زندگينامه شهيد علي صبوري از بدو تولد تا زمان شهادت
دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۵۵
شهيد علي صبوري متولد 1345 در شهر آستانه اشرفيه بدنيا آمد نام پدر، مهدي و مادرشان سيد بانو بوده ايشان دوران کودکي خود را در همين شهر گذراند و از آنجايي که علاقه فراواني به درس وتحصيل داشت با جديت وتلاش فراوان تحصيلات ابتدايي خود را نزد معلمان با تجربه اش آموخت. ايشان در سال هاي آغاز جنگ همراه با تحصيل به فراگيري فنون جنگي از جمله خنثي کردن مين پرداختند بيشتر عمليات ها کار خنثي کردن مين را انجام دادند تا اينکه روزي ايشان در شهر شلمچه در تاريخ 1362/2/11 در حالي که مشغول ديده باني بودند تيري به جان مبارکشان اثابت نمودند وسبب گرديد تا به بالاترين آرزوي خود يعني لقاي پروردگار برسند.
نویدشاهدگیلان: شهيد علي صبوري متولد 1345 در شهر آستانه اشرفيه بدنيا آمد نام پدر، مهدي و مادرشان سيد بانو بوده ايشان دوران کودکي خود را در همين شهر گذراند و از آنجايي که علاقه فراواني به درس وتحصيل داشت با جديت وتلاش فراوان تحصيلات ابتدايي خود را نزد معلمان با تجربه اش آموخت.
ايشان از همان دوران کودکي رابطه صميمانه اش با پدر و مادر گراميشان داشتند به همين خاطر سعي مي کردند هميشه در بيشتر کارها با آنها همکاري داشته وپدر ومادشان از او راضي باشند و به آنها احترام مي گذاشتند در همان دوران هر وقت که فراغ از درس و تحصيل مي شدند و کار کشاورزي به پدرشان کمک مي کردند و يکي از خصوصيات بارز ايشان تلاش و پشتکار فراوان در کارها وکنجکاوي در بيشتر زمينه ها بو وهمين عامل بعدها باعث شد تا پيشرفت هايي در زندگي را از آن خود کنند. در دوران نوجواني، تحصيلاتشان را در مدرسه اسجودي گذراند ودر کنار تحصيلات به ورزش علاقه خاصي داشتند به همين خاطر تواستند تجربياتي نيز در رشته کارته کسب نمايند.
در اين دوران بيشتر وقتشان صرف فراگيري اصول مذهبي وديني شد وباعث گرديد تا ايشان يک ذهنيتي روشن در مورد اين اسلام و مذهب وشريعتي را که پذيرفته اند را پيدا کنند. وهمچنين به فراگيري قرآن، کتاب آسماني دين اسلام پرداختند وبا تفکر و تأمل در زمينه معاني قرآن بيشتر با محتويات اين کتاب واصل دين ومذهبي را کخ پذيرفته اند آشنا گرديدند. دوران نوجواني ايشان نقطه آغاز پيدايش انديشه ملکوتي شان بود.علاوه بر آموزش هاي پدر و مادرشان در زمينه دين و مذهب اسلام اوضاع وشرايطي که در آن مي زيستند همگي از جمله عواملي بودند که باعث شد تا از جان گذشتن به خاطر وطن و ملت ايراني را ملکه انديشه خود کنند وحفظ از دين و شريعت اسلامي و حفظ آب و خاک ايران وجان ومال، ناموس ايراني را برخود ترجيح دهند واين هدف را از اصلي ترين اهداف خود قرار دهند و تا جان در بدن دارند براي رسيدن به ان از هيچ تلاشي دريغ ندارند.
ايشان خيلي روي مثله حجاب تأکيد داشتند و همواره اين مسئله را به خواهرانشان گوشزد مي نمودند ومي گفتند که مسئوليت سنگيني در قبال تربيت فرزندانشان دارند وهمچنين خيلي مقيد به نماز سروقت بودند به طوري که وقتي شب هايي که در بسيج مشغول فعاليت بودند و تا صبح را آنجا مي گذراندند وقتي اذان صبح را مي زند ايشان به خانه براي بيدار کردن خواهران و پدر و مادرشان مي آمدند تا همگي نماز را سر وقت به جا آورند و همين طور رو استفاده نکردن از اموال بيت المال تأکيد داشتند وقتي که جنگ تحميلي عراق عليه ايران آغاز گرديد ايشان تازه وارد مرحله جواني زندگي شده بودند وبه خاطر آن ايمان وعقيده قويي که داشتند از همان ابتدا بصورت داوطلبانه وارد بسيج شده ومي خداستند به هرگونه اي که شده در اين جنگ شرکت کنند تا بتوانند خاک ايران را از دست کشور بيگانه نجات دهند وقتي که اين مسئله را با مادشان در ميان گذاشتند مادر گراميشان گفته: فرزندم اين باعث افتخارما است که تو نيز در اين جنگ شرکت کني وبه خاطر حفظ جان ومال وناموس ايراني از خود بگذري و به بالاترين آرزوي بشريت يعني لقاي پروردگار برسي برو که آينده ايي روشن در انتظار توست.
