شهید «سهراب نژداغی» پس ار هفت سال از شلمچه بازگشت
دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۴۸
شهید سهراب نژداغی او که در قنوت نمازش هزاران ساقی کوثر را در حال پر کردن قدح دلش از انوار رحمت الهی پر شده دیده بود به ملکوت رسید و پیکر پاک و مطهرش هفت سال در دست خونین شلمچه ماند و آنگاه آمد با پاره های آستین در میدان مین، آمد اما پاها و دستهایش را پشت خاکریزهای جبهه جا گذاشت تا سجده گاه ملائک و فرشتگان آسمان گردد.
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید سهراب نژداغی در تاریخ ۱۹اسفند۱۳۶۵ به آرزوی دیرینه اش رسید او که در قنوت نمازش هزاران ساقی کوثر را در حال پر کردن قدح دلش از انوار رحمت الهی پر شده دیده بود به ملکوت رسید.
شهید سهراب نژداغی در تاریخ ۱۴آذر ۱۳۴۱ از دامن پاک مادری مسلمان از سلاله رسول الله کودکی دیده به جهان گذاشت که او را سهراب نام نهادند. سهراب از کودکی با عشق به ابا عبدالله الحسین(ع) پرورش یافت با مادر در عزا خانه های سرور شهیدان شرکت می کرد و راه و رسم جانبازی و دلیری را می آموخت دوران دبستان و راهنمایی را با موفقیت به پایان رساند و وارد دبیرستان شد در این دوران بود که با شرکت در محافل مذهبی بر اندوخته های دینی و علمی اش می افزود و اوضاع و احوال مملکت که در دست مزدوران امریکایی اداره می شد و با ظلم و ستم بر مستضعفین و بویژه علمای بزرگ روا می داشتند آشنایی پیدا می کرد در این جلسات بود که شهید توانست خود را برای مبارزه ای بزرگ با رژیم منحولی پهلوی آماده سازد.
او از نقایص سیرتان و سجاده نشینان مسلخ عشق بود و دلش همواره میل پرواز داشت هنگامیکه ضد انقلاب در غرب کشور بر علیه تمامیت نظام دست به شورش زد شهید تاب ماندن در شهر را نداشت با اینکه در خانواده ای مرفه رشد و نمو پیدا کرده بود اما هرگز تجملات دنیوی او را اسیر خود نکرد و دل به زرق و برق دنیا نبست راهی کردستان قهرمان و آن دیار خونبار گردید و به دفاع از مردم مظلوم آن سامان پرداخت با آغاز جنگ تحمیلی که اینبار دست آمریکای جنایتکار از آستین رژیم بعثی عراق در آمده بود آرام و قرار نداشت پس از پایان دوران سربازی جهت فراگیری علوم دینی به شهر قم: شهر علم و فقاهت: شهر خون و قیام رفت و در حوزه علمیه حضرت محمد(ص) ثبت نام کرد تا بتواند از این راه خدمت بیشتری به اسلام نماید و از سویی از سربازان آقا امام زمان (عج) قرار گیرد.
اما درس و کتاب نیز روح او را آرام نمی کرد و در همان دوران بود که برای نبردی بزرگتر راهی جبهه های جنگ گردید و در عملیاتی در سلیمانیه عراق از ناحیه سر مجروح شد و پس از التیام زخم و درد به حوزه بازگشت و مشغول به تحصیل گردید تا اینکه زمزمه عملیات بزرگ و غرور آفرین کربلای ۵ بگوش رسید البته پیش از مجروح شدن در منطقه عملیاتی سلیمانیه چندین بار نیز به جبهه اعزام گردیده بود. بله او می دانست که شهادت راز قاصدک سرخ رنگ بهشتی است و شهادت را بهترین و زیباترین معامله با خدا می دانست زیرا دل مالامال عشق به معبودش آرام و قرار نداشت شاید بدیدار معشوق رود و بار دگر اینبار با دوست و همرزم همیشگی اش شهید مدامی راهی جبهه گردیدند و در عملیات بزرگ کربلای ۵ شرکت نمود در غروبی دلگیر در تاریخ۱۹اسفند۱۳۶۵ به آرزوی دیرینه اش رسید او که در قنوت نمازش هزاران ساقی کوثر را در حال پر کردن قدح دلش از انوار رحمت الهی پر شده دیده بود به ملکوت رسید و پیکر پاک و مطهرش هفت سال در دست خونین شلمچه ماند و آنگاه آمد با پاره های آستین در میدان مین، آمد اما پاها و دستهایش را پشت خاکریزهای جبهه جا گذاشت تا سجده گاه ملائک و فرشتگان آسمان گردد.
نظر شما