پیروزی و استمرار انقلاب همراهی و اتحاد با رهبری است
چهارشنبه, ۰۷ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۰
شهيد محمد جواد طيبي در تاریخ 3 دی 1342 در شهرستان رودبار دیده به جهان گشود.
به گزارش نویدشاهد گیلان؛ شهيد محمد جواد طيبي در تاریخ 3 دی 1342 در شهرستان رودبار دیده به جهان گشود و پس از دلاوری های فراوان در تاریخ 6 مهر 1365 در تنگه چزابه به درجه رفيع شهادت رسيد.
وصیت نامه شهید محمد جواد طيبي
بسم الله الرحمن الرحيم
انسان وقتي ديده به جهان باز ميكند فقط بفكر بهتر زندگي كردن و آسوده بودن ميباشد ولي اين در مردم ايران بالعكس بود مردمي كه ايثارگري هاي فراواني در طول انقلاب و جنگ از خود بجاي گذاشته اند تقديم انقلابي در ايران روي را بسادگي نميتوان از كنارش گذشت بايد گفت مسئله اصلي و رمزاصلي پيروزي انقلاب در كجا بود انقلاب با رهبريت خوب امام و اتحاد مردم پيش رفت و رژيم پهلوي را که در عرصه خاورميانه به عنوان ژاندارم حساب ميشد از عرصه تاريخ خارج ساختند در اين انقلاب اكثر مردم سهم بسزايي داشتند از كوچك و بزرگ و پير و جوان با همبستگي و كمك يكديگر عرصه را به شاه معدوم تنگ كرده و بناچار باعث فرار او گشتند حال بايد انقلاب ما را با انقلاب ديگر كشورها مقايسه نمود مي بينيم كه در كشورهايي كه انقلاب رخ داد بعد از مدت كوتاهي وابستگي دوباره به ابرقدرتها شروع شد و خود آنها باعث و تجاوز به كشورهاي ديگران شدند. مثلاً انقلاب مردم شوروي كه عليه تزار روي داد در اول انقلاب مردم با هم اتحاد داشتند و باعث شكست تزار و از بين بردن او شدند ولي بعد از چندي كه انقلاب از گردونه خود خارج شد خود شوروي يك ابر قدرت گشت و تجاوز به كشورهاي ديگر آغاز كرد و حال نيز مدت چند سالي است كه در امور داخلي كشور مسلمان افغانستان دست گذاشته و باعث آوارگي آنان گشته اينجور انقلابها چون هدف مشخصي ندارند هيچوقت به پيروزي نهايي خود نميرسند و حال انقلاب خودمان از آنجا كه جمهوري اسلامي درايران رخنه كرد و مردم به جان و دل پذيراي اين جمهوري عدل خدايي شدند و هدفش اين بود كه در برابر تجاوزكاران جهان ايستاده و دست اجانب را از خاك مقدس ايران كوتاه سازند موفق و هنوز هم با هدف مشخصي به پيش ميرود چنين زماني وقتي كشورهايي ببينند كه باعث در خطر افتادن آنها در عرصه جهاني خواهيم گشت دست به هر كاري ميزنند نمونه بارزش كه تحريم اقتصادي را براي ايران شروع كردند ولي اين كور صفتان چشم گيرا نداشتند كه باور كنند چطور مردمي كه در 22 بهمن سال 57 با آنهمه شهامتها و ايثارگريها باعث پيروزي انقلاب گشتند در چنين مواردي ضعف نشان خواهند داد ديگر نمي دانستند كه تمامي مردم ايران تمام سختيها و مشقتها را تحمل خواهند نمود تا اين انقلاب به پيروزي نهايي خود كه همانا اجرا نمودن اسلام واقعي ميباشد پيش رود ولي دشمنان اسلام و ايران كار را به همين حد منتهي نكردند و جنگ را با فرستادن صدام نوكر دربست ابرقدرتها به ايران تحمل نمودند به يك باره جنگ شروع شد و ارتش بعث صدام چند شهر ايران را گرفتند و پيش خود فكر ميكردند كه بعد از انقلاب ديگر ايران از لحاظ جنگي آن كارايي قديم را ندارند ولي ديگر در فكر اين نبودند كه مردم ايران سلاحي محكم تر و بهتر از هر سلاح جنگي دارند كه همانا ايمان به خدا و اسلام است و با همين سلاح توانستند تا اين مدت مقاومت كنند و باعث شكست رژيم بعث گردند وقتي جنگ شروع شد سيل خروشان مردم با امر امام به جبهه شروع شده و به يك باره جبهه مملو از نيرو براي مقابله با دشمن آماده گشتند و دشمن وقتي چنين ديد دست به هر كاري زد و آخرش بعد از اينهمه جنايت صحبت از صلح ميكند با اينكه در اين جنگ كشور ما تنها بود ولي رژيم صدام را تمام ابرقدرتها و دشمنان اسلام و ايران حمايت مي كردند باز نتوانستند در مقابل اسلام كه دين حق بر باطل ميباشد مقاومت كنند و تن به اين كار ميدادند كه همانا صحبت از صلح ميكردند و ايران نيز فقط صحبت اصليش اين بود كه تجاوز گر بايد به اعمال خود برسد اين وجود من كه به عنوان يك رزمنده لباس مقدس را به تن نموده قبل از اينكه به جبهه نيامده بودم فقط از رسانه هاي گروهي خبر پيش رفتن جنگ را به نفع اسلام به گوشم ميرسيد و با چشم خود ايثارگريهاي رزمندگان را در مقابل حزب بعث نمي ديدم و وقتي نوبت خودم شد با شور و هيجان خاصي آماده جبهه شدم و يك خاطره شيرين خود را كه قبل از رسيدن به جبهه و خط اصلي برايم رخ داد و هيچوقت اين را فراموش نخواهم كرد به روي كاغذ مي آورم كه شايد براي شما خوانندگان نيز درس بزرگي در زندگي باشد.
در راه عزيمت به جبهه به يك شهر شهيدپرور رسيديم كه چند لحظه اي در آنجا استراحت نمودم وارد يك كلبه حقيرانه گشتيم و در آنجا با يك جوان برخورد كرديم كه درد در تمام وجودش ديده ميشد وقتي شروع به سخن گفتن كرد دل هر انساني به درد مي آمد ميگفت در بمباران شهرمان سيزده نفر از خانواده خود را از دست دادم ولي با اين مانند شير مردي بود كه اصلا در فكر اين نبود كه خود را نجات داد هميشه به ما متذكر مي شد كه بايد انتقام اين مردم بي گناه را از دشمنان اسلام بگيريم و اين مرد مبارز هميشه درباره ايثارگريهاي مردمش صحبت مي كرد و مي گفت كه چگونه در مقابل اين دشمنان از خدا بي خبر مقابله نمودند و اين در اول بار براي من بهترين چيز بود ديديم كه چگونه رژيم بعث جنايت خود را در مقابل مردم بي گناه مرتكب گشته و با اين امر براي مقابله با دشمن رهايي جبهه حق عليه باطل گشتم پس از مردم پشت جبهه ميخواهم كه بدانند با داشتن اينگونه افراد در جبهه هيچوقت ساكت نخواهيم نشست و خلاصه امر باعث پيروزي جمهوري اسلامي برعليه رژيم بعث عراق خواهيم گشت و در آخر در وصف امام عزيز پير جماران چند سطري خواهم نوشت كه اميدوارم مورد قبول امام قرار گيرد.
انّ الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفاكانهم بنيان مرصوص
انّ الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفاكانهم بنيان مرصوص
نظر شما