شهيدسید موسي سيد آموزنده بهترين راه را شهادت مي دانست
دوشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۷
شهید سید موسی سید آموزنده در دهم آبان سال چهل و سه در روستای گوراب پس از توابع شهرستان فومن دیده به جهان گشود. و در سن بیست و دو سالگی در جزیره مجنون در تاریخ 5 اردیبهشت سال هزارو سیصد و شصت و پنج به شهادت رسید.
به گزارش نویدشاهد گیلان شهيد سید موسي سيد آموزنده دانشجوي رشته صنايع اتوموبيل شهرستان فومن ( 1343-1365) تعطيلات پايان ترم شروع شد و شهيد آموزنده نيز به منزل آمد و چند روزي در کنارمان ماند.
دور از چشم پدر ومادر ، وصيّت نامه اي تنظيم کرد و به خواهرش که همسر شهيد بود سپرد و به او گفت ، اگرشهيد شدم آن را به خانواده ام بدهيد . روزي که قرار بود از ما جدا شده و ظاهراً به دانشگاه برود ، چند بار اين جمله را تکرار کرد که پدر و مادر ، حلالم کنيد و از من راضي باشيد . او ، هرگز نخواست کسي از هجرتش مطّلع شود و بهترين راه را شهادت مي دانست.
با شهيد آموزنده چندين بار درخواست ملاقات داشتم. يكي از ملاقاتها بدين شرح است:
بنده درب منزل ايشان را زده خواهر ايشان كه همسر شهيد بودند درب را باز كرده در آن واحد برادر ايشان (شهيد آموزنده) با لباس زيبا آمدند. بنده متعجب شدم يعني چه شما مگر شهيد نشده ايد ما براي شما مراسم سوم, هفتم برگزار كرده ايم شهيد آموزنده خنديدند و گفتند شما خيال مي كنيد كه من مرده ام , من نمرده ام , من زنده هستم صحبتهاي ايشان مرا به ياد آيه شريفه :
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله...
جلب كرد كه شهدا را مرده مپنداريد بلكه زنده هستند و نزد خداي خويش روزي مي خورند انشاءالله كه بتوانيم پويندگان حقيقي راه شهدا باشيم.
دور از چشم پدر ومادر ، وصيّت نامه اي تنظيم کرد و به خواهرش که همسر شهيد بود سپرد و به او گفت ، اگرشهيد شدم آن را به خانواده ام بدهيد . روزي که قرار بود از ما جدا شده و ظاهراً به دانشگاه برود ، چند بار اين جمله را تکرار کرد که پدر و مادر ، حلالم کنيد و از من راضي باشيد . او ، هرگز نخواست کسي از هجرتش مطّلع شود و بهترين راه را شهادت مي دانست.
با شهيد آموزنده چندين بار درخواست ملاقات داشتم. يكي از ملاقاتها بدين شرح است:
بنده درب منزل ايشان را زده خواهر ايشان كه همسر شهيد بودند درب را باز كرده در آن واحد برادر ايشان (شهيد آموزنده) با لباس زيبا آمدند. بنده متعجب شدم يعني چه شما مگر شهيد نشده ايد ما براي شما مراسم سوم, هفتم برگزار كرده ايم شهيد آموزنده خنديدند و گفتند شما خيال مي كنيد كه من مرده ام , من نمرده ام , من زنده هستم صحبتهاي ايشان مرا به ياد آيه شريفه :
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله...
جلب كرد كه شهدا را مرده مپنداريد بلكه زنده هستند و نزد خداي خويش روزي مي خورند انشاءالله كه بتوانيم پويندگان حقيقي راه شهدا باشيم.
نظر شما