گذری بر زندگی شهید «اردشیر عین الله زاده»
يکشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۴
نوید شاهد - دانشجوی شهید «اردشیر عین الله زاده» سال 1337در شهر مرزی آستارا دیده به جهان گشود. او در زمان قبل از انقلاب شكوهمند اسلامی به مبارزه با رژیم طاغوت پرداخت و بعد از آن برای دفاع از وطن به جبهه رفت و سرانجام پس مبارزات بسیار در سال یازدهم اسفند 1362 منطقه ی عملیاتی جفیر (عملیات خیبر) به شهادت رسید.
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید «اردشیر عینالله زاده» در چهارم بهمن سال 1337 در خانوادهای متدین و مذهبی در شهرستان مرزی آستارا دیده به جهان گشود.
او که اولین فرزند خانوادهاش محسوب میشد با تولد خود دنیایی از شادی را به ارمغان آورد و پدر وی کارمند بیمارستان و مادر نیز معلم بود.
اردشیر دوران ابتدایی را در دبستان فارابی آستارا و سه سال دبیرستان را در مدرسه شهید مرصاد و سال آخر را در دبیرستان جاویدان تهران در رشته ریاضی و فیزیک با معدل 19/16 در خرداد سال 57 به پایان رساند.
وی بلافاصله با شرکت در کنکور در رشته فیزیک دانشگاه کاشان پذیرفته شد و به ادامه تحصیل پرداخت و خانواده باتقوای او جز مردم زحمتکش و قانع شهر بودند.
مادرش با الهام از مکتب اسلام در تربیت فرزندش میکوشید و با قرائت قرآن و ادعیه و مناجات او را پرورش میداد و در دوران خفقان رژیم منحوس پهلوی ٬ شهید عینالله زاده به همراه دوستانش از مبارزان فعال سیاسی بود که چندین بار در درگیری با ساواک دستگیر و مورد ضرب و شتم قرارگرفته بود.
او از اهداف بلند و متعالی خود دست نکشیده و در 22 بهمنماه سال 1357 به آرزوی بزرگ خود رسیده و در جشن پیروزی انقلاب لبیکگویان به حضرت امام (ره) و شهدای گرانقدر بر سر آرمانهای خود پافشاری کرده بود.
پس از پایان دوره انقلاب فرهنگی و باز شدن دانشگاهها ٬اردشیر به کاشان بازگشت و در آنجا با عشق به حضرت دوست و برای جلب رضایت خالق بیهمتا و یاریرساندن انقلاب به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در حین خدمت ٬به تحصیل خود نیز ادامه میداد.
عشق به حضرت امام خمینی (ره) و روحانیت اصیل٬ او را بر آن داشت تا در خدمت به مستضعفین کوشا و فعال باشد بهطوریکه برای رسیدن به هدف ٬ پس از مدتی ٬ بهعنوان مسئول واحد فرهنگی تبلیغات کمیته امداد آستارا به این سمت منصوب شد و گام دیگری در پیشبرد اهداف عالیه مکتب اسلام و تعالی فرهنگ اسلامی برداشت.
استقامت٬ بردباری و اعتمادبهنفس در تمام حرکات اردشیر بهوضوح دیده میشد و او که به مسائل اجتماعی٬ سیاسی و رویدادهای حاد جامعه اسلامی آگاهی داشت با شروع فعالیتهای شدید دشمن و تشکیل گروهکها و احزاب مختلف غیر اسلامی خط نفاق را شناخت و در رسوا کردن آنها اقدام کرد.
شهید با گفتگو صحیح ونشان دادن راه انقلاب جوانان فریبخورده را به خط انقلاب کشاند و با ذهن پویا و هوش سرشار به تلاشش ادامه میداد و به دلیل مدیریت صحیح و سطح علمی بالا فرماندهی سپاه پاسداران شهرستان آستارا به وی پیشنهاد شد که او از پذیرفتن آن خودداری کرد.
با شروع جنگ تحمیلی ٬اردشیر از کمیته درخواست اعزام به جبهه را کرد که با مخالفت مسئولین مواجه شد که خود پس از استعفا ٬ راهی جبهههای حق علیه باطل شد.
گروهان یک حضرت ابوالفضل (ع) از تیپ کربلای اهواز٬ اولین مکانی بود که شهید در آن جای گرفت و در سنگر دفاع ٬ به مبارزه با دشمنان داخلی و خارجی پرداخت.
شهید جنگ را تحمیلی و علت شکست نیروهای سپاه اسلام را در ابتدای جنگ فعالیتهای بنیصدر و عمال وابستهاش میدانست و همیشه به برادران دینی خود سفارش میکرد که میدان جنگ را خالی نگذارید.
اردشیر درزمینهٔ خطاطی و نقاشی مهارت خاصی داشت و درزمینهٔ تبلیغات در سطح شهر و ترسیم چهره حضرت امام و شهدا سهم عمدهای در رساندن اهداف بلند اسلامی و دیگر مردم داشت.
او پس از مدتی از جبهه برگشت و آن هنگام که خبر حرکت لشگر امام حسین (ع) را به سمت جبههها شنید٬ سنگ علم را رها کرده و بار دیگر داوطلبانه٬ عازم جبههها شد. اردشیر در سال 1360 جهت پایبندی به فرمانها و دستورات اسلام نسبت به سنت حسنه ازدواج حضرت رسول اکرم (ص) لبیک گفت و پس از ازدواج ٬صاحب فرزند دختری به نام سمیه شد.
رعایت اموال بیتالمال و دستگیری از فقرا و مستضعفین از صفات بارز و جداییناپذیر شهید محسوب میشد و شب قبل از شهادت ٬ شهید عینالله زاد در عالم خواب میبیند که در عملیات مجروح شده و سرش را بر روی زانوی امام حسین (ع) گذاشته و از دست مبارک امام آب مینوشد و صبح آن روز از آب فرات وضو میگیرد و نماز صبح را بهجا میآورد و خوابش را برای دوستانش تعریف میکند.
شهید اردشیر عینالله زاده پرشور، بانشاط و با دلاوری هرچهتمامتر در عملیات خیبر٬ نبرد و مبارزهای تحسینآمیز با دشمنان اسلام مینماید که ناگهان در حین جنگ با کفر در تاریخ 11 اسفند 1362 در منطقه جفیر گلولهای از سوی دشمن به گلوی وی اصابت کرده و او بر زمین میافتد و هنگامیکه دوستانش بالای سرش میرسند او را درحالیکه تبسمی بر لب داشته و انگار سرش را بر روی چیزی قرارگرفته بود و او در همان حالت روحانی به شهادت میرسد و به خیل قافله شهدا میپیوندد.
نظر شما