زندگینامه شهید رحمان غلامرضازاده یوسفی
شنبه, ۰۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۲۷
شهید رحمان غلامرضا زاده یوسفی در سحرگاه ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۲ و در منطقه حاج عمران به فیض عظیم شهادت نائل آمد و آسمانی شد.
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید رحمان غلامرضا زاده یوسفی در تاریخ ۲۵ آذر سال ۱۳۴۸ در خانوادهای مؤمن و مذهبی در بخش لشت نشاء شهرستان رشت دیده به جهان گشود.
خانواده و اطرافیان رحمان از همان سنین کودکی از میزان هوش، کنجکاوی و استعداد بالای خبردار شدند زیرا همیشه علاقهمند بود که با اشخاص بزرگتر از خود معاشرت کند.
او درباره آنچه در پیرامونش میگذشت و بهخصوص درباره خدا سؤالهای بسیاری از بزرگترها میکرد و ازجمله سؤالهایی که از ذهن کودکانهاش تراوش میکرد، خدا چه شکلی است؟ چرا او را نمیبینیم؟ و کجا میتوانیم او را ببینیم؟ بود و تا جواب قانعکنندهای نمیشنید دستبردار نبود.
رحمان دوران دبستان را با موفقیت هر چه تمامتر پشت سر گذاشت و وارد دوران راهنمایی شد و در خرداد سال ۱۳۶۰ بعد از اخذ کارنامۀ قبولی سال اول راهنمایی، شروع به خواندن کتابهای سال دوم راهنمایی کرد و در شهریور سال ۱۳۶۰ کارنامۀ قبولی سال دوم راهنمایی را هم کسب کرد.
وی در مهر سال ۱۳۶۰ به کلاس سوم راهنمایی قدم گذاشت و ازآنجاکه علاقۀ زیادی به انجام کارهای فنی داشت بعد از اتمام دوران راهنمایی در هنرستان فنی شهید چمران رشت در رشتۀ اتومکانیک ادامه تحصیل داد.
او از همان دوران نوجوانی پای بند نماز، روزه و جستجو و تحقیق درباره مسائل عقیدتی بود. همواره خوشاخلاق و مهربان و در برخورد با مردم گشادهرو و صمیمی بود.
رحمان اعتمادبهنفس عجیبی داشت و هیچ امری را برای خود دشوار و غیرقابلحل نمیدانست و در طول عمر کوتاه اما پربار و بهیادماندنیاش همیشه در کمک به دیگران پیشقدم بود.
رحمان برای پول و مادیات ارزشی قائل نبود و بعد از پیروزی انقلاب بهخصوص پس از ورود به هنرستان در کنار تحصیل به عضویت پایگاه مقاومت بسیج شهید علی حسینی مسجد جامع لشت نشاء درآمد و با بسیج منطقه لشت نشاء و سپاه پاسداران رشت در تماس و ارتباط نزدیک داشت.
رحمان قرآن مجید را با صوت زیبا و دلنشین تلاوت میکرد و از منتظران و ارادتمندان حضرت مهدی (عج) بود و به غزل و اشعار عرفانی علاقه داشت و خود نیز گاهی شعر میگفت و اشعارش بیشتر در زمینه معرفت خدا و فنای در ذات حق و ائمه اطهار بود.
او از مدتها قبل فکر رفتن به جبهههای نبرد حق علیه باطل در اعماق جانش ریشه دوانیده بود و سرانجام در سال ۱۳۶۵ تصمیم نهاییاش را گرفت و درحالیکه امتحانات وی در ۳۱ خرداد به اتمام رسیده بود و بیش از ۱۱ روز در کنار خانواده نبود در روز ۱۲ تیر مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) با راهیان کربلای پنج استان گیلان عازم جبهههای غرب شد.
وی در قسمت تسلیحات تیپ ویژه قدس مأمور رساندن اسلحه و مهمات به رزمندگان اسلام شد و جهت مأموریت ۱۷ روز به منطقه عملیاتی عراق رفت و نیز برای چند روزی به جبهههای جنوب انتقال داده شد و در طول ۵۸ روزی که در جبهههای نبرد مشغول خدمت و انجاموظیفه بود اصلاً به مرخصی نیامد.
شهید رحمان غلامرضا زاده یوسفی پس از رشادتهای فراوان در جبهههای نبرد حق علیه باطل سرانجام در سحرگاه ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۲ و در منطقه حاج عمران به فیض عظیم شهادت نائل آمد و آسمانی شد.
