیایید تا مثل شهدای گمنام باشم» و من هم برای عمل به حرف او خیلی کم بر سر مزار فرزندم میروم.