مشیت الهی بر این شد که خونم بر زمین ریخته شود
تأسیس سپاه پاسداران در رشت
سال 1357 با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به لطف و عنایت پروردگار، و به رهبری حضرت امام خمینی(رض) و همت امت حزب الله به ثمر نشست و حاج محمود که در متن انقلاب بود با تشکیل کمیته انقلاب اسلامی برای حفظ دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی با عضویت در کمیته فعالیتش را تداوم بخشید و با شکل گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی او به عنوان یکی از موسسان سپاه رشت در تشکیل این نهاد مقدس انقلاب اسلامی از سر عشق و ایمان شرکت کرد. این سرباز سرافراز سبز پوش دلیر و شجاع اسلام که از تهور و قدرت برنامهریزی قوی برخودار بود، در کسوت مربی آموزش نظامی و فرماندهی واحد عملیات نقش بسزایی را در آموزش نیروهای سپاهی به انواع تاکتیکهای نظامی و شیوه های رزمی تحت تعلیم و آموزش قرار داد و ایشان مدتی فرماندهی پادگان المهدی چالوس را بعهده گرفت و در ساماندهی به اوضاع پادگان رنج فراوانی رامتحمل شد. وی در دوران اوج شرارتهای منافقان کوردل و دیگر گروهکهای منحرف شرق و غرب با توجه به تخصص نظامی که داشت به اتفاق سایر همرزمانش مبارزه ای بی امان و پی گیر با دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی کرد. سردار شهید قلیپور در پاکسازی جنگلهای گیلان از لوث وجود افراد فتنه جو و تروریست بسیار کوشید، حاج محمود نه تنها در گیلان بلکه در استان کردستان و در آزادسازی پاوه از لوث وجود کومله و دمکرات به همراه شهید جلیل القدر چمران مردانه جنگید. با شروع جنگ تحمیلی نیز بسوی جبهههای نبرد با دشمنان اسلام شتافت، او در منطقه سرپل ذهاب مسئولیت حفاظت از پادگان ابوذر را داشت و توانست به همت والایش از سقوط حتمی پادگان جلوگیری کند، حاج محمود در جنوب کشور نیز دلاوریهای دیگری آفرید و از روحیه فوق العاده ای برخودار بود که موجب ترغیب و تشویق همرزمان خود در این نبرد الهی میشد. در اعزامهای پی درپی به جنوب و غرب کشور بارها مجروح شد ولی آنی دست از مبارزه با متجاوزین کفار دست نکشید وگویا اصلا آرامش حاج محمود در مبارزه با دشمنان اسلام و خدمت به اسلام و مسلمین خلاصه میشد. حاج محمود چون از قدرت برنامهریزی و تدبیر و طراحی کم نظیری برخوردار بود، فلذا جایگاه ایشان همیشه در پست های حساس و مسئولیت آفرین و پرخطر بود از جمله مسئولیت گروه ضربت عملیات جنگل و فرماندهی عملیات جنگلهای گیلان برای سرکوبی ایادی استکبار جهانی ، فرماندهی گردان رزمی ، معاونت طرح و عملیات تیپ قدس ، قائم مقام ستاد لشکر قدس و ریاست ستاد لشکر قدس برشانه های ستبر ایشان سنگینی میکرد، لیکن با شجاعت، ایثار، تدبیر، مدیریت ، سعه صدر وقدرت توانمندی عالی که داشت با توفیق و نصرت و پیروزی در عملیاتها نشان داد که از لیاقت و شایستگی های خاصی برخورداربود. حاج محمود با تواضع و فروتنی و خویشتن داری و اعتماد بنفسی که داشت در اوج و انبوه مشکلات بیشتر می درخشید واز هر حیث الگویی مناسب برای سایر همرزمانش بود.
حاج محمود و تشکیل خانواده
این سردار سر افراز اسلام و انقلاب در سال 1360 زندگی مشترکش را با همسر مکرمه اش در کمال صفا و صمیمیت بنیان نهاد و حاصل پیوند مقدسش دو عطیه الهی است. حاج محمود نه تنها در میان خانواده و بستگان و همرزمانش عزیز گرامی بود حتی تمامی مردم خدا جوی رشت به او افتخار می کردند بلکه همواره یاد و خاطره اش مایه افتخار و مباهات گیلانی و بلکه هر ایرانی خواهد بود. سرانجام حاج محمود همانند دیگر همرزمانش زیستنن دراین دنیای فانی برایش دلتنگ وحزن آور بود. ساعاتی پس از شنیدن مژده بشارت شهادت در عالم خواب (رویا) از دوست و همرزمش شهید میثم محمد بیگلو روح بلندش سبکبال و عاشق بر فراز قله های رفیع کدو در حاجی عمران (محورعملیاتی کربلای 2) بر اثر ترکش گلوله توپ دشمن دعوت حق را لبیک گفت و در دیارجانان رحل اقامت افکند و خدایش خونبهایش شد. سردار شهید محمود قلیپور در تاریخ 10 شهریور 1365 و در منطقه حاج عمران جاودانه شد.
