مادر جان، شیرت را بر من حلال کن
مادر شهيد نقل میکند در آخرین ديدار پسرم شبي خواب ديدم که فرزندانم لباس مشکي بر تن دارند و عزاداری میکنند چند روز نگذشته بود که به ما خبر دادند پسرم بهروز به شهادت رسيده است مادر شهيد بهروز غفاري میگوید: منبعد از شهادت پسرم بهروز خيلي گريه میکردم و بیتحمل بودم وحدتی از شهادت پسرم نگذشته بود که شبي خواب ديدم در باغي پر از گل و سبز و خرم پسرم بهروز در آنجا حضور دارد و در آن باغ درختان انار زيادي وجود داشت و اين باغ پر از عطر گل و روشنايي هست.
شهيد غفاري که شهيد راه خدا، خاک وطن و کیان ما ملت ايران است در اوایل کودکي چون چراغي فروزان در ميان بچههای هم سن خود درخشيد نهفقط از زبان خانوادهاش بلکه تمامي اهالي اين روستا در اين موضوع اتفاقنظر دارند او در کودکي بسيار مهربان خوشقلب و باگذشت بود اين گفته صحت دقيقي دارد که میگویند شهدا از طرف خداوند انتخاب میشوند و در دوران حيات خود نمونه و برگزیدهاند.
او در زمان حضورش در خط مقدم جبههها نامههای متعددي به خانواده خود ارسال میکرد. انگار خدا به او الهام کرده بود که شهادت نزديک است و ما هميشه به ياد و خاطرهاش در ميان ما زنده است افتخار میکنیم که درراه خدا هدفش را الهي يافت.