پیکر پاک و مطهر شهید رحمان غلامرضازاده یوسفی در روز ۱۷ شهریور ۱۳۶۵ به همراه ۹ تن از شهدای گرانقدر عملیات کربلای ۲ پس از تشییع باشکوه مردم شهرستان رشت در گلزار شهدای لشت نشاء آرام گرفت.
خانواده و اطرافیان رحمان از همان سنین کودکی از میزان هوش، کنجکاوی و استعداد بالای خبردار شدند زیرا همیشه علاقهمند بود که با اشخاص بزرگتر از خود معاشرت کند.
او درباره آنچه در پیرامونش میگذشت و بهخصوص درباره خدا سؤالهای بسیاری از بزرگترها میکرد و ازجمله سؤالهایی که از ذهن کودکانهاش تراوش میکرد، خدا چه شکلی است؟ چرا او را نمیبینیم؟ و کجا میتوانیم او را ببینیم؟ بود و تا جواب قانعکنندهای نمیشنید دستبردار نبود.
رحمان دوران دبستان را با موفقیت هر چه تمامتر پشت سر گذاشت و وارد دوران راهنمایی شد و در خرداد سال ۱۳۶۰ بعد از اخذ کارنامۀ قبولی سال اول راهنمایی، شروع به خواندن کتابهای سال دوم راهنمایی کرد و در شهریور سال ۱۳۶۰ کارنامۀ قبولی سال دوم راهنمایی را هم کسب کرد.
وی در مهر سال ۱۳۶۰ به کلاس سوم راهنمایی قدم گذاشت و ازآنجاکه علاقۀ زیادی به انجام کارهای فنی داشت بعد از اتمام دوران راهنمایی در هنرستان فنی شهید چمران رشت در رشتۀ اتومکانیک ادامه تحصیل داد.
او از همان دوران نوجوانی پای بند نماز، روزه و جستجو و تحقیق درباره مسائل عقیدتی بود. همواره خوشاخلاق و مهربان و در برخورد با مردم گشادهرو و صمیمی بود.
رحمان اعتمادبهنفس عجیبی داشت و هیچ امری را برای خود دشوار و غیرقابلحل نمیدانست و در طول عمر کوتاه اما پربار و بهیادماندنیاش همیشه در کمک به دیگران پیشقدم بود.
رحمان برای پول و مادیات ارزشی قائل نبود و بعد از پیروزی انقلاب بهخصوص پس از ورود به هنرستان در کنار تحصیل به عضویت پایگاه مقاومت بسیج شهید علی حسینی مسجد جامع لشت نشاء درآمد و با بسیج منطقه لشت نشاء و سپاه پاسداران رشت در تماس و ارتباط نزدیک داشت.
رحمان قرآن مجید را با صوت زیبا و دلنشین تلاوت میکرد و از منتظران و ارادتمندان حضرت مهدی (عج) بود و به غزل و اشعار عرفانی علاقه داشت و خود نیز گاهی شعر میگفت و اشعارش بیشتر در زمینه معرفت خدا و فنای در ذات حق و ائمه اطهار بود.
او از مدتها قبل فکر رفتن به جبهههای نبرد حق علیه باطل در اعماق جانش ریشه دوانیده بود و سرانجام در سال ۱۳۶۵ تصمیم نهاییاش را گرفت و درحالیکه امتحانات وی در ۳۱ خرداد به اتمام رسیده بود و بیش از ۱۱ روز در کنار خانواده نبود در روز ۱۲ تیر مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) با راهیان کربلای پنج استان گیلان عازم جبهههای غرب شد.
وی در قسمت تسلیحات تیپ ویژه قدس مأمور رساندن اسلحه و مهمات به رزمندگان اسلام شد و جهت مأموریت ۱۷ روز به منطقه عملیاتی عراق رفت و نیز برای چند روزی به جبهههای جنوب انتقال داده شد و در طول ۵۸ روزی که در جبهههای نبرد مشغول خدمت و انجاموظیفه بود اصلاً به مرخصی نیامد.
شهید رحمان غلامرضا زاده یوسفی پس از رشادتهای فراوان در جبهههای نبرد حق علیه باطل سرانجام در سحرگاه ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۲ و در منطقه حاج عمران به فیض عظیم شهادت نائل آمد و آسمانی شد.
پیکر پاک و مطهر شهید رحمان غلامرضازاده یوسفی در روز ۱۷ شهریور ۱۳۶۵ به همراه ۹ تن از شهدای گرانقدر عملیات کربلای ۲ پس از تشییع باشکوه مردم شهرستان رشت در گلزار شهدای لشت نشاء آرام گرفت.
نظر شما