برگی از زندگینامه شهيد سيد حبيب الله شفیعی
چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۰۰
حبيب كه راه خود را يافته بود آرام و قرار نداشت و با تشكيل جلسات توجيهي براي همسايه ها و همكلاسي ها به روشنگري و افشاگري مي پرداخت.
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهيد سيد حبيب الله شفيعي در سال 1338 در يكي از روستاهاي رودسر بنام ديودره چشم به جهامن گشود و در خانواده زحمتكش و مسلمان رشد كرد و به بار نشست اين شهيد هماره از يك استعداد فوق العاده و شاياني بر خوردار بود و با بازيگري در پيس ها و نمايشنامه هاي انقلابي و مردمي در آگاهي بخشيدن به مردم منطقه و بويژه قشر جوان همت مي گماشت اين شهيد علاوه بر فعاليت هاي درسي و انقلاب مسئوليت و سرپرستي مادر و برادر و چند تن خواهر كوچك خود را نيز بر عهده داشت و در تامين معاش آن نيز ساعي و كوشا بود در سال چهارم هنرستان بود كه انقلاب خونبار اسلامي رخ نمود و حبيب كه راه خود را يافته بود آرام و قرار نداشت و با تشكيل جلسات توجيهي براي همسايه ها و همكلاسي ها به روشنگري و افشاگري مي پرداخت و بواسطه اين شور و هيجان فوق العاده انقلابي شهره شهر شد و لذا به عنوان نماينده دانش آموزان رودسر در مبارزات مردمي فعاليت مي كرد .
شهيد شفيعي با اخذ ديپلم هنرستان به تهران آمد و به عضويت سپاه پاسداران تهران برگزيده شد وي علاوه بر مسئوليتي كه در رابطه با واحد پرسنلي سپاه داشت در برنامه هاي فوق العاده هنري سپاه نيز شركت مي كرد . وي اصرار زيادي داشت كه به جبهه برود ولي هر بار بخاطر مسئولستي كه داشت با رفتنش موافقت نميشد تا اينكه در جريان عمليات و الفجر مقدماتي بعنوان خبرنگار تلويزيوني سپاه موفق گرديد كه به آرزوي بزرگش دست يابد ياران شهيد در مورد چگونگي شهادتش چنين مي گويند: شهيد شفيعي ظاهرا ً با ديدن بخون غلطيدن ياران و عزيزان طاقت نمي آورد و ميكرفون را به زمين گذاشته و اسلحه يكي از شهيدان را بر داشته و به قلب دشمن مي تازد و سرانجام همانگونه كه آرزوي چندين ساله اش بود به ملاقات پروردگارش مي شتابد از آن تاريخ تا كنون جسد مطهرش بدست خانواده اش نرسيده است و همسر و فرزند كوچكش (سجاد) و مادر و برادر و خواهرانش همچنان چشم براه و در انتظار رسيدن پيكر پاك و گلگون اويند. راهش گرامي باد و راهش پر رهرو باد .
نظر شما