پیرو اسلام و ولایت باشید
چهارشنبه, ۲۷ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۱
شهید محمد پور طاعتی از سوی واحد بسیج سپاه فومن به مناطق جنگی غرب کشور اعزام شد و همچنان به مبارزه با متجاوزین ادامه داد، تا اینکه سرانجام در چهارم فروردین 1367، ایام هجرانش به پایان رسید و به وصال معبود خویش نایل آمد.
به گزارش نویدشاهدگیلان؛ معلم بسیجی شهید محمد پورطاعتی فومنی فرزند شادروان تقی پور طاعتی به سال 1345 در فومن دیده به جهان گشود. شش ساله بود که وجود نازنین پدر را از دست داد و از آن پس در دامن مادری مهربان و زحمتکش، ایام را سپری نمود. مادر برای درآمد خانواده و تأمین معاش، خیاطی میکرد و محمد در چنین خانوادهای رشد نمود و در کنار سختیهای زندگی، به کسب علم اشتیاق فراوان نشان داد و پس از وارد شدن به مدرسه، دورهمتوسطه را در سال 1363 در رشتهی علوم تجربی به پایان رسانید و در سال 1364 موفق شد که وارد دانشگاه شهید مدنی قم گردیده و در رشتهی اللهیات ادامه تحصیل دهد.
پس از پیروزی انقلاب که مصادف با سن نوجوانی محمد و پیدایش گروهکهای ضدانقلابی بود، او در راستای اهداف مقدس اسلام و پیشبرد دستورات رهبر انقلاب، به مبارزه برخاست و در این راه،مورد تهدید و حتی ضرب و شتم قرار گرفت. از جمله فعالیتهای او در این ایام، میتوان به شرکت در مجالس و مراسم مذهبی و کلاسهای قرآن و انجمنهای اسلامی و همچنین نهاد بسیج فومن وشفت اشاره داشت.
در تابستان سال 1360 بود که راهی جبهه و شهر سنندج گردید و پس از آن، به مناطقی چون: مریوان و سردشت اعزام شد. در ششم اسفندماه 1365 در عملیات مسلم بنعقیل در گردان مالک، براثر ترکشهای فراوان، یک پای او مجروح گردید و با این همه، برای رفتن به جبهه بیتابی میکرد و با اینکه در چندین مرحله، مجروح شده بود باز هم دست از مبارزه برنداشت.
برای آخرین بار، از سوی واحد بسیج سپاه فومن به مناطق جنگی غرب کشور اعزام شد و همچنان به مبارزه با متجاوزین ادامه داد، تا اینکه سرانجام در چهارم فروردین 1367، ایام هجرانش به پایان رسید و به وصال معبود خویش نایل آمد.
این شهید که در عملیات والفجر 10 در حین پاتک دشمن بعثی، مفقود شده بود، آنقدر زیر آفتابسوزان خرمال عراق (بانی بلوک)، چون مولایش امام حسین علیه السلام قرار گرفت، تا اینکه غیر از استخوانهای سوخته و یک پلاک، چیزی از وی بر جای نماند و پس از گذشت هشتسال، بهزادگاهش بازگردانده شد و در گلزار شهدای فومن، هم آغوش خاک گردید.
قسمتی از وصیتنامهی این شهید آمده است: «... برادران و خواهران من، سعی کنید که پوینده راه اولیاء و پیرو اسلام و ولایت باشید و در زمان حال، پیرو رهبر عظیمالشان امام خمینی باشید. نکند در برابر مشکلات، خسته و ملول شوید که در راه خدا، خستگی معنا ندارد. ما باید شکر گذارخداوند تبارک و تعالی باشیم که ما را از زیر دست استبداد، ظلم، فساد و تباهی رهانید و هم اکنون زیر پرچم اسلام، زندگی میکنیم...».
«... خدارا فراموش نکنید که حاضر و ناظر است و بر بندگان خود، بینهایت رئوف و مهربان است. عدالت وتقوا را در رابطه با خود و دوستان و همسایگان و همکیشان و غیرهمکیشان رعایت کنید...».
پس از پیروزی انقلاب که مصادف با سن نوجوانی محمد و پیدایش گروهکهای ضدانقلابی بود، او در راستای اهداف مقدس اسلام و پیشبرد دستورات رهبر انقلاب، به مبارزه برخاست و در این راه،مورد تهدید و حتی ضرب و شتم قرار گرفت. از جمله فعالیتهای او در این ایام، میتوان به شرکت در مجالس و مراسم مذهبی و کلاسهای قرآن و انجمنهای اسلامی و همچنین نهاد بسیج فومن وشفت اشاره داشت.
در تابستان سال 1360 بود که راهی جبهه و شهر سنندج گردید و پس از آن، به مناطقی چون: مریوان و سردشت اعزام شد. در ششم اسفندماه 1365 در عملیات مسلم بنعقیل در گردان مالک، براثر ترکشهای فراوان، یک پای او مجروح گردید و با این همه، برای رفتن به جبهه بیتابی میکرد و با اینکه در چندین مرحله، مجروح شده بود باز هم دست از مبارزه برنداشت.
برای آخرین بار، از سوی واحد بسیج سپاه فومن به مناطق جنگی غرب کشور اعزام شد و همچنان به مبارزه با متجاوزین ادامه داد، تا اینکه سرانجام در چهارم فروردین 1367، ایام هجرانش به پایان رسید و به وصال معبود خویش نایل آمد.
این شهید که در عملیات والفجر 10 در حین پاتک دشمن بعثی، مفقود شده بود، آنقدر زیر آفتابسوزان خرمال عراق (بانی بلوک)، چون مولایش امام حسین علیه السلام قرار گرفت، تا اینکه غیر از استخوانهای سوخته و یک پلاک، چیزی از وی بر جای نماند و پس از گذشت هشتسال، بهزادگاهش بازگردانده شد و در گلزار شهدای فومن، هم آغوش خاک گردید.
قسمتی از وصیتنامهی این شهید آمده است: «... برادران و خواهران من، سعی کنید که پوینده راه اولیاء و پیرو اسلام و ولایت باشید و در زمان حال، پیرو رهبر عظیمالشان امام خمینی باشید. نکند در برابر مشکلات، خسته و ملول شوید که در راه خدا، خستگی معنا ندارد. ما باید شکر گذارخداوند تبارک و تعالی باشیم که ما را از زیر دست استبداد، ظلم، فساد و تباهی رهانید و هم اکنون زیر پرچم اسلام، زندگی میکنیم...».
«... خدارا فراموش نکنید که حاضر و ناظر است و بر بندگان خود، بینهایت رئوف و مهربان است. عدالت وتقوا را در رابطه با خود و دوستان و همسایگان و همکیشان و غیرهمکیشان رعایت کنید...».
نظر شما