شهید عین‌الله نظربین که عنوان شهید را قبل از شهادت، بر خود نهاده بود سرانجام در تاریخ 15 مهر 1367 در منطقه عملیاتی شلمچه مجروح شد و بعد از بستری در بیمارستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد و آسمانی شد.
به گزارش نویدشاهدگیلان شهید عین‌الله نظربین فرزند قربانعلی در دوم مرداد ۱۳۴۷ در یک خانواده مؤمن و مذهبی در روستای توسه شهرستان شفت دیده به جهان گشود.

وی دوران کودکی را با شور کودکان در دل روستا همگام با هم‌سن‌وسال‌های خود طی کرد و با شروع دوران ابتدایی تحصیل وارد مدرسه ابتدایی شد.

او با توجه به اینکه استعداد ویژه‌ای برای تحصیل داشت تا مقطع دیپلم ادامه داد و علاقه بسیار زیادی به تحصیل در مراحل بالاتر داشت و همگام با درس و تحصیل در مدرسه به کارهای اجتماعی و فرهنگی نیز می‌پرداخت.

عین‌الله در پایگاه و مساجد محل خود فعالیت ویژه‌ای می‌کرد و به روایت مادرش در دوران انقلاب که محل پایگاه نداشت شهید عین‌الله مکانی را از کاه و گل درست کرده بود به‌عنوان پایگاه و عکس امام را به آن چسبانده بود و به همراه دوستان خود وقت خود را در آن می‌گذراندند.

وی با توجه به سن کمی که در زمان انقلاب داشت، عاشق امام و انقلاب بود و در تظاهرات انقلابی شرکت می‌کرد و در تهیه و پخش پوسترهای امام، کمک ویژه‌ای می‌کرد.

او بعد از دیپلم و یک‌مرتبه شرکت در کنکور به دلیل اینکه کشور نیاز به سرباز داشت خود را شایسته دید که به خدمت سربازی برود و در جبهه نیز فعالیت داشته باشد.

عین‌الله فردی خوش‌رو و خوش‌برخورد بود و در احترام گذاشتن به بزرگ‌ترها حیاء ویژه‌ای داشت و عنوان شهید را در قبل از شهادت، بر خود نهاده بود.

شهید عین‌الله نظربین سرانجام در تاریخ 15 مهر 1367 بعد از چند ماه که به خدمت رفته بود در شلمچه مجروح شد و بعد از بستری در بیمارستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد و آسمانی شد.

وصیت‌نامه شهید عین‌الله نظربین:
یا ایهاالّذین آمنواستعینوا بالصّبر والصّلوه انّ الله مع الصابرین و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا یشعرون (بقره 152 و 153)

ای کسانی که ایمان آوردیده اید (برای رسیدن به سعادت) از صبر و نماز یاری بجویید به‌راستی خداوند با صابران است و کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید بلکه زنده‌اند ولی این موضوع را شما درک نمی‌کنید.

این‌جانب عین‌الله نظربین فرزند قربانعلی ساکن روستای توسه سیاهمزگی اکنون‌که بعد از 12 سال تحصیل راهی نبرد نور علیه ظلمت می‌شوم، وصیت خود به شرح زیر اعلام می‌کنم.

بنده به‌عنوان یک فرد مسئول در جامعه اسلامی ایران و به‌عنوان این‌که بتوانم حقوقی را که شهدا و خانواده‌هایشان بر گردنم دارند ادا بکنم و جهت دفاع از حیثیت و ناموس و شرف و آب‌وخاک و مرزوبوم کشور همیشه جاوید و پایدار اسلامی ایران، در مصاف نور علیه ظلمت شده‌ام تا بتوانم انتقام خون شهیدان و جنایات دیگر کافران صهیونیست که بر سر ناموس مردم مناطق جنگی آورده‌اند را بگیرم و هر انسانی در انجام دادن کاری یا عملی هدف و آیتی دارد تا هدفی نداشته باشد، هرگز به سر مقصد نهایی نخواهد رسید، هدفم نابودی استکبار و دشمن خون‌خوار مسلمان جهان یعنی نابودی استکبار است.

