آشنایی با نامیترین سردار شمال ایران
يکشنبه, ۲۳ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۳
«سردار سرتیپ شهید محمدبیگلو» فرمانده پادگان آموزشی شمال بود که بیش از ۲۶ هزار نفر را برای حضور در جنگ تحمیلی به تنهایی آموزش داد.
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ سردار شهید بیگلو به همراه دیگر دوستانش در مدت یک ماه برای ساختن پادگان
نظامی چالوس و امکانات آموزشی را فراهم میکنند و بهعنوان فرمانده پادگان
آموزشی المهدی (عج) چالوس انتخاب و سه پایگاه آموزشی (ساری، رامسر، منجیل)
نیز زیر نظر ایشان انجام میگرفت و در طول مسئولیت خود با همه مشکلات موجود
در پادگان به آموزش نیروهای اعزامی با جدیت و پشتکاری عظیم خدمت کرد.
با تلاش و همت والای شهید بیگلو خیل عظیمی از نیروهای رزمنده گیلان و مازندران دستپرورده این مربی ارزشمند و متعهد به اسلام و انقلاب و مطیع امر ولایت بود که توانستند در جبهههای غرب و جنوب به مقابله با خصم زبون و دیوصفت وابسته به شرق و غرب برخیزند و از خودشان رشادت و دلاوری و افتخار و نامی نیکو و پایداری به یادگار بگذارند.
سردار شهید محمد بیگلو، این دلاور جوان و رزمنده اسلام انقلاب بااینکه مسئولیت خطیر آموزش نیرو را بر عهده داشت و 26 هزار نفر از نیروهای سپاه و بسیج را تعلیم آموزش نظامی داد، لیکن خود بیقرار حضور مستمر در جبهههای حق علیه باطل بود و نمیتوانست دوری از میدان نبرد و رزم با دشمن بعثی را تحمل کند و بقول خودش دوست داشت در دانشگاهی باشد که در هیچ جای کره زمین پیدا نمیشود» دانشگاهی که انسانهای وارسته درس آئین کشورداری، شجاعت و دلاوری، دفع ستم و حمایت از مظلوم، راه و روش اطاعت از ولی امر مسلمین را به نحو شایسته فرامیگیرند و با عمل خود، به دیگران آموزش میدهند.
در پاوه که جولانگاه سرسپردگان اجانب شده بود و پاسداران اعزامی را مظلومانه در بیمارستان سرمی بریدند و سرها را به دیوار میخ میکردند و پاها و کمر را شکسته و بدنها را بریده و قطع و به آتش میکشیدند، شهید بیگلو مشتاقانه بهسوی پاوه هجرت و در بهار 58 در کنار شهید والامقام دکتر چمران تجربیات تازهای در جنگ کوهستانی آموخت، در عملیات بیتالمقدس شرکت فعال داشت و در جفیر و کوشک شرکت و براثر اصابت ترکش خمپاره زخمی میشود.
سردار رشید اسلام شهید والامقام محمدبیگلو برای قرب الهی و انجاموظیفه اسلامیاش و بهحکم تکلیف در تابستان 61 دختر مومنهای را به عقد خود درآورد و 27 روز پس از ازدواج بهسوی میدانهای رزم و نبرد با دشمنان بعثی شتافت که در تاریخ 24 تیرماه 61 در جبهه شلمچه ندای حق را لبیک گفت و به درجه عظمای شهادت نائل آمد و نام پرآوازه و بلند او در تاریخ رشادتهای مردان رشید و دلاور اسلام و انقلاب گیلان و ایران ثبت شد.
در تاریخ 24 تیر 1361 درحالیکه یا زهرا (س) و یاحسین (ع) و یا ابوالفضل را زمزمه میکرد به شهادت رسید، او علاوه بر مسئولیت محور عملیاتی رمضان در لشکر 25 کربلا، از 1 آذر 1359 به عنوان مسئول واحد آموزش نظامی منطقه 3 کشوری و در هنگام شهادت فرماندهی پادگان آموزشی شهید رجایی منطقه 3 را به عهده داشت.
با تلاش و همت والای شهید بیگلو خیل عظیمی از نیروهای رزمنده گیلان و مازندران دستپرورده این مربی ارزشمند و متعهد به اسلام و انقلاب و مطیع امر ولایت بود که توانستند در جبهههای غرب و جنوب به مقابله با خصم زبون و دیوصفت وابسته به شرق و غرب برخیزند و از خودشان رشادت و دلاوری و افتخار و نامی نیکو و پایداری به یادگار بگذارند.
سردار شهید محمد بیگلو، این دلاور جوان و رزمنده اسلام انقلاب بااینکه مسئولیت خطیر آموزش نیرو را بر عهده داشت و 26 هزار نفر از نیروهای سپاه و بسیج را تعلیم آموزش نظامی داد، لیکن خود بیقرار حضور مستمر در جبهههای حق علیه باطل بود و نمیتوانست دوری از میدان نبرد و رزم با دشمن بعثی را تحمل کند و بقول خودش دوست داشت در دانشگاهی باشد که در هیچ جای کره زمین پیدا نمیشود» دانشگاهی که انسانهای وارسته درس آئین کشورداری، شجاعت و دلاوری، دفع ستم و حمایت از مظلوم، راه و روش اطاعت از ولی امر مسلمین را به نحو شایسته فرامیگیرند و با عمل خود، به دیگران آموزش میدهند.
در پاوه که جولانگاه سرسپردگان اجانب شده بود و پاسداران اعزامی را مظلومانه در بیمارستان سرمی بریدند و سرها را به دیوار میخ میکردند و پاها و کمر را شکسته و بدنها را بریده و قطع و به آتش میکشیدند، شهید بیگلو مشتاقانه بهسوی پاوه هجرت و در بهار 58 در کنار شهید والامقام دکتر چمران تجربیات تازهای در جنگ کوهستانی آموخت، در عملیات بیتالمقدس شرکت فعال داشت و در جفیر و کوشک شرکت و براثر اصابت ترکش خمپاره زخمی میشود.
سردار رشید اسلام شهید والامقام محمدبیگلو برای قرب الهی و انجاموظیفه اسلامیاش و بهحکم تکلیف در تابستان 61 دختر مومنهای را به عقد خود درآورد و 27 روز پس از ازدواج بهسوی میدانهای رزم و نبرد با دشمنان بعثی شتافت که در تاریخ 24 تیرماه 61 در جبهه شلمچه ندای حق را لبیک گفت و به درجه عظمای شهادت نائل آمد و نام پرآوازه و بلند او در تاریخ رشادتهای مردان رشید و دلاور اسلام و انقلاب گیلان و ایران ثبت شد.
در تاریخ 24 تیر 1361 درحالیکه یا زهرا (س) و یاحسین (ع) و یا ابوالفضل را زمزمه میکرد به شهادت رسید، او علاوه بر مسئولیت محور عملیاتی رمضان در لشکر 25 کربلا، از 1 آذر 1359 به عنوان مسئول واحد آموزش نظامی منطقه 3 کشوری و در هنگام شهادت فرماندهی پادگان آموزشی شهید رجایی منطقه 3 را به عهده داشت.
تقی آقایی از همرزمان بیگلو میگوید: هرمز در اغلب جنگهای شهری با منافقین حضوری فعال داشت و بهعنوان نمونه روزی در درگیری که در شهر رشت رخ داد یکی از اراذلواوباش شهر کشته شد، منافقین از این مسئله سوءاستفاده کرده و در میدان پاسداران (پل عراق سابق) حجلهای گذاشتند و با نصب تراکت چنین وانمود کردند که وی (مقتول) مجاهدی از محله (پل عراق) بوده که به دست پاسداران کشتهشده است.
با این زمینهسازی فعالیت خود را گسترش داده و با بیش از هزار نفر اقدام به راهپیمایی بهطرف سپاه پاسداران رشت کردند و خود را تا جلوی مقر سپاه رساندند، آنها قصد داشتند ماجرای حمله و قتلعام پاسداران انقلاب در بندر انزلی را در رشت تکرار کنند.
