زندگينامه شهيدي از تبار حسين گروهبان يکم شهيد محمد رضا احمدي
شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۳۵
شهيد دريک خانواده روستايي بدنيا آمد،خانواده اش به سختي امرارمعاش ميکرد واونيز براثروضع بدمالي خانواده راهي ارتش شد وبه درجه گروهبانيکمي رسيد،همزمان با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ميهن اسلامي ايران اوجهت جنگ به جبهه حق عليه باطل به آبادان گسيل شد وپس ازنبردهاي زياد هنگام عبورازرودخانه بهمن شير براثرآتش توپخانه مزدوران بعثي به درجه رفيه شهادت نائل آمد.
نویدشاهدگیلان: محمد جان چگونه زندگينامه ات را مي توانم بنويسم که نزد تو شرمنده نباشم تو رنج هاي بسياري کشيدي براي دفاع از ستمديدگان ديده فرو بستي .آن نگاه مهربانت را چگونه مي توان از ياد برد.
چون فردي باهوش و زرنگ بود در شنا و رانندگي و تير اندازي اول شد و براي ماموريت به آبادان رفت و درآنجا مشغول خدمت شد.ئلي هميشه به فکر خانواده رنجيده خود بود.و مي گفت مادرم تو هم براي من مادري کردي و هم پدري .چگونه مي توانم محبت هاي بي کرانت را جبران کنم .
تو رنج بسياري کشيدي.من مي خواهم کمي از زحمت هايت را جبران کنم .شهيد محمد احمدي فردي بود معتقد به اسلام و انقلاب و ولايت فقيه.وقتي که صدام مزدور به ايران حمله کرد او اولين نامه اي که نوشته اين بود :که مادر نگران نباش ما پيروزيم چون اسلام پيروز است شهيد محمد احمدي چهار ماه تمام در جبهه بود و هميشه آماده به خدمت در راه اسلام و پاسداري از ميهن خويش بود.حتي مرخصي خود را به دوستانش مي داد و در جبهه مي ماند تا به به مقام شهادت رسيد.
آري پيراهن سربازي و پاسداري زرهي آهنين است که دست فداکاري و مليت آن را بر اندام جوانمردان فعال مي پوشند.ابن جامعه فاخر در زندگي لباس شرافت و پس از مرگ حرير بهشت خواهد بود.محمد و محمد ها اين گلگون کفن نان را که مي بينيد در راه دين به خون خودرنگين شده اند.در اين جهان نام و افتخار و در آن جهان در فردوس برين خانه خواهند نمود.
نظر شما