زندگينامه شهيد جبّار بلوکي در عمليّات شياکو، مريوان، فتح المبين و بيت المقدّس
يکشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۲۷
شهيد جبّار بلوکي در عمليّات شياکو - مريوان - فتح المبين و بيت المقدّس شرکت داشت. و هر بار بر اثر ترکش خمپاره زخم هايش بر سينه و پا و ... ايجاد شده بود، اما او باز هم به جبهه مي رفت تا اينکه در 61/2/24 در حمله ي بيت المقدّس بزرگ در جُفير، شهيد راه حقّ و حقيقت شد.
نویدشاهدگیلان: پاسدار رشيد اسلام، جبّار بلوکي، برادر شهيد فيّاض بلوکي در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود. تحصيلات او در حد ابتدايي بود و به دليل مشکلات موجود در خانواده از ادامه ي تحصيل بازماند. جبّار از سال 55 فعّاليّت خود را مخفيانه عليه شاه شروع نمود و شب و روز با ديگر برادرانش مشغول پخش اعلاميه و پوستر و نوشتن شعار بر روي ديوارها بود. بعد از پيروزي انقلاب نيز با گروهک منافقان به مبارزه مي پرداخت. زماني که صدّام حسين جنگ را بر ما تحميل نمود، او به جبهه هاي نور عليه ظلمت رفت و با آن ها به مبارزه پرداخت.
در عمليّات شياکو - مريوان - فتح المبين و بيت المقدّس شرکت داشت. و هر بار بر اثر ترکش خمپاره زخم هايش بر سينه و پا و ... ايجاد شده بود، اما او باز هم به جبهه مي رفت تا اينکه در 61/2/24 در حمله ي بيت المقدّس بزرگ در جُفير، شهيد راه حقّ و حقيقت شد.
قسمتي از وصاياي شهيد:
بارخدايا شکرت مي گويم که تا اين لحظه امام عزيزمان را در پناه خودت حفظ نمودي و مکر و حيله ي توطئه گران را يکي پس از ديگري خنثي و نابود کردي.
درود بر مادران عزيزي که به فرياد حق طلبانه ي حسين زمان، خميني عزيز لبّيک گفتند و فرزندان خود را به جبهه فرستادند تا با يزيديان زمان مبارزه کنند.
مادرم، اين چهارمين بار است که به جبهه آمدم. اگر شهيد شدم، انتظار دارم دستان مهربانت را به سوي آسمان دراز کني و از خدا بخواهي که اين هديه اي ناقابل را از تو قبول کند.
پدر عزيزم، سعي کن چون حضرت ايوب از امتحان الهي سربلند به در آيي و صبور باشي. و از تنها ترين خواهرم انتظار دارم زينبي زندگي کند.
قسمتي از وصاياي شهيد:
بارخدايا شکرت مي گويم که تا اين لحظه امام عزيزمان را در پناه خودت حفظ نمودي و مکر و حيله ي توطئه گران را يکي پس از ديگري خنثي و نابود کردي.
درود بر مادران عزيزي که به فرياد حق طلبانه ي حسين زمان، خميني عزيز لبّيک گفتند و فرزندان خود را به جبهه فرستادند تا با يزيديان زمان مبارزه کنند.
مادرم، اين چهارمين بار است که به جبهه آمدم. اگر شهيد شدم، انتظار دارم دستان مهربانت را به سوي آسمان دراز کني و از خدا بخواهي که اين هديه اي ناقابل را از تو قبول کند.
پدر عزيزم، سعي کن چون حضرت ايوب از امتحان الهي سربلند به در آيي و صبور باشي. و از تنها ترين خواهرم انتظار دارم زينبي زندگي کند.
نظر شما