شهيد عليرضا قاسمي نژاد: مرگ سرخ را سعادت، و زندگي با ظلمت را ننگ مي پنداشت
دوشنبه, ۰۲ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۱۰
قسمتي از نامه شهيد: چيزي رادر پيش خود مي بينم که از بدو تولدم انتظارش را کشيده ام و آن لقاء ا... است
نویدشاهدگیلان: شهيد عليرضا قاسمي زاده در سال 1346 در ميان خانواده اي مسلمان و معتقد به اسلام به دنيا آمد او در دامن پاک ما دري مسلمان و پدر مهربان و زحمتکش پرورش يافت.
شهيد مخالف سرسخت منافقين و ضد انقلابيون بود در کارهاي فني ذوق و استعداد زيادي داشت مخصوصا به رشته برق و سيم کشي ساختمان خيلي علاقه داشت او شبها در پايگاه نگهباني ميداد هنگامي که جنگ تحميلي شروع ميشود هميشه مشتاق رفتن به جبهه بود اما به علت کمي سن به او اجازه نمي دادند و شهيد از اين موضوع خيلي ناراحت بود اخلاق خوبي داشت هميشه خنده بر لبانش بود شهيد دوران آموزشي بسيج را ديده بود اما از طريق بسيج نتوانست به جبهه برود لذا تصميم مي گيرد که از طريق هلال احمر بعنوان امدادگر برود او با چند تن از دوستان يک دوره کوتاه امدادگري را ديدند و روانه جبهه شدند محل خدمتشان در سنندج بود شهيد مي گفت اگر به کردستان رفت انتقام خون جوانان ما را از ضد انقلابيون خواهيم گرفت او عاشق امام بود و به اسلام عشق مي ورزيد نهايت راه خود را ديدار حق مي دانست و مرگ سرخ را سعادت و زندگي با ظلمت را ننگ مي پنداشت.
شهيد از افراد فعال پايگاه محل خود بود و در قسمت تبليغات علاقه زيادي داشت او تنها فرزند پسر خانواده اش بود مادرش او را عصا دست خود در پيري مي دانست . وقتي که مشاهده کرد اسلام اکنون به اين عصاهاي پيري خود نياز بيشتري دارد خودش با دست خود پسرش را لباس رزم پوشيد و روانه جبهه کرد هنوز مدت زيادي در جبهه نمانده بود که عمليات والفجر 2 شروع گرديد و او چون امدادگر بود عازم نبرد گرديد تا مجروحين را مداوا کند بعد از چند روز از عمليات خود به آنچه که مي خواست رسيد يعني شهادت در تاريخ 1/ 5/ 62 بر اثر ترکش خمپاره به فيض عظيم شهادت نائل گرديد و به ديدار حق که آرزويش بود رسيد . خداوند روحشان را با ارواح طيبه شهداء بدر و کربلاي حسين محشور گرداند.
قسمتي از نامه شهيد: چيزي رادر پيش خود مي بينم که از بدو تولدم انتظارش را کشيده ام و آن لقاء ا... است
ما براي رفتن به جبهه مشکلات زيادي را تحمل کرديم اما اينرا بدانيم که خيلي آسان و راحت بر مي گرديم زيرا ما را با جعبه (تابوت) مي آورند.
نظر شما