برادر و خواهر ایرانی بیایید همگی با دست در دست هم دادن همدیگر و اتحاد مسلمانی خویش بیایید علیه دشمنان اسلام یاری بکنیم تا نسل آینده کشور قهرمان‌پرور ما که هرروزش عاشورا است و هر نقطه‌اش کربلا را در آینده‌ای نزدیک، بتواند آزادتر زندگی بکند و از هرگونه بلا و تجاوز، به این مرزوبوم مصون باشد تا بتواند اسلام راستین را در سطح جهان گسترش بدهند البته با قیام همیشه پایدار حضرت مهدی (عج) و امیدوارم با رهبری معصومانه امام خمینی بت‌شکن زمان در عصر تاریخ تمام ملّت ایران عدل و راستی را پیشه خود سازند تا دیگران این را برای خود سرمشق قرار دهند و خدا سوگند یاد می‌کنم کسی که در عرصه‌های نبرد خون جوانان معصوم ریخته شده را می‌بیند، هرگز از پای نخواهد نشست و تا آخرین قطره خون خود دفاع خواهد کرد و باید بدانید که این خون‌های ریخته شده بی‌اثر نیست بلکه این خون‌ها مانند آبی است که نهال نوپای اسلام و انقلاب اسلامی ایران را آبیاری خواهد ساخت و انشا الله به یاری خداوند سبحان و کمک بسیج شدن مردم همیشه درصحنه ایران در سراسر گیتی گسترش خواهد یافت.

(سخنی چند با پدر بزرگوارم)

پدر عزیز و مهربانم گرچه می‌دانم شما از بدو تولد برای من زحمت‌کشیده‌اید تا مرا به این درجه رسانده‌اید و من از همان دوران کودکی برای شما سربار بوده‌ام و فعلاً هم هستم و تابه‌حال نتوانسته‌ام کوچک‌ترین باری را از دوش شما بردارم و کوچک‌ترین کمکی به شما نکرده‌ام ولی از شما خواهش می‌کنم که همچون کوهی مقاوم در مقابل دشمنان اسلام صبر و پایداری را پیشه خودسازید و استوار در برابر آن‌ها بایستید و برای من اصلاً ناراحت نباشید و اگر می‌خواهید برای من گریه بکنید، من این کار را دوست ندارم و عوض من برای امام حسین (ع) و اسیری فرزندان او و شهادت یاران او و سربریده‌ خود امام حسین (ع) گریه بکنید که تا جهان است نام او جاویدان است و اگر در امر و دستورات شما کوتاهی کرده‌ام و بعضی‌اوقات از فرمان شما سرپیچی کرده‌ام مرا عفو نمایید تا انشا الله هم من و هم خدا از شما راضی و خشنود باشد.

امّا مادر محزون و مهربان که جان داده‌ای مرا قربان مهربانی و لطف و صفای تو که همیشه برای من نگران بوده‌ای و برای شما نیز همیشه مزاحمت فراهم کرده‌ام و تابه‌حال نتوانسته‌ام کوچک‌ترین مشکلی را برای شما برطرف سازم. چقدر شب‌ها به خاطر من نخوابیده‌ای و نیز نتوانسته به خاطر بزرگ کردن ما لحظه‌ای آرام داشته باشی، لذا خواهش و تمنّای من این است که همچون زینب وار در مقابل دشمنان چون کوهی استوار بایستی و برای من ناراحت نباشی و گریه نکنی چون من اگر خدا بخواهد با یاران امام حسین (ع) در جهان آخرت هستم و یادی از زینب (س) در روز عاشورا در سرزمین کربلا بکنیم.

خواهران مهربان، من از شما راضی هستم و خدا هم باید راضی باشد. حجاب اسلامی را رعایت بکنید و با کلیه کارهای ناشایستی که در جامعه امکان دارد صورت بگیرد در ستیز باشید.

برادر مهربانم، اگر موقعیت ایجاد کرد بیایید تفنگ سربازی اسلام را بردارید و جهت دفاع از اسلام و مسلمین و آن‌ها مبارزه بکنید.

خداحافظ و خدانگه‌دار.

بار خدایا، ما را آنی به خودمان وا‌نگذار، رزمندگان اسلام را پیروز بگردان، دشمنان اسلام نیست و نابود بفرما، پرچم پرافتخار ایران اسلامی را در سراسر گیتی برافراشته دار، بار خدایا ببخش از ما گناهان ما را و زشتی‌های ما را بپوشان و ما را با نیکان و صالحان بمیران.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده