شهيد ايرج کشاورز و مقاومت جانانه تا آخرین نفس در مقابل ضد انقلاب
دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۵۷
شهيد ايرج کشاورز در تاريخ 1368/5/10در يکي از روستاهاي منطقه سقز مورد حمله ضدانقلاب داخلي وابسته به بيگانگان قرار مي گيرند و تعدادي از دوستان او شهيد و 11 نفر ديگر به اسارت ضدانقلاب در مي آيند و شهيد ايرج کشاورز به همراه يکي از دوستان تا آخرين گلوله به مقاومت مي پردازند.
نویدشاهدگیلان: شهيد ايرج کشاورز در تاريخ 1347/12/20 در روستاي سنگان طارم سفلي در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود. تولد اولين فرزند پسر شور و ذوق فراواني در خانواده ايجاد کرده بود.
پدر زحمتکش او جهت تأمين معاش زندگي به هر دري ميزد تا زمينه ي خوشبختي را فراهم نمايد به همين جهت در سال 1354 به شهر لوشان هجرت مي نمايد و خود مشغول کار در معدن زغال سنگ سنگرود مي شود. و شهيد ايرج هم در همان سال تحصيلات خود را در دبستان دهخداي لوشان شروع مي نمايد. اگرچه تحمل هزينه ي خانواده ي 10 نفره بسيار مشکل است ولي آقاي محمود کشاورز به اميد فرداي بهتر سعي و تلاش فراواني دارد. پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 روح ايمان و مقاومت را در دل هاي پاک دوباره زنده مي کند و شهيد ايرج کشاورز هم به همراه خانواده در همه ي فعاليت هاي انقلابي شرکت مي نمايد.
او پسر ارشد خانواده و محبوب همه است. اخلاق و رفتار بسيار مؤدبانه اي دارد و از همان کودکي بسيار پرجنب و جوش و شلوغ مي باشد. ولي در غين حال بسيار مؤدب و سر به زير دارد.
به خاطر کمک به خانواده مدتي را در يک مغازه باطري سازي مشغول به کار مي گردد. وقتي سن سربازي او فرا مي رسد او خيلي سريع خود را به يکي از يگان هاي اعزام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي معرفي و به عنوان پاسدار وظيفه در قسمت امدادگري سپاه مشغول خدمت مي گردد و به صورت داوطلبانه به سوي جبهه هاي جنگ مي شتابد. و در منطقه سقز کردستان مشغول به مبارزه مي شود. او 24 ماه خدمت شجاعانه ي خود را در مناطق جنگي گذرانده بود.
با توجه به اينکه محل خدمت او در مقر پادگان بود ولي از دوستانش مي خواهد که در گشت زني منطقه شرکت نمايد.
به همين جهت در تاريخ 1368/5/10در يکي از روستاهاي منطقه سقز مورد حمله ضدانقلاب داخلي وابسته به بيگانگان قرار مي گيرند و تعدادي از دوستان او شهيد و 11 نفر ديگر به اسارت ضدانقلاب در مي آيند و شهيد ايرج کشاورز به همراه يکي از دوستان تا آخرين گلوله به مقاومت مي پردازند. در همين حال وقتي دوست همسنگرش از او مي خواهد که بيا فرار کنيم ابراز مي دارد که من آنها را مشغول مي کنم و تو فرار کن و همين طور هم مي شود. دوست همسنگر او موفق به نجات مي گردد ولي شهيد ايرج مورد اصابت تير قناسه ي تک تيراندازهاي دشمن قرار مي گيرد و آخرين شهيد آن گروه محسوب مي شود.
نظر شما
