راز پیامک نریمان و محمد مهدی پیش از شهادت
پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۵۳
حدوداً ساعت سه و ۳۰ دقیقه شب محمدمهدی یک پیام با این مضمون که «سلام حلال کنید که اگر هم نکنید حقتونه» برای همه بچههای کادر فرستاد، او همیشه شوخطبع بود و ما با شوخطبعیهای او انرژی میگرفتیم، به همین دلیل این پیام را زیاد جدی نگرفتیم.
به گزارش نویدشاهدگیلان: این روزها که بیش از هرسال دیگری نگاه جهادگری و ایثارگرانه جوانان برای مبارزه با حریفی منحوس به نام ویروس، از هیچ تلاشی مضایقه نمیکنند، یاد ایثار و مجاهدت و پایمردی جوانان دفاع مقدس میافتیم که چگونه شجاعانه و بدون ترس از کشته شدن در میدانها نبرد جلوی دشمن قدارهکش ایستادگی کرده تا در تاریخ، جنگی باشد که ایران، حتی یک وجب از خاک را به دشمن نداده است.
این روزها علاوه بر کادر زحمتکش درمان که خط مقدم مبارزه با این دشمن بیوجدان که نامش کرونا است، تلاش میکنند، عدهای از جوانان بهصورت جهادی، شبانهروز در کوی و برزن این دیار، دور از هیاهو و بدون ادعا در حال مبارزه، در این صحنه نبرد بودند یاد برخی از جهادگرانی که سالها عشق و محبت را به مردمانشان تقدیم میکردند عجیب خالی است.
آنان که در هر صحنهای همیشه حاضر بودند و بیادعا و دور از هیاهو جان برکفانه تلاش میکردند تا مبادا بیحرمتی و اهانتی مردم و کشور بزرگ ایران اسلامی را تهدید کند آنهایی که جایشان را در این روزهای جهادی خالی میبینیم و امروز در محضر اربابشان سیدالشهدا حاضرند و برای ما دعا میکنند.
همانانی که هشت سال پیش در جبهه فرهنگی در خط مقدم جنگ فرهنگی که دشمن جمهوری اسلامی با همه توان برای این کشور تدارک دیده بود حضورداشته و نام و یادش برای تاریخ گیلان ثبت شد تا همگان بدانند که فرزندان دیارمیرزا، همچون او سرزنده و پیروز، پای در میدانها میگذارند و خوابهای خیالی دشمن ناکارآمد ایران اسلامی را به کابوس تبدیل میکنند.
همانانی که هشت سال پیش دقیقاً در همین روزها دنیا را شایسته ماندن ندانسته و به محضر اربابشان شتافتند و هنگامیکه در تجدید بیعت با شهدای دفاع مقدس در خاکهای نرم و رملهای فکه به جوانآنهم نوع خود رشادتها و جانبازیهای پدرانشان را گوشزد میکردند اما در راه بازگشت از راهِ نور و عشق با عروجی ملکوتی همنشین همان ابرار و یاران خدا شدند و نامشان برای همیشه جزو شهدای گیلان ثبت شد و در کنارشان آرمیدند.
حمیدرضا محمدی، مسؤول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد رشت و از دوستان نزدیک دو شهید بزرگوار به نام، محمدمهدی مقدم و نریمان مژدهی است که بهخوبی اخلاص، ایثارگریها و مجاهدشان در جبهه فرهنگی در آن روزها را به یاد دارد.
اوی میگوید: «یکی از بدترین اتفاقات زندگیام در آن روزها رقم خورد، روزهایی که دو تن از بهترین و تأثیرگذارترین نیروهای فعال فرهنگی استان را از دست دادیم، فعالانی که در آخرین جهادشان در کاروان راهیان نور دانشگاه آزاد اسلامی خوش درخشیدند و خوشنام شدند و به دوستان شهیدشان پیوستند.»
حمیدرضا محمدی از حساسیت و لزوم دقت کار در تشکلات دانشجویی میگوید و مسؤولیت خطیرش در تشکل دانشجویی که همراه بود با فعالیتهای مختلف دانشجویی همراه با دانشجویان فعال و پایکار انقلاب که بهترین روزهای زندگیاش را رقمزده بود.
وی از اصرار محمدمهدی و نریمان برای حضور در کاروان راهیان نور آن روزهای بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد سخن گفت و اصراری که دقیقاً نزدیک حرکت به سمت یادمانها یعنی حدود ۱۰ روز مانده به حرکت صورت گرفت.
