سردار شهید حجت نظری و اهتمام برپایی کلاس هاي اخلاق، احکام و قرآن براي جذب جوانان + تصاویر
از راست به ترتیب: نفر دوم سردار شهید حجت نظری ، سوم سردار جعفر مظاهری
آیت الله محفوظی و در انتها سردار شهید حاج حسین همدانی
با
شروع جنگ تحميلي از سوي دشمن بعثي عراق در سال 59 ، به منطقه کردستان براي
دفاع از انقلاب هجرت نمود و شجاعانه با دشمنان اسلام مبارزه و نبرد کرد،
در اعزام دوم به مريوان و محور دزلي شتافت که دلاوري و رشادتهاي حجت نظري
در سرماي طاقت فرساي مريوان مورد توجه شير مردان اسلام، چون حاج احمد
متوسليان قرار گرفت و از سوي حاج احمد مأموريت هاي سختي به حجت واگذار شد و
ايشان داوطلب و پيروز و سرافراز آن مأموريت ها را به نحو احسن انجام مي
داد. حجت در کنار رزم با دشمن متجاوز به مسائل فرهنگي نوجوانان و جوانان
شهرستان فومن توجه ويژه داشت، و در اوقات فراغت از جبهه با تشکيل ستاد
تبليغات فرهنگي سردار جنگل، سنگر ديگري در مقابل دشمنان اسلام ايجاد کرد و
صيانت از روح و تفکر و شناخت را با تشکيل کلاسهاي اخلاق و احکام و قرآن
براي جذب و هدايت قشر جوان و نوجوان فعاليت مي نمود و بدين ترتيب سدي
مستحکم در مقابل توطئه هاي سوء دشمنان اسلام و قرآن ايجاد نموده بود.
سال 61 مجدد بسوي مناطق جنوبي جبهه هاي نبرد و مبارزه با دشمن غاصب شتافت، و مسئوليت و فرماندهي گروهان را در عمليات رمضان از لشکر 25 کربلا بر عهده گرفت و در کربلاي شلمچه و کانال ماهي حماسه ها آفريد ، و پس از مجروحيت به شهر و ديارش باز گشت ، و در زمستان همان سال راهي مناطق عملياتي جفير گرديد، و مسئوليت گروهان جندالله را پذيرفت و با موفقيت توانست روستاهاي مريوان را از لوث وجود ضد انقلاب منطقه پاکسازي نمايد. حجت در عمليات والفجر 6 و عمليات آبي خاکي بدر در نيزارهاي هورالعظيم شرکت و در هر دو عمليات مجروح گرديد ، با وجودي که در بيمارستان شيراز به علت مجروحيت بستري بود اما با شنيدن خبر عمليات بعدي بيمارستان را ترک و خود را به منطقه عملياتي رساند. حجت در سال 64 مشکل ترين خط پدافندي را در منطقه چنگوله بر عهده گرفت و پس از آن در عمليات والفجر 9 با دست و پاي گچ گرفته شرکت نمود. حجت سال 65 به سنت رسول مکرم اسلام (ص) دينش را کامل نمود و تشکيل خانواده داد، با همه عشق و علاقه اي كه به خانواده داشت ليكن نسبت به احساس تكليف مي كرد، لذا وظايف بعدي را دنبال نمود و عازم سنندج و اسلام آباد غرب گرديد . و پس از آن فرماندهي گردان حضرت ابوالفضل(ع) از لشکر قدس گيلان به وي واگذار شد، و در کربلاي 5 قهرمانانه حماسه آفريد و جزء اولين فرماندهان بود که وارد جزيره بواري ين شد، پس از آن حجت ديگر بسيار بيقرار و بي تاب پروازي ملكوتي شده بود ، دوستانش بارها در خلوت حجت را مشاهده کرده بودند كه در دعا و نيايش، زجه کنان از دوستان شهيدش طلب شفاعت و وصال کوي حضرت دوست را طلب مي نمود. حجت در آخرين ماموريتش در حاليکه74 ماه حضور ايثارگرانه در جبهه و خط پدافندي شلمچه را بر عهده گرفته بود با اصابت ترکش بر فرق سرش، صورتش با خونش خضاب گرديد و همانند، امام و مولا و مقتدايش حضرت اميرالمومنين علي عليه السلام به آرزويش رسيد و همنيشن با ملکوتيان گرديد.