همه را فداي اعتقاد و ايمانم كرده ام
يکشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۹
شهيد حسين نامجو هميشه براي خانواده اش مي گفت: «من فاتحه همه چيز را خوانده ام، از دوستان و فاميل گرفته تا خانواده ام و زن و فرزندان. همه را فداي اعتقاد و ايمانم كرده ام، چون كه مي خواهم در راه الله باشم.»
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهيد حسين نامجو به سال 1329 در يك خانواده مذهبي و زحمتكش در بندر انزلي، غازيان چشم به دنيا گشود. دوران ابتدايي را در مدرسه دولتي سنايي زادگاهش گذراند. از همان طفوليت با اصول و احكام دين مبين اسلام آشنا گشت. اعتقادات پدر و مادر در تربيت حسين كوچك تاثير عميق داشت و او را چون والدينش در به جاي آوردن احكام دين راسخ و استوار ساخت. ايمان و اعتقاد شهيد حسين نامجو تنها به خواندن نماز و گرفتن روزه منحصر نمي شد و چون طعم فقر را چشيده بود هميشه به فكر بيچارگان بود و در حد توانايي از كمك به ديگران دريغ نمي ورزيد و اين كمكها را به صورت غير آشكار انجام مي داد.
دوم فروردين ماه 1357 ازدواج كرد و همان سال كه جريان انقلاب كم كم مي رفت به اوج خود برسد، شهيد حسين نامجو فعالانه بر عليه رژيم خائن پهلوي مبارزه مي كرد. علي رغم اين كه رژيم پهلوي مانع از آن مي شد كه سرچشمه فياض امام به جوانان رسيده و آنان را سيراب كند. زمينه هاي مذهبي خود و خانواده اش باعث شد، از همان شروع انقلاب اين معرفت را نسبت به انقلاب و امام پيدا نمايد و روز به روز اشتياقش بيشتر گردد و از پيشاهنگان اين انقلاب اسلامي باشد.
بعد از پيروزي انقلاب، فعاليتش دور محور تبليغات و كمك رساني به مردم در موارد مختلف در سطح شهر، اطراف و اكناف بندرانزلي مي چرخيد. بالاخره وقايع دردناك مهر ماه 1358 انزلي رخ داد و آن زمان پست راننده آتش نشاني شيلات را به عهده داشت و با پاسداران داخل شيلات نيز همكاري مي نمود و زماني كه يكي از ساختمانهاي اين شركت را منافقين ضد انقلاب به آتش كشيدند، او بانگ خروشان خود را بر عليه آنان سر داد و به رسوا كردن منافقين پرداخت و حتي مورد شماتت سرپرست وقت قسمت خود نيز گرديد، و از خوردن دو سيلي به گونه اش بي نصيب نماند. اما او استوار و محم بر بام ساختمان ايستاد و در حين افشاگري به خاموش كردن آتش پرداخت، بعد از اين وقايع بود كه شهيد حسين نامجو، جوينده راه الله با كار و فعاليت شبانه اش سعي بر آن داشت تا محيط كارش يك ميحط اسلامي باشد. به اين خاطر انجمن اسلامي شيلات را پايه گذاري نمود و روز به روز در گسترش آن و شناساندن اين انجمن فعاليت مي كرد. و در اين راه از هيچ تلاشي روگردان نبود، در واقع او يك راننده ساده نبود. او يك مبلغ اسلامي بود با تمام كيفيتي كه مخصوص به خود داشت و اسباب كارش يك اتومبيل دولتي با يك بلندگو بود و گاهي يك قلم مو و چسب و به همراه تراكت و پوسترهاي مختلف كه بر در و ديوار شهر و روستاها مي چسباند.
زماني با زبان ساده محلي خويش درباره اسلام انقلاب اسلامي تبليغ مي كرد و چون سخنش از دل بر مي خاست، بر دل مي نشست و اين گوشه كوچكي از فعاليت چشمگير او در حمايت از انقلاب اسلامي بود. علي رغم اين فعاليتها در تمام انتخابات از هيچ كمك و فعاليتي دريغ نمي ورزيد و در امر فعاليتهاي ستاد برگزاري حوزه هاي انتخاباتي به هر نحوي كه مثمر ثمر بود. فعاليت داشت. از خصوصيات اخلاقي او همين بس كه بگوييم، ارگ پدرش معلم ديني او بوده و راهنماي او در اين زمينه لكن او معلم اخلاق پدر و خانواده اش. نهم دي ماه 58 صاحب اولين فرزند شد، دختري كه نامش را «طيبه» گذاشتند و در 8 شهريور 60 بود كه خداوند فرزندي پسر به او عطا كرد و به خاطر شيفتگي و عشقي كه به رهبري انقلاب داشت، نام امام (ره) را براي فرزند دومش برگزيد و او را «روح الله» ناميد و از زبان همسر همسنگرش مي شنيديم كه مي گفت: «علي رغم دريافت حقوق ناچيزي كه داشت، قبض اعانه و كمك به جنگ زدگان، سيلزدگان، زلزله زدگان، كمك به بيچارگان را خريداري مي كرد و از اين طرف كرم و سخاوت خود را به طور پنهاني عمل مي نمود» به راستي كه حسين نامجو همانطوري كه ناميده شده بود نامجو بود، و در اين جويندگي چه افتخاري بالاتر از حزب الله و شهادت كه كسب نمود، او يك حزب الله واقعي بود كه با تمام وجود و اخلاص در خدمت حزب الله قرار داشت.
شهيد حسين نامجو هميشه براي خانواده اش مي گفت: «من فاتحه همه چيز را خوانده ام، از دوستان و فاميل گرفته تا خانواده ام و زن و فرزندان. همه را فداي اعتقاد و ايمانم كرده ام، چون كه مي خواهم در راه الله باشم.»
و همسرش چنين ي گويد: «اين اواخر كاري نمي كرد كه به او عادت كنم و كمتر به خانه و خانواده اش مي رسيد و تمام وقتش صرف فعاليتهاي انجمنها و نهادهاي انقلابي مي شد.» ليكن سرانجام عده اي از خدا بي رخبر و منافق، از سياهي شب استفاده كرده و در ساعت 3 بعد از نيمه شب جمعه 60/10/7 در بستر خواب در كنار همسر و فرزندانش مغز سرش را هدف گلوله قرار دادند و او را به شهادت رساندند.
نظر شما