ايشان در سال هاي آغاز جنگ همراه با تحصيل به فراگيري فنون جنگي از جمله خنثي کردن مين پرداختند بيشتر عمليات ها کار خنثي کردن مين را انجام دادند تا اينکه روزي ايشان در شهر شلمچه در تاريخ 1362/2/11 در حالي که مشغول ديده باني بودند تيري به جان مبارکشان اثابت نمودند وسبب گرديد تا به بالاترين آرزوي خود يعني لقاي پروردگار برسند.
در اين دوران بيشتر وقتشان صرف فراگيري اصول مذهبي وديني شد وباعث گرديد تا ايشان يک ذهنيتي روشن در مورد اين اسلام و مذهب وشريعتي را که پذيرفته اند را پيدا کنند. وهمچنين به فراگيري قرآن، کتاب آسماني دين اسلام پرداختند وبا تفکر و تأمل در زمينه معاني قرآن بيشتر با محتويات اين کتاب واصل دين ومذهبي را کخ پذيرفته اند آشنا گرديدند. دوران نوجواني ايشان نقطه آغاز پيدايش انديشه ملکوتي شان بود.علاوه بر آموزش هاي پدر و مادرشان در زمينه دين و مذهب اسلام اوضاع وشرايطي که در آن مي زيستند همگي از جمله عواملي بودند که باعث شد تا از جان گذشتن به خاطر وطن و ملت ايراني را ملکه انديشه خود کنند وحفظ از دين و شريعت اسلامي و حفظ آب و خاک ايران وجان ومال، ناموس ايراني را برخود ترجيح دهند واين هدف را از اصلي ترين اهداف خود قرار دهند و تا جان در بدن دارند براي رسيدن به ان از هيچ تلاشي دريغ ندارند.
ايشان خيلي روي مثله حجاب تأکيد داشتند و همواره اين مسئله را به خواهرانشان گوشزد مي نمودند ومي گفتند که مسئوليت سنگيني در قبال تربيت فرزندانشان دارند وهمچنين خيلي مقيد به نماز سروقت بودند به طوري که وقتي شب هايي که در بسيج مشغول فعاليت بودند و تا صبح را آنجا مي گذراندند وقتي اذان صبح را مي زند ايشان به خانه براي بيدار کردن خواهران و پدر و مادرشان مي آمدند تا همگي نماز را سر وقت به جا آورند و همين طور رو استفاده نکردن از اموال بيت المال تأکيد داشتند وقتي که جنگ تحميلي عراق عليه ايران آغاز گرديد ايشان تازه وارد مرحله جواني زندگي شده بودند وبه خاطر آن ايمان وعقيده قويي که داشتند از همان ابتدا بصورت داوطلبانه وارد بسيج شده ومي خداستند به هرگونه اي که شده در اين جنگ شرکت کنند تا بتوانند خاک ايران را از دست کشور بيگانه نجات دهند وقتي که اين مسئله را با مادشان در ميان گذاشتند مادر گراميشان گفته: فرزندم اين باعث افتخارما است که تو نيز در اين جنگ شرکت کني وبه خاطر حفظ جان ومال وناموس ايراني از خود بگذري و به بالاترين آرزوي بشريت يعني لقاي پروردگار برسي برو که آينده ايي روشن در انتظار توست.
ايشان در سال هاي آغاز جنگ همراه با تحصيل به فراگيري فنون جنگي از جمله خنثي کردن مين پرداختند بيشتر عمليات ها کار خنثي کردن مين را انجام دادند تا اينکه روزي ايشان در شهر شلمچه در تاريخ 1362/2/11 در حالي که مشغول ديده باني بودند تيري به جان مبارکشان اثابت نمودند وسبب گرديد تا به بالاترين آرزوي خود يعني لقاي پروردگار برسند.
نظر شما