گذری بر زندگی دانشجوی شهید «سید محمد اسحاقی»
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید «سید محمد اسحاقی» در روزهاى اوجگیرى انقلاب اسلامى، مردانه به مبارزه علیه رژیم مستبد شاه روى آورد. به همین دلیل، یک بار توسط ماموران ساواک دستگیر شد و مورد شکنجه و آزار آنان قرار گرفت. اسحاقى بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، به عضویت سپاه پاسداران رشت درآمد تا بتواند از دستاوردهاى انقلاب محافظت کند. او مسوولیت بسیج سپاه را پذیرفت. چندى بعد، به دفتر سیاسى سپاه تهران منتقل و مشغول کار شد.
شهید اسحاقی در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه گیلان شد و پس از مدتی مامور به خدمت در سپاه منطقه سه که در چالوس مستقر بود اعزام شد. از فحوای کلام وی دانسته میشد که در دفتر سیاسی سپاه منطقه سه خدمت میکند.
وی در طول خدمتش به سبب نوع کار به امور سیاسی و تاریخی علاقمند شد و در این زمینه مطالعات گستردهای داشت و مترصد فرصت برای تحصیل کلاسیک در رشته تاریخ بود تا اینکه در یک ماموریت درون شهری در رشت به همراه « شهید رضا دانا » مورد حمله منافقین قرار گرفت و بر اثر شکستگی پا چند ماهی خانه نشین شد.
در ایام خانه نشینی وی نیز بیفایده نبود چون در این ایام موفق به اخذ دیپلم فرهنگ و ادب به صورت آزاد و سپس با شرکت در آزمون سراسری با کسب رتبه ۲۰۶ وارد رشته تاریخ دانشگاه شهید بهشتی تهران شد.
دلیل انتخاب رشته تاریخ بعدها از وی پرسیده شد و او اهداف بلندی را برای آینده خود و مملکت در نظر داشت که تحقق آن را از این طریق جستجو میکرد و به همین دلیل مشغول آموختن چند زبان خارجی نیز بود.
او همزمان با تحصیل در دانشگاه، مطالعات گستردهای پیرامون ادبیات غرب، پژوهش در مسایل سیاسی داشت مقالات وی در دو روزنامه « اطلاعات » و « کیهان هوایی » به چاپ میرسید.
سایت راسخون در این رابطه مطلبی دارد: او که قلم بسیار زیبایى داشت و تا آن موقع هر از گاهى با نام مستعار در روزنامههاى اطلاعات و کیهان در باب تاریخ و سیاست مقالات علمی چاپ مىکرد، با حضور در عملیاتهاى کربلاى سه و چهار توانست گزارشى مفید و خواندنى در خصوص این عملیات بنویسد.
چاپ مقالات در کیهان، اطلاعات و پاسدار اسلام
همچنین در کتاب هزار چشمه خورشید آمده است: سید محمدعلاوه بر مطالعات گوناگون مقالات زیادی را در زمینههای تاریخی و سیاسی نوشت و در نشریات روز از جمله اطلاعات ، کیهان و پاسدار اسلام به چاپ رساند.
اسحاقی بسیار طالب علم بود و در ثبت تاریخ جنگ و حماسههای بزرگ ایثار مردم ایران زمین نیز نقش بسزایی را ایفا کرد. در طی هفت بار اعزام، سه سال و هشت ماه و هفت روز در جبهه حضوری فعال داشت و گزارش مفصلی از عملیاتهای رمضان ، والفجر۱ و ۲ و ۳ و ۴ و کربلای ۳ و ۴ را با قلم خویش به نگارش درآورد.
از این شهید والامقام کتابی تحتعنوان «نبردالامیه» درسال۱۳۷۱از سوی سپاه پاسداران چاپ و منتشر شد که نتیجهی روایتگریها و نوشتار این شهید گرانقدر است.
دامنه مطالعات وی فقط در زمینه سیاسی نبود بلکه قبل از شهادت وارد وادی عرفان شده بود و همیشه یک کتاب جیبی حافظ را را به همراه داشت.
علاقه به گمنامی
شهید اسحاقی از جمله کسانی بود که کمتر حرف میزد و بیشتر مطالعه و فکر میکرد و هرگز حاضر نبود از سمت و عنوان خود سخنی به میان بیاورد حتی در طول عملیاتها که سه بار مجروح شد حاضر به بازگشت به شهر خود نشد بلکه اعضای خانواده از مجروحیتش مطلع شوند و برای معالجه به تبریز و مشهد اعزام و بار سوم خودش به مسجد سلیمان نزد دائی خود رفت و تا پایان معالجه در این شهرها ماند و این عرفان و علاقه به گمنامی باعث شد تا آخر عمرش کسی، حتی اعضای خانوادهاش از سمت او در سپاه و جبهه و حتی نحوه شهادتش بیاطلاع باشند.
روزی از وی پرسیده شد: تو که همیشه در جبههها حضور داری چرا با لشگر قدس گیلان نمیروی؟ او جواب داد: بچههای لشگر قدس همه آشنا هستند و هر کاری که انجام دهی ممکن است ریا شود ولی با بچههای لشکر امام حسین (علیه السلام) راحتم.
بزرگترین دغدغه وی جنگ تحمیلی بود و با توجه به نوع کار بدون استثنا در شبهای عملیات به اتفاق لشکر امام ۱۴ حسین (علیه السلام) عازم جبهه میشد.
سرانجام در تاریخ بیست و نهم دی ماه 1365 خبر شهادتش در عملیات کربلای ۵ توسط شهید آیت الله احسانبخش به خانواده وی داده شد و شهید سید محمد اسحاقی آنگونه که میخواست به معبود خود پیوست. اثر جراحت بسیار کوچکی در دو نقطه صورت وی یکی بر بالای پیشانی و در محل رستنگاه مو و دیگری در محل سینوس سمت چپ صورت وی وجود داشت.
شهید سید محمد اسحاقی در رشت به همراه ۳۳ شهید دیگر تشییع شد و در اولین نماز جمعه بعد از تشییع، شهید آیت الله احسانبخش، نماینده وقت ولی فقیه در گیلان در خطبههای نماز جمعه از وی به عنوان نخبه سیاسی یادکرد.
در اولین سالگرد شهادتش یکی از همرزمان اصفهانی وی طی مقالهای بسیار لطیف و عمیق و پر مغز در روزنامه کیهان از شهید اسحاقی به عنوان (راوی جنگ) نام برد که گزارشات زیادی از وی برجای مانده و مکان شهادتش را کانالی در منطقه عملیات کربلای ۵ و نحوه شهادتش را نیز بر اثر اصابت ترکشهای بمب خوشهای اعلام کرد.
بعدها برخی از دوستان وی تصویری از احکام شهید اسحاقی را با امضای فرمانده کل سپاه وقت با سمت مشاور سیاسی و نظامی لشگر به دست خانوادهاش رساند و آقای (معین) معاون سیاسی استاندار وقت گیلان نیز در دیدار با خانوادهاش یک جلد کتاب به نام «نبرد الامیه» به دست خانوادهاش داد که این کتاب گزارش جامعی از وضعیت استراتژیک الامیه بود که تماماً توسط شهید سید محمد اسحاقی تهیه و تنظیم شده به چاپ رسیده بود.
شهید اسحاقی اولین و به روایتی تنها خبرنگار شهید گیلان است که حتی در جبهه ها از حرفه خود دست برنداشت و وقایع جنگ تحمیلی را با خون خود نگاشت و بعبارت دیگر، تاریخ نگاری که با خون خود تاریخ جنگ را نگاشت.