حاج محمود از زبان همسرش
محمود انسان وارستهای بود، هیچگاه از مسئولیت خودش سوءاستفاده نکرد، یادم هست بعضی اوقات که بچهها دچار بیماری میشدند، محمود با ماشین سپاه آنها را به بیمارستان نمیبرد، شبانه آنها را بغل میکرد و با وسیله کرایهای به بیمارستان میرساند. هر وقت از او میپرسیدم، در سپاه چه کار میکنی؟ پاسخ میداد: «جارو میکنم» یک روز از طریق دوستانش متوجه مسئولیت او شدم، اما او باز هم بدون اینکه در مورد کارش توضیح دهد، گفت: «مگر برای تو فرقی میکند، من چه کاره هستم» هر مقرراتی که افراد عادی ملزم به انجام آن بودند، خودش نیز رعایت میکرد، آنقدر در زندگی اخلاص داشت که بالاخره خدا او را نزد خویش پذیرفت.
ماجرای استعفای حاج محمود
در 11 اردیبهشت 1360 طی حکمی به سمت مسئول واحد عملیات سپاه پاسداران رشت منصوب شد. پس از ماه ها فعالیّت خستگی ناپذیر در این واحد در 6 اسفند 1360 از سمت خود استعفا داد. در متن استعفای خود نوشت: اینجانب مسئول عملیات رشت می باشم، در صورت موافقت فرماندهی مبنی بر رفتن به جبهه حق علیه باطل از مسئولیت خود استعفا می نمایم. با استعفایش موافقت نمی شود ولی او در 2 اردیبهشت 1361 موفق شد با قبول سرپرستی نوزده نفر از نیروهای سپاه گیلان به جبهه های جنوب اعزام شود. در بیستم اردیبهشت همان سال در حالی که در جبهه های نبرد حضور داشت دومین فرزند او به دنیا آمد و از طریق تماس تلفنی از حال فرزندش آگاه شد و نام او را صدیقه نهاد.
فرازی از وصیت نامه شهید حاج محمود قلی پور؛هان ای جان آرامش گرفته به جانب پروردگارت بازگرد و در آنجا که تو خشنود از خدای خویش هستی و خدایت از تو خشنود است.
با سلام به منجی عالم بشریت و نجات دهنده انسانهای روی زمین حضرت مهدی (عج) و نائب بر حقش ولی امر زمان و مرجع تقلید مسلمین جهان آیت الله العظمی امام خمینی و سلام بر نمایندگان بر حق امام در سراسر کشور بویژه حضرت آیت الله احسانبخش.
درد هر تیر و ترکشی را تحمل می کنم ولی اندوه خمینی را هرگز از میان رنگ ها رنگ سرخ را برگزیده ام و از میان مرگها شهادت را. بارخدایا تو را سپاس می گویم در زمان فلاکت بارمان رهبری عظیم الشأن از میان مردم برخاست و طاغوت را از بین برد و اسلام واقعی را برای امت به ارمغان آورد در حالی که فرسنگها با اسلام فاصله داشتیم نزدیک گردانید و حکومت الهی را در ایران و جهان به ثبت رسانید.
برادران و خواهران و ای امت مسلمان قدر این نعمت الهی را داشته باشید و همیشه شکر خدا را به جا آوریم زیرا هرگاه ناشکری کنید و کفران نعمت نمائید خداوند تمام نعمت ها را از شما خواهد گرفت و آن روز دیگر چاره ای ندارید و دیر وقت است.
حال که مشیت الهی بر این شد که در راه او خونم بر زمین ریخته شود و شهادت در راه او نصیبم شود امیدوارم که قطره ای باشد در دریای بزرگ الهی و او قبول نماید و خوشحالم که پس از مدتی در سپاه همچون بیگلوها و حق وردیان ها، برادران خوب دیگر به لقاء الله بپیوستم امید است که خداوند از سر تقصیرات ناآگاهانه من بگذرد و این خون باعث پاکیزگی گناهان شود.اگر این خونها نبود هرگز اسلام به این حد نمی رسید و این خونهاست که باعث تقویت اسلام و تداوم انقلاب اسلامی است.