«محمدمهدی اصرار داشت تا رضایت دانشجویان را جلب کنند، چراکه تا آن روز کادر مسئولیتها در این اردو بستهشده بود و لیستها همه کامل بود تا اینکه از من خواست تا مسؤولیت رضایت بچههای کادر را خود بر عهده بگیرد و اینگونه هم شد و توانست در کمترین زمان ممکن، بامحبت و صفای همیشگی کادر را راضی کند تا بهعنوان مسؤول تدارکات و پشتیبانی اردو همراه دانشجویان دانشگاه آزاد رشت به اردوی دانشجویی اعزام شود.»
مسؤول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد رشت از حضور خاطره ساز و ماندگار این دو جوان بسیجی شهید سخن گفت، او میگوید: «تیم مستندسازی که از قبل برای حضور در این اردو هماهنگ کرده بودیم چند روز مانده به سفر انصراف دادند و این امر بسیار ما را نگران کرده بود تا اینکه محمدمهدی از نریمان مددی مژدهی که از جوانان هیئتی بود دعوت کرد تا در این سفر به کار رسانهای بپردازد.»
محمدی از خاطرات خوب آن سفر در قم و جمکران و میعادگاه عاشقان با حضور این دو چهره فرهنگی استان برایمان سخن میگوید اما بهیکباره صدایش بغض آلودهشده و چشمانش نیز از فراغ دوستانش پر از اشک شد، آنهم چه رفیقی، جهادی، پرتلاش و بیادعا!
او میگوید، هنگام برگشت در خرمآباد برای شام و استراحت زحمات بیدریغ همه دوستان و خادمان اسکان داشتیم ولی این دو عزیز! جدا از ما همراه با دو تویوتا که در حال حرکت بودند، به حرکت خود ادامه دادند، حدوداً ساعت سه و ۳۰ دقیقه شب محمدمهدی یک پیام با این مضمون که «سلام حلال کنید که اگر هم نکنید حقتونه» برای همه بچههای کادر فرستاد، او همیشه شوخطبع بود و ما با شوخطبعیهای او انرژی میگرفتیم، به همین دلیل این پیام را زیاد جدی نگرفتیم.
«نیم ساعت بعدازاین پیام در بیسیم اسم کد من را اعلام کردند و بعد تلفن پشت تلفن که نهایت یکی از بچهها اعلام کرد، یکی از آن دو تویوتاها در پنج کیلومتری رزن همدان، دچار سانحه شده و همه میگویند که این ماشین ماست» اینها سخنان آقای محمدی از نحوه باخبر شدن از شهادت دو جوان گیلانی است.
محمدی میگوید «ما بلافاصله با اکیپ همراه، با بالاترین سرعت، ۲۰ دقیقهای رسیدیم و دیدیم راننده که سرباز بود با آمبولانس در حال انتقال به بیمارستان است اما هیچ توجهی به دو نفر باقیمانده بر روی زمین که به فاصله ۲۰ متر از هم بودند، نمیکند گویی آن دو نفر دیگر نفس نمیکشیدند و اینگونه شبیه برادر ازدستدادهها، کمرمان شکست و داغ فراقشان هیچگونه آراممان نمیکرد.»
به عقیده مسؤول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد رشت دادن این خبر به مسؤولان دانشجویی استان بسیار سخت بود، «ساعت حوالی پنج صبح بود که با چهار نفر تماس گرفتیم، رئیس دانشگاه وقت، دکتر میرابراهیمی، حاج عباس بایرامی مسئول مجموعه دانشجویی وقت استان و آقای مژدهی مسؤول هیئت نریمان مژدهی و آقای ثقتی مسؤول هیئت روضات محمدمهدی.»
به گفته این یار دو شهید راهیان نور استان، مهدی و نریمان ویژگیهای خاص اخلاقی و جهادی منحصربهفردی داشتند و ۲۸ اسفند هرسال برای یادبود این عزیزان محفلی با ذکر و نام سیدالشهدا (ع) برگزار میشد که امسال به دلیل شرایط مقابله با ویروس کرونا، مراسمی گرفته نشده اما این روزها بیش از هر زمان دیگری یاد و نام این عزیزان، دلتنگمان میکند، چراکه جای این دو عزیز، در فعالیت جهادی این روزها خیلی خالیست و سالگرد شهادتشان عجیب دلتنگمان کرده است.
منبع: فارس
نظر شما