در این هنگام، هرمز در مقابل آنها ایستاد و گفت: «شما اینجا چهکار دارید؟ آن موضوعی که اتفاق افتاد ربطی به شما ندارد، من بعضی از شمارا میشناسم، شما با او چه نسبتی دارید؟ او خانواده دارد و میتوانند شکایت کنند و به شما ارتباطی ندارد.» سپس ضربالاجلی تعیین کرد و خطاب به آنها گفت: «در این فاصله باید جلوی سپاه را ترک کنید. در غیر این صورت هر مشکلی پیش بیاید پای خود شماست».
بعد از اعلام ضربالاجل وارد سپاه شد و لباس خود را عوض کرد و پوتین و لباس نظامی پوشید و درحالیکه آستینهای خود را بالا میزد و بهطرف آنان رفت. منافقین به خیال اینکه او درتهدیدش جدی نیست همانجا ایستاده بودند. بیگلو به همراه دو نفر از نیروهای سپاه بدون اسلحه و با دستخالی به صفوف آنها حملهور شد و اجتماع آنان را بر هم زد.
پیام سردار شهید: ای پویندگان راه حق و حقیقت، سلام آتشین مرا بپذیرید. من با آگاهی کامل پا به راه الله که همان راه حسین (ع) است گذاشتم و به ندای هل من ناصراً ینصرنی حسین (ع) که از حلقوم مبارک امام امت، این رهبر عظیم الشأن مسلمانان به جهان بیرون آمده است لبیک گفتم.
براداران عزیزم، کینههای شخصی را دور بیندازید و تقوا پیشه کنید، در برخورد با دیگران در کار کردن در خط و مشی زندگی همیشه و در هر حال خدا را ناظر کار خود بدانید، زیرا از اعمال آشکار و پنهان ما آگاه است.
خداوند اعمال ما را زیر نظر دارد و در تمام مواقع به یاد او باشید و ذکر او را به جای آورید که قلب شما آرام می گیرد و شما را از طغیان هواهای نفسانی نجات میدهد.
با این زمینهسازی فعالیت خود را گسترش داده و با بیش از هزار نفر اقدام به راهپیمایی بهطرف سپاه پاسداران رشت کردند و خود را تا جلوی مقر سپاه رساندند، آنها قصد داشتند ماجرای حمله و قتلعام پاسداران انقلاب در بندر انزلی را در رشت تکرار کنند.
در این هنگام، هرمز در مقابل آنها ایستاد و گفت: «شما اینجا چهکار دارید؟ آن موضوعی که اتفاق افتاد ربطی به شما ندارد، من بعضی از شمارا میشناسم، شما با او چه نسبتی دارید؟ او خانواده دارد و میتوانند شکایت کنند و به شما ارتباطی ندارد.» سپس ضربالاجلی تعیین کرد و خطاب به آنها گفت: «در این فاصله باید جلوی سپاه را ترک کنید. در غیر این صورت هر مشکلی پیش بیاید پای خود شماست».
بعد از اعلام ضربالاجل وارد سپاه شد و لباس خود را عوض کرد و پوتین و لباس نظامی پوشید و درحالیکه آستینهای خود را بالا میزد و بهطرف آنان رفت. منافقین به خیال اینکه او درتهدیدش جدی نیست همانجا ایستاده بودند. بیگلو به همراه دو نفر از نیروهای سپاه بدون اسلحه و با دستخالی به صفوف آنها حملهور شد و اجتماع آنان را بر هم زد.
پیام سردار شهید: ای پویندگان راه حق و حقیقت، سلام آتشین مرا بپذیرید. من با آگاهی کامل پا به راه الله که همان راه حسین (ع) است گذاشتم و به ندای هل من ناصراً ینصرنی حسین (ع) که از حلقوم مبارک امام امت، این رهبر عظیم الشأن مسلمانان به جهان بیرون آمده است لبیک گفتم.
براداران عزیزم، کینههای شخصی را دور بیندازید و تقوا پیشه کنید، در برخورد با دیگران در کار کردن در خط و مشی زندگی همیشه و در هر حال خدا را ناظر کار خود بدانید، زیرا از اعمال آشکار و پنهان ما آگاه است.
خداوند اعمال ما را زیر نظر دارد و در تمام مواقع به یاد او باشید و ذکر او را به جای آورید که قلب شما آرام می گیرد و شما را از طغیان هواهای نفسانی نجات میدهد.
نظر شما